فرصت توافق، اندک اما جدی/آیا گفتوگوهای ترامپ و ایران به نتیجه میرسد
بیصبری ترامپ رسوای خاص و عام است و او به توافقی که به نظر برسد طراحی شده تا او را دنبال خود بکشد، بدبین خواهد بود؛ اما بین دو طرفی که عمیقاً به هم بیاعتمادند، نمیشود در دوماهونیم به توافقی جامع رسید

یان برمر رئیس گروه مشاوره سیاسی اوراسیا
مذاکرهکنندگان ایالات متحده و ایران برای چهارمین دور گفتوگوهای هستهای جمع شدند. دو طرف همچنان در مسائل بنیادین فاصله زیادی دارند، انتظارات واگرایی دارند و فرصتشان هم رو به اتمام است؛ اما برای اولین بار در طول چندین سال، دلیلی برای خوشبینی وجود دارد. آنچه این لحظه را متمایز میکند، همگرایی ناگهانی مواضع نیست، بلکه توجه هر دو طرف به این نکته است که دیپلماسی نسبت به تقابل ارجح است.
ایران اصرار دارد که برنامه هستهایاش مطلقاً فقط برای اهداف غیرنظامی است و تازهترین ارزیابیهای اطلاعاتی ایالات متحده چنین نتیجه گرفته که این کشور الان در حال ساخت سلاح هستهای نیست؛ با این حال، فعالیتهای ایران در زمینه غنیسازی از سال ۲۰۱۸، زمانی که دونالد ترامپ ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ یا همان برجام خارج کرد، بسیار گسترش یافته است. امروز ایران در آستانه تبدیلشدن به دولتی هستهای است و به اندازه کافی اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد دارد که بتواند شش سلاح هستهای بسازد، اگر تا سطح ۹۰ درصد غنیشان کند. توانایی این را هم دارد که در حدود ۶ ماه «با سرعت به سمت بمب حرکت کند»، گرچه تبدیل ابزار به سلاح احتمالاً بین یک تا دو سال زمان خواهد برد.
برای بسیاری در غرب، این وضعیت غیرقابلقبول است. بدون پیشرفت دیپلماتیک تا پایان ماه ژوئن [اوایل تیر]، ایالات متحده ناچار خواهد بود «سازوکار ماشه» تحریمهای سازمان ملل متحد را کلید بزند؛ اما چنین کاری همانی را که از مسیر دیپلماتیک باقی مانده هم نابود خواهد کرد و ایران را بر آن خواهد داشت که از معاهده منع گسترش، انپیتی، خارج شود و خطر درگیری نظامی را بالا ببرد.
ترامپ توافقی جامع میخواهد که در محدودکردن غنیسازی، محدودکردن توسعه موشکی و تغییر رفتار منطقهای ایران فراتر از برجام برود؛ اما این خیالپردازی است. ایران با عقبگرد کامل برنامه هستهایاش موافقت نخواهد کرد، چه برسد به برچیدن اتحادهای منطقهایاش، آن هم فقط در چند هفته پیش رو. غنیسازی یا ظرفیتهای موشکی بالستیک را هم که در موضع بازدارندگیاش مرکزیت دارند، رها نخواهد کرد.
با این حال، حتی در این فضای محدود، مسیری دیپلماتیک همچنان باز است. هر دو طرف انگیزههایی دارند که توافقی محدودتر را بپذیرند تا از رویارویی نظامی اجتناب کنند. ترامپ، با همه سروصدای «آتش و خشم» که دارد، تمایلی ندارد جنگ جدیدی شروع کند. برکناری اخیر مایک والتز، مشاور امنیت ملیاش که از ایرانستیزان بود، در این زمینه گویا بود؛ همینطور این که در ۶ مه آتشبس با شورشیهای حوثی در یمن را اعلام کرد.
ترامپ نتیجهیی حاصل از مذاکره را ترجیح میدهد. متحدانش در حاشیه خلیج[فارس] هم همینطور. باور هم دارد که فرصت بهتر از این برای رسیدن به چنین نتیجهای هرگز فراهم نبوده؛ آن هم حالا که ایران چنین قابلتوجه تضعیف شدهاست. تلاشهای دولت او برای میانجیگری و رسیدن به آتشبس بین روسیه و اوکراین به تقلا افتادهاند و در چنین شرایطی، پرونده ایران، بهترین و شاید تنها فرصت او را برای موفقیت دیپلماتیکی عمده پیش از پایان سال به او میدهد.
ایران در ابتدا تعامل رسمی را رد کرد اما در نهایت با گفتوگوهای غیرمستقیم از طریق عمان موافقت کرد و این نشان داد، اگر پیشرفتی صورت گیرد، تمایل به پیگیری مذاکره مستقیم هم هست. این تغییر، بازتاب پذیرش این نکته از سوی ایران است که ادامه انزوای اقتصادی و دیپلماتیک، هزینههای فزایندهای دارد. مقامات ایران رفع تحریمها را برای معکوسکردن روند فروپاشی آهسته اقتصادی و مهار خطر ناآرامی اجتماعی، اساسی میبینند.
ایرانیها ترامپ را به عنوان بازیگری متخاصم میبینند اما برخی میل او به «پیروزی» دیپلماتیک و بیمیلیاش به شروع جنگ جدید را فرصتی میبینند که فرصت نفسکشیدن بیابند، بدون اینکه امتیازات عمدهای داده باشند. گرچه ایران مستقیماً حوثیها را کنترل نمیکند، اخیراً به آنها این فشار را آورد که با آتشبس موافقت کنند و این مربوط به یکی از دغدغههای کلیدی ایالات متحده بود: حمایت ایران از نیابتیهای منطقهای. این کار فضای گفتوگوهای هستهای را بهتر کرد.
مانع اصلی حالا ظرفیتهای غنیسازی ایران است. ایران پیشنهاد وزیر خارجه مارکو روبیو را رد کردهاست. پیشنهاد او این بود که ایران برای برنامه هستهای غیرنظامیاش به اورانیوم وارداتی تکیه کند؛ به جای اینکه خودش داخل کشور غنیسازی کند. جمهوری اسلامی، غنیسازی را به عنوان حقی غیرقابلمذاکره در چارچوب حاکمیت مستقل میبیند؛ با این حال، همچنین پذیرای توافقی محدودتر هست که برای غنیسازی سقف تعیین خواهد کرد، تحقیق و تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تضمین خواهد کرد و تضمینهای معتبری ارائه خواهد داد مبنی بر اینکه سلاح هستهای نمیسازد.
موضعگیریهای اخیر کاخ سفید هم نشان میدهد، ایالات متحده انعطافپذیری بیشتری نشان داده است. چهارم مه، ترامپ گفت هدف اصلی او ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای است و نه حذف ظرفیت هستهای غیرنظامی. هفتم مه، معاون اول جیدی ونس تکرار کرد که ایران «میتواند قدرت هستهای غیرنظامی داشته باشد» اما نه برنامه غنیسازی که او را به ظرفیت تسلیحاتی نزدیک کند. این تمایز، بین استفاده غیرنظامی تحت محدودیتهای جدی و امکان تسلیحاتیکردن برنامه، میتواند اجازه رسیدن به توافق محدود را بدهد که هدفش زندهنگهداشتن دیپلماسی تا بعد از تابستان است.
این نتیجه البته ترجیح آمریکا نیست. بیصبری ترامپ رسوای خاص و عام است و او به توافقی که به نظر برسد طراحی شده تا او را دنبال خود بکشد، بدبین خواهد بود؛ اما بین دو طرفی که عمیقاً به هم بیاعتمادند، نمیشود در دوماهونیم به توافقی جامع رسید. ترامپ همین حالا هم تهدید کرده اگر گفتوگوها ناکام بماند، ایران را بمباران میکند. در این شرایط، توافقی سادهتر، تنها جایگزین شدنی برای مقابله نظامی است. خوشبختانه ترامپ همواره نشان داده، وقتی بتواند ادعای پیروزی سیاسی کند، مایل به دوری از مواضع حداکثری است.
اگر پیشرفتی واقع شود، ایالات متحده سازوکار ماشه تحریمها را عقب خواهد انداخت، یا به صورت غیررسمی با فشارآوردن بر متحدان اروپایی، یا با پیگیری قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل متحد که ضربالاجل را تمدید کند. متحدان ایالات متحده در اروپا و حتی روسیه و چین، میتوانند از چنین حرکتی حمایت کنند، اگر به عنوان راهی برای پرهیز از بحران رو شود. این رویکرد گزینه ماشه را حفظ خواهد کرد، درحالیکه مسیر دیپلماتیک را باز نگه میدارد و تشدید بلافاصله تنش را هم عقب. گزینه نظامی روی میز خواهد ماند.
ایالات متحده استقرار نیروها را در منطقه گسترش داده و بمبافکنهای رادارگریز ب۲ هنوز مستقرند، با توانایی حمل مهماتی که برای نفوذ به اهداف مستحکم طراحی شدهاند، مانند تأسیسات غنیسازی ایران در فردو و نطنز. اینها هم به عنوان اهرم مذاکراتی به کار میآیند و هم به عنوان آمادهسازی برای حمله هوایی بالقوه، در صورت ناکامی گفتوگوها. هیچ تضمینی برای موفقیت در کار نیست.
ممکن است ایران شرایط ایالات متحده را رد کند یا زیادی روی دستش حساب باز کند و به امید کسب امتیازات بیشتر ماجرا را کش بدهد. ممکن است ترامپ تصمیم بگیرد که امتیازاتی که گرفته کافی نیستند و به سمت ماشه تغییر مسیر دهد یا بدتر از آن. اگر مذاکرات شکست بخورند و ایالات متحده یا اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کنند، ایران به عنوان تلافی اهداف نظامی ایالات متحده در منطقه را هدف خواهد گرفت و به سمت تسلیحاتیکردن برنامه هستهایاش خواهد رفت.
اینها همه سناریوهایی واقعگرایانهاند؛ اما علیرغم این خطرات، دور فعلی دیپلماسی، نمود جدیترین فرصت برای کاهش تنش هستهای، پس از فروپاشی برجام در هفت سال پیش است.