| کد مطلب: ۳۵۸۸۹

چه کسی لیبی را به حضیض رساند؟

این روزها مسئله‌ای در رسانه‌های غربی و ایرانی مدام تکرار می‌شود. غربی‌ها می‌گویند که دولت دونالد ترامپ به دنبال معامله‌ای هسته‌ای شبیه به معامله‌ای است که دولت‌ باراک اوباما با لیبی صورت داد.

چه کسی لیبی را به حضیض رساند؟

این روزها مسئله‌ای در رسانه‌های غربی و ایرانی مدام تکرار می‌شود. غربی‌ها می‌گویند که دولت دونالد ترامپ به دنبال معامله‌ای هسته‌ای شبیه به معامله‌ای است که دولت‌ باراک اوباما با لیبی صورت داد. برخی نیز در داخل با اشاره به این نکته، دولت مسعود پزشکیان را از مذاکره با آمریکا برحذر می‌دارند و مدام هشدار می‌دهند که آنچه که آمریکا در مذاکرات از ایران می‌خواهد، همان لیبی‌شدن است. اما چرا این قیاس مع‌الفارق است.

لیبی کشوری بود که معمر قذافی به مدت 42 سال بر آن حکومت کرد. قذافی در مدت این سه دهه، هیچ ساختار دموکراتیک و مدنی در لیبی ایجاد نکرد و بلکه به سرکوب هر صدای مخالفی برخاست. معمر قذافی سیاست‌های منطقه‌ای‌اش را بر مبنای دشمنی و کینه‌ورزی، حتی با حاکمان عرب، بنا کرده بود. مَثَلی در خصوص لیبی وجود دارد که می‌گوید «هیچ رهبر جهان عربی نبوده که قذافی نقشه‌ای برای ترور او نکشیده باشد.»

معمر قذافی، زبان درازی در انتقاد از ساختارهای بین‌المللی داشت و نظم جهانی را به دور از انصاف و عدالت می‌دانست. سخنرانی‌های طولانی‌اش در سازمان ملل متحد و اقدامش در پاره کردن منشور ملل متحد در پشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل از یاد کسی نرفته است. اما در داخل، حکومتی دیکتاتوری و سرکوب‌گر شکل داده بود. لیبیِ قذافی، یک پارلمان به معنای واقعی کلمه نداشت.

اساساً در این ساختار قوه قضائیه‌ای وجود نداشت. تنها چیزی که داشت نفت بود و درآمد این کشور از فروش نفت تامین می‌شد. قذافی با اقدامات خودش کار را به جایی رساند که مجبور شد بر سر میز مذاکره‌ای بنشیند که سال‌ها از آن گریخته بود و زمانی که در موضع ضعف قرار گرفت، مجبور شد به دادن امتیازات حداکثری تن دهد. بنابراین، این عملکرد خود قذافی بود که لیبی را به آنجا کشاند و البته آمریکایی‌ها نیز از این ضعف حداکثر استفاده را بردند. 

لیبی کشوری قبیله‌ای است. لیبی کشوری جعلی و مصنوعی است که ایتالیایی‌ها آن را ایجاد کردند. مجموعه‌ای از قبایل مسلح که همه با هم تضاد منافع داشتند. البته معمر قذافی با زور اسلحه این قبایل را کنترل می‌کرد. از او نقل است که تنها راه حفظ ثبات چنین کشور قبیله‌ای استفاده از مشت آهنین است. این قبایل فقط زبان زور را می‌فهمند. قذافی خود نیز با کودتا به قدرت رسید نه انقلاب. برخی او را پدر انقلاب لیبی می‌دانند اما قذافی در سال 1969 با کمک عبدالسلام جلود، کودتایی علیه افسران آزاد رقم می‌زند و حکومت 42 ساله خود بر لیبی را آغاز می‌کند.

در بخشی از این کتاب «در خیمه قذافی» با ترجمه حسین جابری‌انصاری، سفیر اسبق ایران در لیبی، آمده است:«قذافی پس از آنکه یکی از اعضای خانواده او تلاش می‌کند او را ترور کند به عبدالسلام جلود پیام داده و با او ملاقات می‌کند. جلود می‌گوید تصور من این بود که این حادثه به قذافی شوک وارد کرده و او اصلاح شده و الان لحظه‌ای است که گفت‌وگو با او جواب خواهد داد. وقتی وارد شدم قذافی گریه کرد و گفت: دیدی می‌خواستند من را بکشند. به او گفتم شما همه راه‌حل‌های امنیتی را برای حل بحران لحاظ و پیگیری کردی اما بحران لیبی راه‌حل امنیتی و نظامی ندارد بلکه راه‌حل سیاسی دارد. قذافی باز به سخنان جلود گوش نمی‌دهد تا تاریخ 2011 می‌رسد.»

البته ظاهراً خودش معتقد بود که لیبی تنها دموکراسی واقعی در جهان است. او براساس «کتاب سبز» که خودش نوشته بود، معتقد بود که دموکراسی‌های موجود در دنیا همه دروغین هستند و تنها دموکراسی در جماهیری لیبی است. اولین و آخرین جماهیری دنیا هم همین جماهیری لیبی بود که قذافی تاسیس کرد و سرنگون  شد.

قذافی دولت و بوروکراسی دولتی لیبی را از بین برد چراکه ساختار دولتی را مزاحم خود می‌دید. در لیبی انتخابات معنایی نداشت. کنگره عمومی خلق برای کشور تصمیم می‌گرفت. حزب‌سیاسی در لیبی وجود خارجی نداشت چون قذافی تشکیل حزب را خیانت می‌دانست. قذافی مخالفانش را «سگ‌های ولگرد» خطاب می‌کرد. برای خود رسالتی جهانی تعیین کرده بود درحالی‌که در رتق و فتق امور کشور خودش ناتوان بود.

در کتاب «در خیمه قذافی» یکی از وزرای‌خارجه لیبی، نحوه حکمرانی او را اینگونه توصیف می‌کند:«نحوه حکمرانی او مانند کیسه بزرگی است که تعدادی موش در آن است و برای آنکه این موش‌ها نتوانند دیواره این گونی بزرگ را بجوند و بیرون بیایند در کیسه را بسته و آن را در هوا می‌چرخاند.»  با این تفاصیل باید دوباره به این سوال فکر کرد که چه کسی لیبی را به این حال و روز انداخت؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار