| کد مطلب: ۳۵۹۸۱

ژئوپلیتیک تعرفه‌ها

واقعیت امروز این است که نظم قرن بیستم فرسوده شده و نظم جدیدی در حال شکل‌گیری است. هنجارهای گذشته دیگر اعتبار ندارند. اگرچه این وضعیت نگران‌کننده است، در تاریخ بشر پدیده‌ای رایج به شمار می‌رود.

ژئوپلیتیک تعرفه‌ها

جرج فریدمن استراتژیست

پیش از بررسی تعرفه‌هایی که دولت ترامپ به‌تازگی اعلام کرده، باید دو نکته مهم را در نظر گرفت. اول اینکه جهان وارد دوره‌ای بی‌ثبات شده که در آن نظم ژئوپلیتیکی گذشته رو به پایان است و هنوز نظم جدیدی شکل نگرفته. چیزهایی که قبلاً قطعی به‌نظر می‌رسیدند، حالا دیگر چنین نیستند. برای توصیف این وضعیت در آمریکا، از تعبیر «طوفان پیش از آرامش» استفاده کرده بودم.

نکته دوم، تفاوت میان الزامات ژئوپلیتیکی و مهندسی ژئوپلیتیکی است. الزامات، کشورها را مجبور می‌کند به شکل خاصی رفتار کنند، ولی مهندسی ژئوپلیتیکی به چگونگی مدیریت این وضعیت از سوی کشورها اشاره دارد؛ یعنی چطور میان کسانی که واقعیت جدید را می‌پذیرند و کسانی که با آن مخالف‌اند، توازن ایجاد شود.

واقعیت امروز این است که نظم قرن بیستم فرسوده شده و نظم جدیدی در حال شکل‌گیری است. هنجارهای گذشته دیگر اعتبار ندارند. اگرچه این وضعیت نگران‌کننده است، در تاریخ بشر پدیده‌ای رایج به شمار می‌رود.

نظم گذشته از سلطه امپراتوری‌های اروپای غربی آغاز شد که با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی‌شان، بخش بزرگی از جهان را کنترل کردند. بریتانیا بیشترین سود را از این امپراتوری برد، بعد از آن فرانسه، اسپانیا و هلند قرار داشتند. تجزیه اروپا به کشورهای متعدد، وقوع جنگ‌ها را حتمی کرد.

این قرن اروپایی سه مرحله داشت: نخست، تلاش آلمان برای تشکیل امپراتوری خود که به جنگ جهانی اول منجر شد؛ سپس جنگ جهانی دوم که باعث تضعیف اروپا و ظهور آمریکا و شوروی شد؛ و نهایتاً جنگ سرد، که طی آن آمریکا و شوروی اروپا را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کردند.

در جنگ سرد، آمریکا سیستمی اقتصادی طراحی کرد که به نفع خودش و به زیان شوروی بود. این سیستم از متحدان آمریکا حمایت اقتصادی می‌کرد، درحالی‌که شوروی فقط می‌توانست از دولت‌های حاکم پشتیبانی کند، نه از خود کشورها. آمریکا با ثروتش توانست اروپا و کشورهای جهان سوم را مدیریت کند و تجارتی آزاد برقرار سازد که به اقتصادهای ضعیف امکان دسترسی به بازار آمریکا را می‌داد.

بعد از فروپاشی کمونیسم، جنگ سرد به‌طور غیررسمی ادامه یافت. اما جنگ اوکراین نشان داد روسیه قدرت نظامی و اقتصادی کافی ندارد و آمریکا باید استراتژی‌هایش را بازنگری کند. یکی از نتایج این تغییرات، افزایش وابستگی آمریکا به تولید خارجی است. اگر صادرات کشورهایی مانند چین یا برخی کشورهای اروپایی متوقف شود یا دچار اختلال گردد، اقتصاد آمریکا آسیب می‌بیند.

این کشورها ممکن است به دلیل ناآرامی، اعتراض، یا تصمیمات سیاسی، صادرات را متوقف کنند. بنابراین، وابستگی زیاد به واردات خطرناک است، زیرا تأمین کالاهای اساسی ممکن است به دلایل سیاسی یا نظامی مختل شود.

تجارت آزاد زمانی مفید است که منافع آن از خطراتش بیشتر باشد. اما وقتی تعرفه‌های پایین باعث تقویت اقتصاد خارجی و تضعیف اقتصاد داخلی می‌شود، دیگر سودی ندارد. همچنین، کشورهای صادرکننده ممکن است به دلایل ژئوپلیتیکی دچار بی‌ثباتی شوند و همین، زنجیره تأمین آمریکا را به خطر بیندازد. در واقع، تجارت بین‌المللی همیشه در دسترس یا ارزان نیست.

آمریکا سیستمی طراحی کرده بود که از نظر تئوری سودمند بود، ولی در عمل به رویدادهای داخلی دیگر کشورها وابسته بود. با افزایش مشکلات مالی و تضعیف این سیستم، طبیعی است که آمریکا به فکر تغییر راهبردهایش، از جمله در حوزه تجارت، بیفتد. اکنون آمریکا از مرحله الزام‌های ژئوپلیتیکی وارد مرحله بازطراحی این واقعیت شده است. اقتصاد و امنیت نظامی دو بخش اصلی ژئوپلیتیک هستند. افزایش تعرفه‌های اخیر بخشی از بازمهندسی این سیستم مالی است.

تحلیل‌های ژئوپلیتیکی گسترده و حساس‌اند، اما مهندسی این واقعیت جزئی‌تر و در عین حال پیچیده و آسیب‌پذیر است. مانند ساختن پلی بر رودخانه: مسیر رودخانه قابل‌پیش‌بینی است، اما ساختن پل دشوار و پرخطر است. سیاست‌های ترامپ هم در همین چارچوب قرار می‌گیرند. او تلاش می‌کند سیستم را بازتعریف کند، هرچند نتیجه نهایی این اقدامات هنوز روشن نیست، حتی اگر نیت آن‌ها واضح باشد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار