بمباران غیرموثر/ارزیابی پژوهشگران حوزه امنیت هستهای از تاثیر حملات آمریکا به تاسیسات ایران
حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، بار دیگر این مسئله را در مرکز توجه قرار دادهاست که پایان دادن به نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران، هیچ راهکار نظامی ندارد و فقط از طریق دیپلماسی و رسیدن به یک توافق مذاکره شدهاست که میتوان برنامه هستهای ایران را تحت نظارتهای شدیدتر قرار داد و مسیر احتمالی دستیابی ایران به سلاح هستهای را مسدود کرد.

یکی از عباراتی که از پیش از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران در رسانهها و محافل سیاسی تکرار میشد، این جمله بود که «دانش هستهای ایران با بمباران از بین نمیرود.» این عبارت را نهتنها مقامهای ایرانی بارها تکرار کردهاند، بلکه مقامهای پیشین ایالات متحده آمریکا، از جمله وندی شرمن، معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا و مذاکرهکننده ارشد دولت اوباما در مذاکرات منتهی به برجام و بسیاری از تحلیلگران، پژوهشگران و کارشناسان روابط بینالملل تکرار کردهاند.
بهرغم تکرار این استدلال، آمریکا نهایتاً بامداد یک تیر تصمیم گرفت با مداخله در جنگ اسرائیل علیه ایران، تاسیسات هستهای ایران را در سه نقطه بمباران کند. بلافاصله پس از این عملیات، دونالد ترامپ با حضور در مقابل دوربینهای تلویزیونی ادعا کرد که تاسیسات هستهای ایران را کاملاً نابود کردهاست.
اما این ادعای دونالد ترامپ، تنها دو روز بعد با درز کردن گزارش محرمانه آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) زیر سوال رفت. رسانهها براساس ارزیابی اطلاعاتی خبر دادند که این نهاد اطلاعاتی معتقد است که برنامه هستهای ایران با حمله آمریکا تنها چند ماه تا یک سال به تاخیر افتادهاست. محتوای این گزارش تاییدکننده نگرانیها و هشدارهای کارشناسانی بود که تا پیش از این تاکید کردهبودند که مسئله هستهای ایران راهکار نظامی ندارد.
تقریباً این اجماع در میان کارشناسان روابط بینالملل و مسائل هستهای شکل گرفتهاست که تنها راهکار برطرف کردن نگرانی غرب در خصوص دستیابی ایران به سلاح هستهای، دستیابی به توافقی مذاکره شدهاست که بر اساس آن ایران محدودیتها و بازرسیهای شدیدی را بپذیرد. ایران در گذشته به چنین توافقی تن دادهاست و سال ۲۰۱۵ پس از یک دوره مذاکره دو ساله با ۶ قدرت جهانی، در توافق برجام محدودیتهای سختی را برای برنامه هستهای خود پذیرفت و همکاریهای خود را با نظام بازرسی و نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حتی فراتر از پادمانها و پروتکلهای الحاقی پذیرفت.
این توافق سال ۲۰۱۸ با خروج ایالات متحده آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه ایران عملاً کارایی خود را از دست داد و بهرغم اینکه ایران سه سال پایبندی کامل خود را به تعهدات آن نشان دادهبود، نهایتاً با بازگشت تحریمها تصمیم گرفت به تدریج تعهدات خود را نسبت به برجام کاهش دهد و برنامه هستهای خود را تشدید کند.
حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، بار دیگر این مسئله را در مرکز توجه قرار دادهاست که پایان دادن به نگرانیها در مورد برنامه هستهای ایران، هیچ راهکار نظامی ندارد و فقط از طریق دیپلماسی و رسیدن به یک توافق مذاکره شدهاست که میتوان برنامه هستهای ایران را تحت نظارتهای شدیدتر قرار داد و مسیر احتمالی دستیابی ایران به سلاح هستهای را مسدود کرد.
بمبها فقط زمان میخرند
دیوید مینچین آلیسون، پژوهشگر در برنامه امنیت هستهای دانشگاه ییل، در مقالهای برای نشریه فارن افرز مینویسد: «بمبها فقط زمان میخرند، صرفاً دیپلماسی است که میتواند امنیت پایدار ایجاد کند.» این تحلیلگر مسائل هستهای تاکید میکند: «حتی اگر کارزار بمباران توانستهباشد به تاسیسات هستهای ایران آسیب جدی وارد کند، تاریخ نشان دادهاست که از بین بردن زیرساختهای سطحی به ندرت میتواند امنیت پایدار به بار بیاورد. حملات ممکن است بتواند توانمندیهای یک کشور در حال تجهیز به سلاح هستهای را به عقب بیاندازد، اما باعث خواهد شد که اراده هستهای آن کشور افزایش پیدا کند.
وقتی نوبت به ایران میرسد، ترامپ درست مثل اسرائیل در دام بمبهای هوشمند افتاد، نوعی اعتمادبهنفس کاذب که این تصور را ایجاد میکرد که استفاده از سلاحهای دقیق میتواند جلوی فرار هستهای را بگیرد و حتی سقوط نظام را تحریک کند. اما واقعیت محتملتر این است که اجرای عملیات پتک نیمهشب، صرفاً برای دولت ترامپ زمان خرید؛ زمانی که میتواند از آن برای مذاکره کردن راهحلی برای هستهای شدن ایران پیدا کند.»
نتیجه معکوس
واقعیتی که پژوهشگران و تحلیلگران به آن اشاره میکنند این است که حملات نظامی به برنامه هستهای نهتنها بخت تسلیحاتی شدن این برنامهها را کاهش نمیدهند، بلکه باعث افزایش عزم و اراده در میان سیاستگذاران کشورهایی که مورد حمله نظامی قرار گرفتهاند برای ایجاد بازدارندگی هستهای افزایش میدهد. بسیاری از این تحلیلگران مثال عراق در دوران حکومت صدام حسین را مورد اشاره قرار میدهند که بعد از حمله به راکتور نیمهکاره عراق توسط اسرائیل در سال ۱۹۸۱ نهتنها جاهطلبیهای هستهای، شیمیایی و بیولوژیک خود را کنار نگذاشت، بلکه اراده برای توسعه آن را به صورت پنهانی افزایش داد.
از سال ۱۹۸۱ تا سال ۱۹۹۱ که جنگ اول خلیج فارس رخ داد، دولت صدام حسین برنامه توسعه تسلیحات کشتارجمعی خود را به شکل گستردهای افزایش داد و آن را به صورت زیرزمینی پیش میبرد و برنامه ساخت تسلیحات هستهای نیز از جمله جاهطلبیهای صدام حسین بود. دیوید مینچین آلیسون تقریباً تمامی نمونههای حمله به برنامه هستهای کشورهای مختلف را بررسی کردهاست.
این پژوهشگر امنیت هستهای با اشاره به کتاب «نتیجه معکوس هستهای: زمانی که سیاستهای هستهای شکست میخورند» که خودش با همراهی تایلر جان بوون نوشتهاست، تاکید میکند: «پژوهشهای ما در مورد همه موارد حملات برای جلوگیری از اشاعه هستهای یک الگوی یکپارچه را نشان میدهد: هرچند بمباران برنامه هستهای یک کشور ممکن است به صورت موقت توانمندی فیزیکی این کشور برای ساخت تسلیحات را کاهش دهد، اما آن حمله بدون تردید باور آن کشور به اینکه ساخت تسلیحات هستهای برای حیاتش ضروری است، تقویت میشود.» به اعتقاد مینچین آلیسون «تجربه نشان میدهد که اشاعهدهندگان زخمخورده، از حملاتی که به آنها شدهاست درس میگیرند و زیرساختهایشان را تقویت میکنند و با پنهانکاری و عزم سیاسی بیشتر مجدداً سراغ کار قبلیشان بر میگردند.»
