فرجام آتشبس: توافق یا جنگی دیگر؟تأملی بر سناریوهای پیشروی ایران و غرب پس از جنگ ۱۲ روزه
پذیرش آتشبس گرچه در ظاهر به تهاجم نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران پایان داده است اما همچنان ماهیت این ترک مخاصمه و تحولات پیشرو، محل پرسش و ابهام قرار دارد.

پذیرش آتشبس گرچه در ظاهر به تهاجم نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران پایان داده است اما همچنان ماهیت این ترک مخاصمه و تحولات پیشرو، محل پرسش و ابهام قرار دارد. برداشتهای متفاوت و در وصفی دقیقتر، متضاد دو طرف منازعه از نتایج حاصل از جنگ 12 روزه، طرح خواستههایی مصالحهناپذیر و پویاییهای قدرت حاکم بر منطقه خاورمیانه، هر تحلیلگر روشنبین و واقعگرایی را بدین نتیجهگیری رهنمون میکند که آتشبس کنونی را نمیتوان فرجام کار تصور کرد.
بیتردید در زهدان این سامان شکننده و لرزان، بحرانی دیگر در آستانه زادهشدن است. نادیدهگرفتن چنین احتمالی، جز پردهپنداری بر واقعیت نیست. آتش بیدادگر بنیادِ مناسبات قدرت در خاورمیانه آنچنان مهارناپذیر جلوه میکند که نمیتوان پایانی نزدیک را برای ایام فتنهانگیز برهه کنونی پیشبینی کرد. به نظر میرسد چشمداشت وقوع سیلی دمادم در منزلگه منطقه خاورمیانه سببشده تا نتوان چندان در خواب نوشین آتشبس کنونی ایمن بود.
با در نظر داشت آنچه گفته آمد، پرسش مهم این است که تعاملات ایران و غرب روی به کدامین سو دارد؟ آیا دو طرف منازعه بر سر خواستههای خود به توافقی دست خواهند یافت؟ آیا ترس از فراگیرشدن جنگی بزرگ در منطقه و امکان فرورفتن خاورمیانه در لهیب آتشِ پُردود آن، دو طرف منازعه را از پیمودن مسیر بیمقصد کنونی بازخواهد داشت؟
آیا پیامدهای ویرانگر جنگ 12 روزه، ذهن خیالاندیش جنگطلبان را نوازش و آنان را به این نتیجهگیری هدایت کرده که حصول خواستهها از مسیر منازعه نظامی امکانناپذیر است؟ آیا پاسخ موشکی جمهوری اسلامی ایران، به فروکشکردن غریزههای دشمنی غرب منتهی شده است؟ یا اینکه آتشبس کنونی تنها میانپردهای از منازعهای بزرگ است که با وقفهای کوتاه، باردیگر به صحنه خواهد آمد؟ پاسخی از سر تعمق در نیروهای پیشران حاکم بر مناسبات قدرت موجود در منطقه، میتواند با زدودن غبار پیشرو در افق روابط ایران و غرب، تصمیمگیرندگان را برای برگزیدن انتخابهایی عقلانی یاری رساند.
نیل بدین مقصود نیازمند دوریگزیدن از خیالاندیشی و عزلنظر از بنیاننهادن تحلیلها بر شنیدههایی نادقیق و شواهدی لرزان و در مقابل، استوارکردن بنای اندیشه بر واقعگرایی و عقلانیت است. با در نظرداشت طریق پرفتنه و پرآشوب کنونی در منطقه، هر ارزیابی جز از مسیر عقلانیت و واقعبینی، سرنوشت کشور را به مغاک نابودی و ورطهای هولناک هدایت خواهد کرد. آرایش نیروها در آوردگاه خاورمیانه بهگونهای است که عبور از برهه پرخطر کنونی بیش از هر زمان دیگری نیازمند فهم حقیقی و عقلانی ماهیت تحولات است.
