| کد مطلب: ۴۰۷۲۵

علیه روایت‏‌های جعلی/گزارشی دست اول از جنگ روایت حمله اسرائیل به ایران در اسپانیا

از اولین ساعاتی که روز شروع شد، کمی که از شروع تجاوز رژیم صهیونیستی به میهن‌مان می‌گذشت، پیام‌های دوست و آشنای غیرایرانی برای هم‌دردی و قوت قلب بی‌وقفه می‌رسید.

علیه روایت‏‌های جعلی/گزارشی دست اول از جنگ روایت حمله اسرائیل به ایران در اسپانیا

سیدجواد رسولی و نیوشا طبیبی‌گیلانی/فعالان فرهنگی در اسپانیا

از اولین ساعاتی که روز شروع شد، کمی که از شروع تجاوز رژیم صهیونیستی به میهن‌مان می‌گذشت، پیام‌های دوست و آشنای غیرایرانی برای هم‌دردی و قوت قلب بی‌وقفه می‌رسید. «این سختی‌ها می‌گذرند رفیق، شما ملت بزرگی هستید»، «من با تو، خانواده‌ و هم‌وطنانت، احساس هم‌دلی و هم‌راهی دارم، برپا بمانید»، «از اتفاقی که برای کشور شما افتاده خیلی متاسفم، عمیقاً با شما احساس هم‌دلی و همراهی دارم». همسایه بلژیکی- انگلیسی ما دوان‌دوان خودش را به خانه ما رساند تا حضوری به ما بگوید که چقدر از تجاوز به کشور ما نگران است و برای ما و خانواده‌هایمان دعا می‌کند.

آدم‌های معمولی و روایت‌های غیرواقعی

در محله و سوپرمارکت نزدیک خانه و اینجا و آنجا هرکس که می‌داند یا می‌فهمد که ما ایرانی هستیم، چیزی دل‌گرم‌کننده به ما می‌گوید. بعضی از هم‌دردی‌ها، به کودک‌کشی و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی اشاره دارد. تفکر غالب در اسپانیا - کشوری که ما در آن زندگی می‌کنیم- کم‌وبیش ضداسرائیلی است. پس از هفتم اکتبر، در اینجا تجمعات بزرگی علیه تهاجم به غزه شکل گرفتند و هنوز هم اینجا و آنجا ادامه دارند. دولت اسپانیا در بین دولت‌های غربی، تندترین مواضع را علیه اسرائیل داشته، اگرچه در واکنش به تجاوز اخیر، موضع روشنی نگرفته است. 

شهروندان عادی جوامع غربی به‌شدت تحت‌تاثیر رسانه‌هایی هستند که روایت را براساس داستانی که اسرائیلی‌ها می‌سازند گزارش می‌کنند. خلاص شدن از این روایت و پیدا کردن حقیقت ماجرا کار آدم‌های عادی و معمولی که صبح از خواب بر‌می‌خیزند و صبحانه‌ای می‌خورند و به سرکارهایشان می‌روند، نیست. بزرگترین بخش جامعه اسپانیا را همین افراد کارگر و کارمند تشکیل می‌دهند، اما با همه این احوال، همین مردم ساده و زحمتکش که پیگیر اخبار سیاسی جهان هم نیستند، متوجه عدم صداقت این روایت‌ها می‌شوند. 

عملکرد مشترک، هماهنگی و فراگیری دستگاه تبلیغاتی حامی تجاوز و استفاده از کلیدواژه‌هایی چون «هولوکاست»، «یهودستیزی» و «تهدید برای امنیت شهروندان اروپایی»، در نبود صدای هماهنگ و برنامه‌ریزی‌شده و فراتر از ایدئولوژی ما، عرصه را برای جولان‌دهی و ژست حق‌به‌جانب طرف اسرائیلی باز کرده است. با این حال به نظر می‌رسد که بدنه جامعه اسپانیایی دیگر برای این واژه‌ها و اداها ارزشی قائل نیست و این بازی صهیونیستی، مظلوم‌نمایی و نان هولوکاست خوردن، از اعتبار افتاده است. 

علیه اسرائیل بی‌همدلی با ایران

بیش از یک‌سال از اعلام به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی اسپانیا می‌گذرد. از آن زمان به‌بعد اسپانیا مواضع سفت و سخت‌تری در فضای بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی گرفته است. اسرائیل در مادرید سفیر ندارد، روابط دو کشور بسیار سرد است، نخست‌وزیر اسپانیا در کنگره رسماً از ترکیب «کشور نسل‌کش» استفاده کرده است، کنگره اسپانیا در مورد کلیات قانونی برای تحریم تسلیحاتی اسرائیل و لغو قراردادهای تولید یا خریدوفروش اقلام نظامی به اکثریت رسیده است و دولت این کشور می‌کوشد با حضور در رخدادهای بین‌المللی برای ایجاد اجماع جهانی در توقف جنگ غزه و پیگیری راه‌حل دوکشور پیشتاز باشد.

این موضع ضدصهیونیستی و طرفدار فلسطین در رسانه‌های جریان چپ در سیاست اسپانیا (که فعلاً دولت را در اختیار دارند) نیز دیده می‌شود. روزی نیست که در فضای مجازی و برخی از روزنامه‌های چپ‌گرا، مطالبه جدی برای قطع هرگونه ارتباط با اسرائیل تا زمانی که جنگ را متوقف کند و مسیر رساندن کمک‌ها به مردم غزه را فراهم نماید، منتشر نشود.