اشاعه هستهای در سراسر خاورمیانه
در عین حال کارشناسان معتقدند که اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران، ممکن است ایران را وادار به تصمیمهایی تندتر در مورد برنامه هستهای خودش کند. ایران بلافاصله پس از حمله آمریکا به تاسیسات نطنز، فردو و اصفهان، با تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که همکاریهای خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعلیق میکند و تنها به صورت مشروط حاضر به همکاری با آژانس است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تصویب این قانون در تهران به معنای سیگنالی به غرب، مبنی بر آمادگی ایران برای خروج از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) است.
خروج ایران از NPT عملاً هرگونه نظارت خارجی بر برنامه هستهای ایران را از بین میبرد اما نگرانی وسیعتر این است که در صورت تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای یا حتی خروج ایران از NPT دیگر کشورهای منطقه هم تصمیمهایی مشابه خواهند گرفت و یک مسابقه تسلیحاتی جدید در منطقه خاورمیانه به راه خواهد افتاد.
پرانای آر. وادی، مسئول پیشین عدم اشاعه در شورای امنیت ملی آمریکا در مقالهای برای بولتن دانشمندان هستهای مینویسد: «اگر تنشهای منطقهای نهایتاً به اشاعه تسلیحات هستهای منجر شود، آنگاه احتمالاً ایران تنها ورودی جدید به باشگاه کشورهای دارای تسلیحات هستهای نخواهد بود، بلکه احتمالاً به سرعت همسایگانش هم به دنبال او خواهند رفت و نخستین گزینه در این صف هم عربستان سعودی است.» به اعتقاد دیوید مینچین آلیسون هم آثار واکنشهای احتمالی ایران در برابر حملات به تاسیسات هستهایاش به ایران محدود نخواهد ماند: «آثار تلاشها برای جلوگیری از اشاعه هستهای در ایران فراتر از مرزهای این کشور احساس خواهد شد.
اگر ایران تصمیم بگیرد که از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) خارج شود، آنگاه حرکت جمعی منطقه به سمت اشاعه هستهای گریزناپذیر خواهد شد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی مدتهاست که جاهطلبیهای هستهای دارند و به طور قطع برنامههای هستهای خودشان را تسریع خواهند کرد و جبهههای تازهای در مسابقه هستهای خاورمیانه باز میشود. در نتیجه حملهای که قرار بود یک مشکل اشاعه را برطرف کند، در نهایت چندین مشکل جدید ایجاد میکند.»
تسلیحاتی شدن به غنیسازی بیشتر نیاز ندارد
موضوع از بین نرفتن توانمندی هستهای ایران فقط به نابودی تاسیسات غنیسازی محدود نمیشود. برخی کارشناسان هستهای معتقدند که ایران اگر اراده ساخت تسلیحات هستهای داشتهباشد، بدون نیاز به غنیسازی بیشتر و ایجاد تاسیسات غنیسازی جدید، میتواند از همان مقدار اورانیوم غنیشده سطح بالا ۶۰ درصدی که تا قبل از حمله ذخیره کردهبود، برای ساخت تسلیحات هستهای استفاده کند و از بین رفتن تاسیسات غنیسازی، در صورت وجود اراده، خللی در شرایط فرضی که در آن ایران بخواهد تسلیحات هستهای بسازد ایجاد نخواهد کرد.
ادوین لیمن، مدیر امنیت نیروی هستهای در برنامه اقلیم و انرژی اتحادیه دانشمندان دغدغهمند، در مقالهای برای بولتن دانشمندان هستهای با توضیح فنی این مسئله که اگر ایران اراده این کار را داشتهباشد، میتواند با استفاده از موجودی اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی خود نیز بدون نیاز به غنیسازی بیشتر، بمبهای هستهای بسازد، مینویسد: «توانمندی فنی ایران در ساخت نسبتاً سریع چند بمب خام هستهای را با استفاده از ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدیاش نمیتوان نادیده گرفت. اینجا مسئله فقط نیت است. آیا تسلیحاتیسازی برنامه هستهای برای ایران در موقعیت ضعف و تهدید برای نظام منطق استراتژیک دارد؟ با فرض اینکه رهبران ایران منطقی باشند و آثار فاجعهبار مترتب بر تلاش برای ساخت و استفاده از سلاح هستهای را درک کنند، آنگاه جواب یک نه قطعی است.