با چنین التفاتی به خطرات پیشرو، در این مقاله بر آنم تا آنجا که منطق بحث اقتضاء میکند با تکیه بر منطق مناسبات قدرت بهعنوان یگانه نیروی هدایتکننده مناسبات دولتها، مختصات سناریوهای پیشروی روابط ایران و غرب را ترسیم کنم. با عطفنظر به خواستهها و منافع غرب و قدرت (نه حقوق بینالملل یا اخلاق) بهعنوان نیروی اصلی تأمینکننده این خواستهها در ادامه سناریوهای محتمل در روابط جمهوری اسلامی ایران و غرب در پس آتشبس موجود را محل بحث قرار خواهم داد. با در نظرداشت ماهیت منازعه ایران و غرب بر سر برنامه هستهای و درمجموع جهتگیری ایران در منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل، همچنین نظر به برداشت غرب از موازنه قدرت حاصل از جنگ 12 روزه، میتوان سه سناریوی احتمالی در مواجهه با ایران را پس از آتشبس پیشبینی کرد:
سناریوی اول: تشدید فشارها به جمهوری اسلامی ایران با هدف دستیابی به یک توافق جامع: نخستین سناریوی مواجهه غرب با ایران، تشدید فشارها برای انجام یک توافق جامع است. از آنجاییکه در پس حمله نظامی آمریکا و اسرائیل، موضوعات مهمی همچون سرنوشت ذخایر اورانیوم غنیشده، توان ایران برای بازیابی توان هستهای و غنیسازی و توان موشکی تهران همچنان محل پرسش و ابهام قرار دارند، انتظار ترامپ و حامیان او این است که اختلافات یادشده از مسیر مذاکره و توافق حل و فصل شوند.
اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنین گزارشهای اولیه نیویورکتایمز و سی.ان.ان درباره کماثر بودن حملات آمریکا و اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران و اینکه تهران میتواند بار دیگر برنامه هستهای خود را در مدت کوتاهی بازیابی کند، همچنین ارزیابی اخیر نهادهای اطلاعاتی اسرائیل از اینکه بخشی از اورانیوم غنیشده ایران در اثر حملات، دستنخورده باقی مانده، سبب درگرفتن مناظرات مهمی در داخل آمریکا و اسرائیل شده است. به گفته رافائل گروسی: «حملات آمریکا به ایران نتوانسته به برنامه هستهای این کشور آسیب کامل وارد کند و تهران میتواند غنیسازی اورانیوم را «ظرف چندماه» از سر بگیرد».
دیدگاهی که با ادعاهای دونالد ترامپ، مبنی بر اینکه آمریکا برنامه هستهای تهران را دههها به عقب انداخته، در تضاد کامل قرار دارد. گروسی همچنین در مصاحبهای با شبکه خبری سی.بی.اس تصریح کرد: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برابر فشارها برای اعلام اینکه آیا ایران پیش از حملات اسرائیل و آمریکا، سلاح هستهای در اختیار داشته یا نزدیک به تولید آن بوده، مقاومت کرده است.»
این سخن آخر گویای آن است که حامیان حمله نظامی به مانند مورد عراق در سال 2003 کوشیدهاند با تحت فشار قراردادن یک نهاد بینالمللی برای عرضه گزارشی همسو با سیاست تهاجمی خود، بستر گفتمانی لازم برای توجیه اقدام نظامی را فراهم کنند. با گذشت هفتهها از حمله اسرائیل و آمریکا به ایران، همچنان ارزیابی دقیق از اثرگذاری حملات بر برنامه هستهای ایران محل اختلاف است.
صرفنظر از اختلافات موجود که بهنظر میرسد در هر حمله نظامی بهویژه به تأسیسات زیرزمینی و هستهای اجتنابناپذیر است، آنچه مهم مینماید؛ برداشت ترامپ و مقامات آمریکا از اثرگذاری حملات بر محاسبات رهبران جمهوری اسلامی ایران است. از اظهارات ترامپ چنین برمیآید که او با خشنودی از نتایج حاصل، بر این باور است که اکنون در مقایسه با زمان پیش از حملات نظامی، بستر مساعدتری برای انجام توافق فراهم شده است. با چنین برداشتی، ترامپ در پی آن است تا پیروزی نظامی متصور را به دستاوردی استراتژیک تبدیل کند.
از نظرگاه ترامپ، این دستاورد استراتژیک از طریق دیپلماسی امکانپذیر است و دستیابی به سه هدف مهم را شامل میشود: نخست، توقف غنیسازی و حتی برچیدهشدن کامل برنامه هستهای ایران. دوم، اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر توان موشکی و درنهایت، توقف حمایت ایران از گروههای نظامی در منطقه. افزون بر این، جمهوری اسلامی ایران در همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید باردیگر امکان بازرسیها از سایتهای هستهای را فراهم و بهویژه سرنوشت اورانیوم غنیشده موجود را مشخص کند. ترامپ بر این باور است که تهدید نظامی میتواند رهبران ایران را وادار به پذیرش توافق و خواستههای غرب کند. گرچه ترامپ همچنان توافق را ترجیح میدهد اما به سبب اطمینان به توان نظامی و کارآمدی آن، خواستههای حداکثری از ایران را طلب خواهد کرد.
