عربستان و نیاز به نوسازی سیاسی/سخنان ترامپ یادآور تمجید کارتر از شاه ایران بود
ناخودآگاه سخنان ترامپ در مدح حاکمان عربستان مرا یاد شب اول ژانویه ۱۹۷۸ میلادی یعنی دیماه ۱۳۵۶ انداخت. در آن شب جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، چنان تعاریف غلوآمیزی از شاه ایران داشت که بعدها اسباب سرشکستگی وی شد. وی ایرانِ آن موقع را «جزیره ثبات و آرامش» معرفی و از اقدامات پهلوی دوم بسیار ستایش کرد.

ناخودآگاه سخنان ترامپ در مدح حاکمان عربستان مرا یاد شب اول ژانویه ۱۹۷۸ میلادی یعنی دیماه ۱۳۵۶ انداخت. در آن شب جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، چنان تعاریف غلوآمیزی از شاه ایران داشت که بعدها اسباب سرشکستگی وی شد. وی ایرانِ آن موقع را «جزیره ثبات و آرامش» معرفی و از اقدامات پهلوی دوم بسیار ستایش کرد.
حالا ترامپ ۴۸سال بعد چنان عربستان را با کشورهای منطقه مقایسه میکند که انگار عربستان بهشت است و دیگر نقاط دوزخ. شبیه همان کار کارتر که انگار ایران جزیره ثبات بود و دیگر نقاط منطقه ناآرام.
اما واقعیت چیز دیگری است. دستگاه حاکمه شاه از مدتها پیش از سقوط نیاز به نوسازی سیاسی داشت؛ اما محمدرضاشاه که خود را عقل کل و شهروندان را رعیت فرض میکرد، به این ضرورت اعتنایی نکرد و زمانی متوجه شد که کار از کار گذشته بود.
اشاره به پیام ۱۳آبان۱۳۵۷ پهلوی دوم موید این ادعا است. شاه یک دولت رانتیر بود و متکی به درآمدهای نفتی و نیازی به مشارکت مردم در امور سیاسی نمیدید. همین بینیازی سبب شده بود تا کارشناسان دلسوز و ژرفاندیش هم در آن دستگاه تصمیمگیرندگان اصلی نباشند و امور کشور با تبلیغات و شو به جلو برود و اهالی چاپلوس بیش از اصحاب دلسوز عزیز باشند.
نگاهی به خاطرات علم در این زمینه کافی است. حال سیاستهای بنسلمان شباهتهایی با سیاست پهلوی دوم دارد. او هم متکی به درآمدهای نفتی است و کاری به حضور مردم در سیاست کشور ندارد.
انتخاباتی به شکل جدی و حتی نسبی در عربستان سعودی برگزار نمیشود و حضور تمامی نخبگان در عرصه تصمیمگیری هم قابلتشخیص نیست.
علاوه بر این، همانند دوره پهلوی دوم خریدهای نظامی و وابستگی حداقل در بُعد نظامی به آمریکا مشهود است.
به نظر میرسد برخلاف ظواهر شیک حاکم جدید عربستان اگر وی بخواهد با دولت متکی به نفت و بدون دموکراسی واقعی و مشارکت نخبگان منتقد و وابستگی نظامی به آمریکا حرکت کند، عاقبت خوبی در انتظارش نباشد...