اما مادامی که ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی دسترسی کامل و حق راستیآزمایی در مورد ذخایر مواد هستهایاش ندهد، نمیتوان به طور قطع نیتهای ایران را تایید کرد. در نتیجه تنها راهکار قابل اتکا برای جلوگیری از فرار هستهای ایران یک راهکار دیپلماتیک است و هم آمریکا و هم اسرائیل باید به موضوع با همین عینک نگاه کنند.»
تنها راهحل ممکن دیپلماسی است
پرانای آر. وادی، پژوهشگر مرکز سیاستگذاری امنیت هستهای در دانشگاه MIT و مدیر ارشد کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم اشاعه در شورای امنیت ملی دولت آمریکا نیز معتقد است که تنها راه جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای دیپلماسی است. وادی با توضیح اینکه حمله به ایران ممکن است عزم ایران را برای دستیابی به بازدارندگی جدیتر کردهباشد در بولتن دانشمندان هستهای مینویسد: «کنار گذاشتن دیپلماسی در این شرایط به معنای آزاد گذاشتن کامل دست ایران است.
هرچند دولت ترامپ ممکن است تمایل داشتهباشد که اینگونه وانمود کند اقدام نظامی به یکباره و به صورت موثر توانست برنامه هستهای ایران را متوقف کند، اما اجازه دادن به ایجاد ابهام در برنامه هستهای ایران در شرایط فعلی باعث میشود هر دستاوردی که آمریکا امیدوار بود داشتهباشد، از بین برود. تمرکز مذاکرات کنونی باید این باشد که جلوی احتمال پنهان کردن برنامه هستهای ایران پشت یک آتشبس موقت، فرآیند مذاکراتی یا حتی توافق موقت را بگیرد، چراکه ایران میتواند پنهانی برنامه هستهای خود را پیش ببرد و در میانمدت طرفهای دیگر را غافلگیر کند.
توانمندی ایران در از سرگیری برنامههای هستهای پیشینش در مکانهایی عمیقتر که از دسترس بمبهای سنگرشکن آمریکایی در امان باشد، قابل چشمپوشی نیست. در عین حال ایران بر اساس دانش فنی و توانمندیهایی که دارد اگر اراده کند به صورت بالقوه میتواند به سرعت به سمت تسلیحاتیسازی برنامه هستهایاش حرکت کند. به همین دلیل دیپلماسی تنها گزینهای است که جلوی ایران را برای حرکت به سمت بمب میگیرد.»
چارلز ای. کاپچان، استاد دانشگاه جورج تاون در پراجکت سیندیکیت مینویسد: «هرچند ممکن است اسرائیل و ایالات متحده آمریکا انگیزههای منطقی برای دنبال کردن نابودی تاسیسات هستهای ایران داشتهباشند، نیروی نظامی به تنهایی نمیتواند راهحل پایدار برای آنها ایجاد کند. بر اثر حمله نظامی ممکن است برنامه هستهای ایران فقط تا حدی آسیب ببیند و حتی اگر به شکل اساسی به عقب بیفتد، باز هم میتوان آن را از سرگرفت و چهبسا پنهانکارانهتر از گذشته.
در عین حال اگر ایران هیچ راهکار دیپلماتیکی پیش روی خود نبیند و نظام دینی حاکم در ایران احساس کند که موجودیتش در خطر است، ممکن است که ناگزیر شود جنگ را گسترش دهد و منازعه به یک درگیری در سراسر منطقه تبدیل شود.» این مقام پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در دوران بیل کلینتون و باراک اوباما میگوید: «حالا که آمریکا وارد جنگ شدهاست، واجب است که بار دیگر تلاش کند تا به یک نتیجه دیپلماتیک برسد. ایران انگیزههای قویای دارد که به یک توافق برسد و محدودیتهای سختگیرانه و بازرسیهای جدی در مورد برنامه هستهایاش را بپذیرد.»