آنچه مسیر تحقق این سناریو را با مانعی جدی مواجه خواهد کرد، سوءبرداشت ترامپ از اثرگذاری حملات نظامی بر محاسبات رهبران ایران، عدمپذیرش خواستههای غرب از سوی تهران، همچنین تحرکات و تحریکات نتانیاهو برای برهمزدن امکان توافق و اطمیناندهی به ترامپ درباره امکان انجام اقدام نظامی گستردهتر و کارآمدتر است. گفته آمد که ترامپ و حتی کشورهای اروپایی همچنان دیپلماسی را بر گزینه نظامی ترجیح میدهند اما ترسیم این پیشبینی که در فقدان یک توافق جامع، اقدام نظامی همچنان امکانپذیر و در دسترس است، سبب میشود تا ترامپ توافق با هر قیمتی را دنبال نکند.
سناریوی دوم: تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه: دومین سناریوی احتمالی غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران خواهد بود. این احتمال بهعنوان مکملی برای سناریوی نخست، عمل خواهد کرد. انتظار میرود سه کشور اروپایی عضو برجام با استناد به گزارش پیشین، همچنین گزارش آینده سازمان بینالمللی انرژی اتمی، ضمن تهدید به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، از فعال کردن مکانیسم ماشه و درنتیجه بازگرداندن تحریمهای بینالمللی بهعنوان اهرم فشاری برای ترغیب ایران به انجام توافق استفاده کنند.
در این بین امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با تلاش برای ایفای نقش فعالتر اروپا با مقامات تهران گفتوگوهایی را انجام داده است. مکرون در تماسی تلفنی با مسعود پزشکیان، خواستار بازگشت ایران به مذاکرات هستهای و موشکی، همچنین پایبندی ایران به معاهده منع گسترش (ان.پی.تی) شد. افزون بر این، مکرون با صراحتی تمام خواستار ازسرگیری سریع فعالیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران شد تا از این مسیر، شفافیت کامل تضمین شود.
مکرون احترام به آتشبس میان ایران و اسرائیل را گامی مهم برای بازگرداندن ثبات به منطقه دانسته و در اظهارات خود مدعی شد که تلاشها برای تحقق اهداف اعلامی را در همکاری با سایر کشورهای اروپایی و متحدان ادامه خواهد داد. مقامات بریتانیا و آلمان نیز هرکدام در اظهارات و بیانیههایی جداگانه ضمن درخواست التزام ایران به آتشبس برقرارشده، از جمهوری اسلامی ایران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کوشش برای دستیابی به یک توافق جامع را طلب کردند. این سیاست در هماهنگی کامل با خواستههای دولت ترامپ انجام میشود.
سه کشور اروپایی عضو برجام با اتکاء به نگرانیهای خود از برنامه هستهای، همچنین برنامه موشکی ایران، برآنند تا نقشی فعالتر را در مذاکرات احتمالی برعهده گیرند. انتظار میرود با نزدیکشدن به زمان پیشبینیشده برای امکان فعالسازی مکانیسم ماشه، کوشش سه کشور اروپایی در ترغیب ایران برای از سرگیری مذاکرات و دستیابی به یک توافق جامع، تشدید شود.
سناریوی سوم: احتمال از سرگیری موج دوم حملات نظامی: سناریوی سوم که غرب از انجام آن تا بدانجا که ممکن است اجتناب میکند، موج دوم حملات نظامی علیه ایران خواهد بود. بهنظر میرسد آمریکا و اسرائیل همچنان برای انجام چنین حملاتی آمادگی دارند. موج نخست حملات نظامی، گرچه هزینههای سنگینی را برای اسرائیل در پی داشته اما بهنظر میرسد دستاوردهای حاصل از آن، انجام موج دیگری را قابل پذیرش کرده است. ارزیابیهای دولت ترامپ و سران اسرائیل، انجام اقدام نظامی دیگر را در افق دید آنها قرار داده است.
