بلند بالا
*هر نبض بر عهدِ تو ام سوگند به زخم مشترک

*گرچه هجومِ سایهها
کابوس بر جانَت نشانْد
شبخونِ نحسِ آسمان
برقِ مغول بر دل فشانْد
*گرچه خیالِ خُسرویی
فرهاد را در خون کِشانْد
گَردِ تباهِ شورهباد
اندوه در دشتَت دَوانْد
*هنوز تشنهات منم
قناتِ خشکِ با نمک!
*اشکترین ابرِ تو ام
رُستنیام از هر تَرَک
*حیرانم از رازِ قَدَت
بلندْ بالای زمان!
*هر نبض بر عهدِ تو ام
سوگند به زخم مشترک
*گُلْپیرِهَن، قرارِ تن
غنچهدهن، شیرین سُخن
رویینتنْ شوقِ کهن!
شعرِ شُدن؛ ایرانِ من
ونداد فلاح
۲۷/خرداد/۱۴۰۴
طرح از جمال رحمتی