پیچیدهتر شدن مذاکرات
یکی از اصلیترین نتایج بمباران تاسیسات هستهای ایران توسط آمریکا پیچیدهتر شدن مذاکرات و مبهمشدن آینده هرگونه توافق هستهای است. ایران پس از بمباران تاسیسات هستهای خود تصمیم گرفت همکاری خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعلیق کند. تهران معتقد است که گزارش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای حکام که در آن ایران به عدم رعایت تعهدات پادمانی متهم شدهبود، به بهانهای برای حملات نظامی به ایران تبدیل شد. در عین حال ایران نسبت به ناتوانی مدیرکل و شورای حکام آژانس در محکوم کردن حملات به تاسیسات هستهای ایران به شدت اعتراض کردهاست و آژانس را در این زمینه مقصر قلمداد میکند.
در عین حال گمانهزنیهای رسانهای در مورد درز اطلاعات حساس هستهای ایران، از جمله مشخصات دانشمندان هستهای توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شدهاست. قطع همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، هرچند بر اساس قانون جدید به «همکاری مشروط» با تشخیص شورای عالی امنیت ملی تبدیل شدهاست، میتواند ابهامها در مورد برنامه هستهای ایران را افزایش دهد. از جمله طرفهای خارجی دیگر نه میتوانند به اطلاعات در مورد میزان خسارتهای وارده به تاسیسات هستهای ایران دسترسی داشتهباشند و نه دقیقاً میدانند ایران چه میزان اورانیوم غنیشده در سطوح مختلف همچنان در اختیار دارد و کجا نگهداری میکند.
این ابهام باعث میشود تا مذاکرات آینده هستهای پیچیدهتر شود. در واقع مذاکرهکنندگان غربی دقیقاً نمیدانند باید از ایران بخواهند چه چیزهایی را کنار بگذارد، از کشور خارج کند یا متوقف کند. در عین حال مذاکرات برای ایران هم پیچیدهتر خواهد شد، چراکه از نظر طرفهای غربی نخستین گام در رسیدن به توافق شفافسازی برنامه هستهای ایران و دسترسی بازرسان آژانس به تمام تاسیسات هستهای و مواد هستهای ایران است.
پرانای آر. وادی، مقام پیشین خلع سلاح شورای امنیت ملی آمریکا مینویسد: «در واقع حتی ممکن است که ایران مکان حفاظتشدهای همین حالا در اصفهان داشتهباشد که تونلهای آن بسیار عمیقتر از تاسیسات نطنز و فردو باشند که توسط بمبافکنهای بی۲ آمریکایی بمباران شدند و در حال حاضر از دسترس سلاحهای متعارف، کارشناسان دولتهای خارجی و بازرسان بینالمللی خارج باشد.» علاوه بر اینها مسئلهای که پس از حملات آمریکا دچار خدشه جدی شدهاست، مسئله اعتماد به طرف مذاکرهکننده است.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید کردهاست که تنها به شرطی ایران حاضر به بازگشت به میز مذاکره است که تضمینهای روشن برای اجتناب از اقدام نظامی در حین مذاکرات وجود داشتهباشد؛ تضمینی که آمریکا حاضر به ارائه آن نشدهاست و بر اساس اظهارات روز دوشنبه سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ایران فعلاً هیچ برنامهای برای از سرگیری مذاکرات با آمریکا بهرغم گمانهزنیهایی که در هفتههای گذشته مطرح شدهبود ندارد.
مسئله دیگری که در مقابل مذاکرات مانع ایجاد میکند، اختلافنظر بر سر یک موضوع بنیادین است: حق غنیسازی در خاک ایران. مقامهای ایرانی تاکید کردهاند که حاضر به پذیرش توافقی که حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران را نپذیرد، نخواهند بود. در عین حال به نظر میرسد که دولت دونالد ترامپ کاملاً بر منع غنیسازی اورانیوم در خاک ایران پافشاری دارد. مشکل مضاعفی که برای ایران ایجاد شدهاست این است که به نظر میرسد سه قدرت اروپایی نیز که در قالب برجام حق غنیسازی محدود ایران در سطح مشخص را پذیرفتهبودند، حالا موضع خود را تغییر دادهاند و با خواست آمریکا برای منع غنیسازی در خاک ایران همراه شدهاند.
حتی پیش از این یک رسانه خارجی گزارش دادهبود که دولت روسیه نیز خواسته غربیها را به تهران منتقل کردهاست و به تهران توصیه کردهاست که شرط غنیسازی صفر را بپذیرد. وزرات خارجه روسیه و سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این پیام را از سوی روسیه تکذیب کردهاند. مسکو گفتهاست که برخی از خبرسازیهای «کارزار کثیف سیاسیشده رسانهای» برای تخریب روابط تهران و مسکو است.
تریتا پارسی، مدیر اجرایی اندیشکده موسسه کوئینسی برای حکمرانی مسئولانه به العربی الجدید میگوید: «در داخل ایران ممکن است که مباحث بیش از پیش به سمت حمایت از ساخت سلاحهای هستهای به جای استفاده از برنامه هستهای به عنوان اهرم فشار مذاکراتی گرایش پیدا کردهباشد اما همچنان مسیری برای اجتناب از این اتفاق وجود دارد، اما چنین راهکاری نیازمند یک توافق است که رفع تحریمهای بسیار گستردهتری نسبت به توافق قبلی در بر داشتهباشد.»
پارادوکس حملات مستمر
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در کارزار تبلیغات انتخاباتی خود، خود را طرفدار صلح و پایان دادن به مداخلات خارجی آمریکا معرفی کردهبود. او وعده دادهبود که هیچ جنگی در دوران او شروع نخواهد شد و به جنگهای جاری از جمله جنگ غزه و جنگ اوکراین به سرعت پایان خواهد داد اما ترامپ ۶ ماه پس از آغاز به کارش نهتنها نتوانستهاست جنگهای جاری در غزه و اوکراین را متوقف کند، بلکه با حمله به ایران عملاً یک جبهه جدید هم در مداخلات نظامی آمریکا باز کردهاست.
دونالد ترامپ در مصاحبهها و اظهارنظرهای رسانهای خود اعلام کردهاست که در صورت از سرگیری برنامه هستهای ایران و تلاش برای بازسازی تاسیسات هستهای تخریبشده، بار دیگر حمله به ایران را در نظر میگیرد یا به اسرائیل مجوز حمله به ایران میدهد. در برابر ایران هم با قاطعیت اعلام کردهاست که قصدی برای توقف برنامه هستهای خود ندارد و قطعاً آن را از سر خواهد گرفت. با توجه به این موضوع به نظر میرسد که در صورت نرسیدن به یک توافق مذاکرهشده، دونالد ترامپ ناچار خواهد بود بار دیگر برای اثبات ادعای خودش مبنی بر توانایی متوقف کردن برنامه هستهای ایران با اقدام نظامی، حملات دیگری به تاسیسات هستهای ایران انجام دهد.
اگر ترامپ بخواهد بر موضع خود مبنی بر استفاده از زور برای پایان دادن به برنامه هستهای ایران پافشاری کند و ایران نیز همچنان برای بازسازی برنامه هستهای خود تلاش کند، در نتیجه باید نتیجه گرفت که حملات آمریکا به تاسیسات بالقوه جدید ایران باید به صورت پیوسته و دورهای تکرار شود؛ موضوعی که دقیقاً خلاف شعار ترامپ مبنی بر اجتناب از جنگهای دائمی و بدون پایان است.
این در حالی است که همان یک حمله هوایی به تاسیسات هستهای ایران در تاریخ یک تیر هم باعث انتقادهای گستردهای در میان پایگاه اصلی رای ترامپ شدهاست و افرادی که در جبهه «بازگشت عظمت آمریکا MAGA» بودند، از او به دلیل شکستن وعدههای انتخاباتی و شرکت در جنگی که متعلق به آمریکا نیست، انتقاد کردهاند.