برخی تحلیلگران بر این باورند که برداشت آمریکا بهویژه اسرائیل از موفقیتهای نظامی حاصل از موج نخست حملات، میتواند اقدام نظامی بعدی علیه تهران را تسهیل کند. تحلیلگر گاردین با طرح این پرسش که چه کسی واقعاً باور میکند که نتانیاهو بهراحتی از «تسلط» بر حریم هوایی ایران دست بکشد؟ بر این باور است که بعید بهنظر میرسد نتانیاهو بتواند در برابر وسوسه هدف قرار دادن دوباره ایران مقاومت کند.
از نظر این تحلیلگر، حملات نظامی علیه ایران افزون بر دستاوردهای امنیتی، از منظر سیاسی نیز برای نتانیاهو سودمند است. طبق گزارشها، نتانیاهو اکنون در حال بررسی احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام است. شاید او امیدوار است که دستاوردهایش در حمله به ایران، شکستهایش در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و آزادکردن گروگانها از سوی حماس را تحتالشعاع قرار دهد.
افزون بر نتانیاهو، ترامپ نیز برای ازسرگیری احتمالی حملات نظامی، انگیزههای نیرومندی دارد. افزایش فشارهای داخلی و تشدید اختلافات برسر کارآمدی حملات به تأسیسات هستهای ایران و مقاومت قابل انتظار ایران در برابر درخواست برای توقف غنیسازی در داخل، هرکدام میتواند دلیلی برای حمله نظامی فراهم کند. در کنار این دو عامل، باید به نقش عوامل مذهبی نیز اشاره کرد که در تحلیلها کمتر بدان اشاره شده است. تصمیم ترامپ برای بمباران ایران تاکنون تقریباً منحصراً از دریچه سیاست یا استراتژی نظامی بررسی شده است.
با این حال، یک بُعد مذهبی در تصمیم او (و آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد) وجود دارد که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد آمریکا در قبال ایران و اسرائیل ممکن است صرفاً ناشی از ارزیابی دقیق ژئوپلیتیک نباشد. برخی محققان مذهبی بر این باورند که سیاست ایالاتمتحده آمریکا در خاورمیانه در کنار منافع امنیتی و سیاسی، همچنین تحتتأثیر آموزههای بحثبرانگیز یک روحانی ستیزهجوی انگلیسی-ایرلندی قرن نوزدهم و مجموعهای از کتابها و فیلمهای مسیحیِ درباره آخرالزمان است.
به گفته تحلیلگران مذهبی، اقدام ترامپ نشان میدهد که این باورهای الهیاتی، اموری انتزاعی نیستند؛ آنها پیامدهای مستقیم، خطرناک و مرگباری دارند. انجیلیهای سفیدپوست که درگیری آمریکا با ایران را در درجه نخست یک نبرد معنوی و نه سیاسی میدانند، معمولاً انگیزههای مختلفی دارند. برخی بر این باورند که ترامپ «برگزیده» خداست که سال گذشته از ترور نجات یافت تا وظیفه الهی خود ـ یعنی حفاظت از اسرائیل ـ را انجام دهد. نمونهای از این باور را میتوان در پیام مایک هاکبی، انجیلی برجسته، فرماندار سابق آرکانزاس و سفیر کنونی دولت ترامپ در اسرائیل مشاهده کرد.
در این پیام که توسط ترامپ در رسانهها به اشتراک گذاشته شد، هاکبی با اشاره به دو سوءقصدی که ترامپ سال گذشته از آنها جان سالم بهدربرد، میگوید: «خدا ترامپ را حفظ کرد تا مهمترین رئیسجمهور آمریکا در یک قرن و شاید حتی یک دوران باشد.» هاکبی در ادامه پیام خود با عباراتی عجیب تأکید میکند: «من به غرایز تو (ترامپ) اعتماد دارم؛ چراکه من معتقدم، تو از بهشت صداهایی میشنوی و اینکه تو این لحظه را جستوجو نکردهای بلکه، این لحظه است که تو را جستوجو کرده است.»
سناتور جمهوریخواه، تد کروز نیز در مصاحبه اخیر خود در دفاع از حمله نظامی اسرائیل به ایران با اشاره به آیهای از کتاب مقدس مدعی شد: «در دوران کودکی و در روزهای یکشنبه از کتاب مقدس میآموختم که هرکس اسرائیل را برکت دهد، برکت خواهد یافت و کسانی که اسرائیل را نفرین کنند، نفرین خواهند شد.» او از مضمون این آیه کتاب مقدس، برای حمایت از پشتیبانی و مشارکت ترامپ در حمله نظامی اسرائیل علیه ایران بهره برده است.
از نظرگاه پژوهشگران مذهبی، بمباران ایران، جایگاه ترامپ را بهعنوان «برگزیده» خدا در بین بسیاری از حامیان انجیلی سفیدپوست رئیسجمهور آمریکا تقویت خواهد کرد. بهباور این پژوهشگران، بسیاری از این هواداران، خطرات یک جنگ بزرگتر را رد میکنند، زیرا چنین درگیری بهمعنای نزدیکشدن جهان به «آخرالزمان» است.
به گفته این پژوهشگران در توصیف نگرشهای برخی از انجیلیهای سفیدپوست؛ «تقریباً نوعی اشتیاق معنوی برای جنگ در خاورمیانه وجود دارد.» آنها معتقدند که یک جنگ باعث ایجاد مجموعهای از وقایع خواهد شد که منجر به بازگشت عیسی مسیح خواهد شد. ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، حمایت حدود ۸ نفر از هر ۱۰ رأیدهنده مسیحی انجیلی سفیدپوست را بهدست آورد و در نظرسنجی سی.ان.ان پس از حملات هوایی به ایران، ۸۷ درصد از جمهوریخواهان گفتند که به ترامپ اعتماد دارند که درباره استفاده آمریکا از زور علیه ایران، تصمیمات درستی بگیرد.
تحول مهم دیگری که میتواند ترامپ را به انجام حمله نظامی مجدد به ایران ترغیب کند، همراهی حامیان جنبش ماگا از اقدام نظامی و باور به اثرگذاری آن است. در اثر رقابتها و اختلافات شدید حزبی در آمریکا، بر سر مطلوبیت و اثرگذاری حملات نظامی به تأسیسات هستهای ایران، حامیان جنبش ماگا نیز بهرغم انتقادهای اولیه از ترامپ، اکنون از او حمایت و خبرگزاریها را به انتشار اخبار دروغین متهم میکنند. چنین تحولی، یکی از مهمترین موانع ترامپ برای توسل به گزینه نظامی را رفع خواهد کرد. ترکیب باور به کارآمدی گزینه نظامی با باورهای مذهبی و همراهی حزبی، میتواند بستری شوم را برای اقدام نظامی ترامپ علیه ایران فراهم کند.
نتیجهگیری: آتشبس حاکم بر تنش نظامی ایران با اسرائیل و آمریکا، تفاهمی ناپایدار و وضعیتی شکننده است. با در نظر داشت این واقعیت که تضاد منافع ایران و غرب نه تضادی حقوقی و فنی برسر جزئیات برنامه هستهای، بلکه تضادی امنیتی و سیاسی بر سر ترتیبات نظم امنیتی منطقهای خاورمیانه است، تنها راه تضمین یک ثبات پایدار و عاری از تنش نظامی، دستیابی به یک توافق امنیتی جامع است که در آن دو طرف بر سر قواعد حاکم بر مناسبات امنیتی به یک تفاهم دست یابند. چگونگی حصول این تفاهم و دستاوردهای هر یک از دو سوی منازعه را نیز تنها منطق توازن قدرت تعیین خواهد کرد.
ایران و غرب باید براساس برداشتی واقعبینانه از موازنه قدرت در منطقه، حدود مرزهای نظم امنیتی مطلوب خود را ترسیم کنند. بیتردید در چنین شرایطی غرب نه با اتکاء به حقوق بینالملل و معاهدات بینالمللی همچون معاهده منع گسترش، بلکه با اتکاء به توان سیاسی، اقتصادی و مهمتر از آن قدرت نظامی برای دستیابی به اهداف امنیتی مدنظر خود اقدام خواهد کرد.
میتوان انتظار داشت که جبهه واحد غرب با عطفنظر به امکانپذیربودن توسل مجدد به گزینه نظامی، بیشترین کوشش خود را برای وادارکردن ایران به پذیرش یک توافق جامع بهکار خواهد گرفت. با وجود این، شکست در حصول این توافق یا نارضایتی از سطح امتیازات، صحنه خاورمیانه را برای جنگی دیگر آماده خواهد کرد.