سیاست به مثابه تسبیح امالبنین
بعد از جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، آمریکا و سایر همپیمانان پنهان آنها، صحبت از همبستگی و اتحاد میان ایرانیان از سوی صاحبان افکار، مدعیان دلسوز و ظاهراً دلسوز، چنان در گرفته که بر سر آن گاه در رسانه ملی دعوا و ستیز نیز در گرفته و میگیرد.

شهریار مشعشعی روزنامهنگار و فعال رسانه
بعد از جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، آمریکا و سایر همپیمانان پنهان آنها، صحبت از همبستگی و اتحاد میان ایرانیان از سوی صاحبان افکار، مدعیان دلسوز و ظاهراً دلسوز، چنان در گرفته که بر سر آن گاه در رسانه ملی دعوا و ستیز نیز در گرفته و میگیرد. واقع امر این است که نهفقط ایران که هر کشوری در جهان برای موفقیت و سربلندی در عرصه داخلی و خارجی نیازمند اتحاد و همدلی بر سر مسائل اولیه و روشن شهروندی تا سایر موارد مرتبط میان نظام مستقر و نظام جهانی است که این سالها باید هر آن و هر لحظه آنها را رصد کرده و بعد از تحلیلی جامع و متناسب با منافع ملی به فوریت تصمیمات اتخاذشده را جامه عمل پوشانید.
در همه سالهای پس از انقلاب خاصه از اواسط دهه هفتاد، ایران بارها روزها و شبهایی را پشت سر نهاده که در آن آنچه بیشتر از هر چیز دیگر نمایان و آشکار بوده حس همبستگی و اتحاد میهنی در حدی قابلقبول بوده که به دلیل مقطع قابلپیشبینی بعدی، آن حس غالب با احساسی قالبشده رو به تباهی نهاده و به همین ترتیب، ترتیبها بوده که فروریخته و مردم و حاکمان را به لحظهای رسانده که باید جشن همبستگی و اتحاد امروز خود را به یکباره دیگر اینبار در میان آتش و دود و خون با برگ عزا و ماتم کنارهای بگیرند و لب بگزند.
یکی از دلایل بسیار مهم این جشن سپید و سیاه این است که سیاست و اجرای آن در ایران به گواه مخالف و موافق منصف، نه عین دیانت ماست و نه عین سیاست ما. در این سالها سیاست در ایران، هر آنچه بخواهد و نخواهد را به خود دیده، غیر از ثبات، غیر از یکبار برای همیشه با مردم تکلیف را روشن کردن، یکی به نعل یکی به میخ نزدن... به تناسب ایام محرم و ذکر بزرگان دین، به گمانم در این راه، حاکمیت از سیاستی که ناماش را سیاست «تسبیح امالبنین» نهادهام، اگر وامی بگیرد و به کاری ببندد؛ هیچگونه ضرری را متوجه خود و مردم نخواهد کرد.
چنان که در همه روزهای سخت و آسان، این آیین انسانی میتواند راهگشا و اطمینانبخش خاص او گردد. میگویند -حتی اگر فقط گفته باشند- حضرت امالبنین مادر بزرگوار حضرت عباس(ع) عادتی نیکو داشتند که دانههای باقیمانده از تسبیحهای پارهشده را جمع میکردند و آنها را کنار هم قرار میدادند و برای خود تسبیحی دیگرشده و رنگارنگ میساختند. آنچه که امروز دستان بسیاری با شکل بازساخته آن آشناست. اما نخ تسبیح رنگین و متنوع کشور نازنین ایران سالهاست که پاره شده و نیازمند آن است که دانههای آن را دوباره جمع کرد و در کنار هم قرار داد.
نه چنان که دوباره آنها را از هم جدا کرد و به هم پیوست و باز هم... ایران متکثر با اقوام و فرهنگهای متفاوت که دل در گرو قوم خود اما در قلب ایران دارند، بیگمان لایق پراکندن و پراکندگی نیستند. ایران با سابقه و فعالیت نیمبند احزاب و طیفهای مختلف سیاسی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و... نیازمند نواختن نظام مستقر برای پلی شدن میان مردم و قدرتاند.
مردمی در قدرت، مردمی با قدرت. و ایران و رسانههایی که همیشه تاریخ معاصر در سایه امنیت و ترس در سایه ماندهاند و آرامآرام محو شدهاند؛ فقدان آزادی حتی با درجهای ثابت اما ثابت! نباید به مردم نگاهی کمتر از دانههای تسبیح مذکور داشت. آنها را باید با احترام جمع کرد و نظام سیاسی نیز از این کنار هم بودن و با هم بودن لذت ببرد. به رنگهای متفاوت و زیبای آن نگاه کند و با آن به ذکر خداوند و نشانه و خلقت اعظم او «انسان» به گواه آید و در عمل حتی شهید این شاهد مشهود شود که در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.