اما این موضع شدید لزوماً در چندروز گذشته و از آغاز تهاجم تجاوزکارانه اسرائیل به خاک کشورمان، در رسانه‌ها و نیز مواضع سیاستمداران اسپانیایی دیده نمی‌شود. به‌جز روزنامه ال پائیس (معتبرترین و مهم‌ترین روزنامه اسپانیایی‌زبان) که در سرمقاله روز شنبه خود به‌صورت مشخص از تجاوز نام برد و حمله را نوعی تلاش نتانیاهو برای بقای دولت‌اش دانست، در بقیه فضای رسانه‌ای صدای بلندی در حمایت از ایران در وضعیت جنگی شنیده نمی‌شود. باید دانست که همه فضای رسانه‌ای و سیاسی اسپانیا ضداسرائیل نیست.

روزنامه‌های مهم و موثری مثل ال‌موندو و آ ب ث اساساً از بعد از هفت اکتبر جنگ را از زاویه دید اسرائیل گزارش می‌کنند. چه برسد به مسئله ایران و همه پس‌زمینه تاریکی که رسانه‌های جریان اصلی غربی سال‌هاست برای موضوع هسته‌ای ایجاد کرده‌اند. سیاست اسپانیا و نیز فضای رسانه‌ای آن در موضوع ایران عملکردی بلاتکلیف دارند. از یک‌طرف فضای عمومی رسانه تا حدی علیه اسرائیل است و از طرف دیگر رویکرد اروپامحور اسپانیا مانع از آن می‌شود که در موضوع ایران سیاست شفافی از  خود نشان دهد. این رویه حتی در بیانیه دولت اسپانیا پس از آغاز تجاوز اسرائیل نیز خود را نشان می‌دهد که در آن «تشدید تنش‌ها در خاورمیانه» را محکوم کرده است.

از طرف دیگر جریان چپ رسانه‌ای و سیاسی که شدیداً علیه نسل‌کشی اسرائیل در غزه فعال است، در موضوع ایران سکوت کرده است. این سکوت تا حد بسیار زیادی محصول رخدادهای تابستان ۱۴۰۱ و بحث مربوط به حقوق زنان در ایران است. جریان چپ اسپانیا تا پیش از آن، همدلی و همراهی زیادی با سیاست‌های ضداشغالگرانه ایران علیه اسرائیل داشت.

اما پس از آن همه‌چیز متحول شد. نگاه عمومی این جریان به ایران تغییر کرد و به جایی رسید که اگرچه مواضعی از جنس فرانسه و آلمان نگرفته است اما توجه زیادی هم به این موضوع نشان نمی‌دهد. پوشش رسانه‌ای جنگ از جنس گزارش نقل‌قول مقامات دوطرف (و بیشتر اسرائیلی و آمریکایی) است و در اشاره به طرف ایرانی هم از عباراتی اهانت‌بار استفاده می‌شود. فضای رسمی و رسانه‌ای اسپانیا اگرچه همچنان علیه اسرائیل است، اما همدلی و حمایت چندانی از ایران نشان نمی‌دهد.

امکان غلبه بر روایت نادرست

در اوضاع و احوال کنونی جامعه اسپانیا، شرایط برای غلبه روایت صحیح از داستان تجاوز اسرائیل به خاک ایران و گذشتن از تمام قیود و قواعد بین‌المللی تاحدی مهیاست. ما طبق معمول تمام این سال‌ها بسیار تنها هستیم، به‌رغم اینکه حق با ماست و میهن‌مان مورد تجاوز قرار گرفته اما صدای ما شنیده نمی‌شود. با همه اینها شرایط تا حد زیادی عوض شده است، بدکاری رژیم اسرائیل در غزه بسیاری از مردم عادی و شهروندان معمولی اروپا را به فکر واداشته. اندک رسانه‌های مستقلی که در فضای مجازی به گزارش وضعیت انسانی غزه پرداخته‌اند، توانسته‌اند تا حد زیادی در فضای حاکم رسانه‌ای معمول و طرفدار اسرائیل  شکاف ایجاد کنند و بذر شک و تردید در ذهن مخاطبان غربی بکارند.

باید از این فضای به‌وجود آمده نهایت استفاده را برد و با تدوین استراتژی هماهنگ بین میهن‌دوستان ایرانی خارج از کشور - فارغ از نگاه ایدئولوژیک - براساس دکترین منافع ملی و تاکید بر مواضع بسیار انسان‌دوستانه سیاست خارجی ایران، تاثیرگذاری عمیقی را پی‌ریزی کرد. تثبیت چنین تغییر نگاهی می‌تواند در ارتباط آینده ایران و جوامع غربی بسیار موثر باشد. 

باید بر این نکته پای فشرد که سیاست خارجی کشور ما به‌رغم تمام مضایق همواره پای ملت‌های مظلوم و مستضعف عالم ایستاده و صدای آنها بوده، این صدای اخلاق‌مدارانه حتی با ادعاهای شوروی سابق در حمایت از ملل ضعیف فاصله زیادی دارد و به‌صورت دکترین رسمی سیاست خارجی ما به عمل درآمده. درصورتی‌که شعارهای حمایت‌گرایانه بلوک شرق سابق، عملاً به محملی برای امپریالیسم کمونیستی تبدیل شده بود. دنیا باید بداند که ایران هرگز چشم طمع به سرزمین هیچ کشوری نداشته، همواره از مظلوم و فقیر دفاع کرده و تاوان سنگینی برای عملکرد انسانی خود داده است. ما باید بی‌هیچ شرمندگی‌ای بدون هیچ ژست روشنفکرانه‌ای، یک‌پارچه و یک‌دست پشت هم بایستیم و از موضعی ملی و متحد در جنگ روایت‌هایی که در جریان است، شرکت کنیم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار