| کد مطلب: ۳۳۴۳۴

اولویت دادن به مذاکره هسته‌‏ای/چرا مذاکرات با ایران ضروری و فوری است و می‏‌تواند ثمربخش باشد

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مشتاق یک گشایش دیپلماتیک است. او اگر می‌خواهد در اجرای تعهدش (و تعهد اسلافش) در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای موفق باشد، باید به مذاکرات دیپلماتیک با ایران اولویت دهد.

اولویت دادن به مذاکره هسته‌‏ای/چرا مذاکرات با ایران ضروری و فوری است و می‏‌تواند ثمربخش باشد

آریل لویت پژوهشگر اندیشکده موقوفه کارنگی برای صلح بین‌الملل

آنچه در این مقاله آمده‌است، نظرات یک مقام پیشین اسرائیلی است که براساس دیدگاه‌های خود دولت دونالد ترامپ را تشویق به مذاکره و توافق با ایران می‌کند. در این مقاله ادعاهای نادرست متعددی در مورد برنامه هسته‌ای ایران مطرح شده‌است. ترجمه و انتشار این مقاله به معنای تایید محتوای آن نیست، بلکه با این هدف در روزنامه «هم‌میهن» منتشر می‌شود که دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی و همچنین توصیه‌هایی که از طرف رسانه‌ها و تحلیل‌گران به دولت آمریکا در مورد مواجهه با ایران می‌شود، در اختیار مخاطبان ایرانی قرار بگیرد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مشتاق یک گشایش دیپلماتیک است. او اگر می‌خواهد در اجرای تعهدش (و تعهد اسلافش) در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای موفق باشد، باید به مذاکرات دیپلماتیک با ایران اولویت دهد. هیچ بعید نیست که این مذاکرات موفق باشد. نکته اینجاست که باید شناسایی کرد چه عاملی باعث می‌شود مذاکرات ممکن و مطلوب باشد. 

مذاکرات باید برای هدفی قابل قبول برای همه طرف‌ها و در راستای منافع ایالات متحده آمریکا و جامعه بین‌الملل در بلندمدت باشد. برنامه هسته‌ای ایران باید در اولویت باشد، چراکه ایران در آستانه ساخت بمب است و آسیب‌پذیری‌های استراتژیک کنونی‌اش به دلیل ضربه‌های کاری که به حماس و حزب‌الله ایجاد شده‌است، در کنار حملات اسرائیل به سرزمینش، انگیزه ایران را برای چنین کاری بیشتر کرده‌است. اگر واشنگتن زود نجنبد، اهرم فشارش را هم از دست می‌دهد، یعنی سازوکاری که اجازه می‌دهد تحریم‌های سازمان ملل متحد که پاییز سال آینده منقضی می‌شوند، احیا شود.

مذاکره با ایران همواره سخت و پرچالش بوده‌است. اما این‌بار چنین مذاکراتی بیش از پیش پرچالش است. چراکه این مذاکرات همزمان با دستور کار پر از بحران جامعه بین‌الملل انجام می‌شود. علاوه بر این مذاکرات هسته‌ای در حالی در دستور کار قرار می‌گیرد که اولویت‌های استراتژیک دیگری نیز در مورد ایران وجود دارد، از جمله «تلاش برای مقابله با حمایت نظامی ایران از جنگ روسیه علیه اوکراین، اقدام‌های ثبات‌زدای منطقه‌ای و سرکوب داخلی.» عوامل مشکل‌زای دیگری هم وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به نگرانی جهانی از کاهش صادرات نفت خام ایران، حمایت دیپلماتیک روسیه از ایران، ابهام در مورد موضع چین در مورد تلاش‌ها به رهبری آمریکا و تنش‌ها میان آمریکا و متحدان اروپایی‌اش اشاره کرد.

در کنار اینها بی‌اعتمادی ایران نسبت به دونالد ترامپ که از توافق هسته‌ای پیشین خارج شد، دستور ترور ژنرال سپاه قدس قاسم سلیمانی را صادر کرد و سیاست تحریم‌های «فشار حداکثری» را در قبال ایران در پیش گرفت، چندان کمکی به موفقیت مذاکرات نمی‌کند. از طرف ترامپ هم نقشه‌های ترور او که از ایران الهام گرفته‌بود، قطعاً باعث ایجاد اعتماد نمی‌شود. با تمام این احوال، تلاش دیپلماتیک به رهبری ترامپ نه‌تنها ضروری است، بلکه ممکن است ثمربخش هم باشد.

رویکرد غیرمعمول سیاسی ترامپ در این مورد می‌تواند کارساز باشد و باعث شود او بتواند به شکلی تحریم‌ها را مرتفع کند که هیچ رئیس‌جمهوری پیش از او نمی‌توانست. اساساً شرط موفقیت ترامپ در این مسیر این است که از سیاست‌های پیشینیانش جدا شود و رویکرد تازه‌ای در قبال مذاکرات در پیش بگیرد.

تمایل ترامپ به اعمال تحریم‌های حداکثری که جو بایدن، دولت رئیس‌جمهور پیشین کاملاً به بهره‌برداری از آنها بی‌میل بود و همچنین رغبتش به یک توافقنامه هسته‌ای جدید که چندان ارتباطی با توافق تقریباً مرده برجام ۲۰۱۵ نداشته‌باشد، که دولت بایدن بسیار علاقه‌مند بود تا آن را احیا کند، باعث می‌شود که یک مسیر جدید شکل بگیرد.

مسیر‌های غیرمتعارف دیپلماتیک در عین حال ممکن است برای ایرانی‌ها هم جذاب باشد که در بحران اقتصادی فرو رفته‌اند و به دلیل سقوط حزب‌الله و حماس و سرنگونی رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور پیشین سوریه، جایگاه استراتژیک‌شان را از دست داده‌اند و بعلاوه حملات مستقیم اسرائیل باعث شده‌است که آسیب‌پذیری‌های نظامی‌شان برملا شود. نهایتاً این امید که دیپلماسی ممکن است ثمربخش باشد، ناشی از این است که راه‌حل‌های جایگزین برای هر دو طرف ریسک‌های زیادی دارد. اگر ایران بخواهد به سمت ساخت سلاح هسته‌ای برود، آمریکا و اسرائیل ممکن است برای جلوگیری از آن وارد جنگ با ایران شوند. چنین جنگی برای ایران بسیار هزینه دارد، اما در عین حال می‌تواند باعث یک منازعه فراگیر منطقه‌ای شود که تمرکز و منابع ایالات متحده را در خود فرو بکشد. 

در عین حال هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین جنگی بتواند جلوی بازسازی برنامه هسته‌ای ایران را بگیرد یا باعث سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شود. شکست در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای نه‌تنها باعث توانمندتر شدن نظام ایران می‌شود بلکه احتمالاً بقیه کشورهای منطقه و فراتر از آن را متقاعد می‌کند که به دنبال سلاح هسته‌ای خودشان بروند. با توجه به این واقعیت‌های استراتژیک دولت ترامپ باید با دقت بسیار بالا بر این تمرکز کند که در یک توافق جدید چه چیزهایی می‌خواهد به دست بیاورد و چگونه می‌تواند این اهداف را دنبال کند.

قبل از هر چیز سیاست‌گذاران باید روی حل و فصل مسئله هسته‌ای تمرکز کنند. هر نگرانی دیگری را در مورد ایران بعداً می‌توان رسیدگی کرد. به همین ترتیب آمریکا باید از چانه‌زنی‌های طولانی برای رسیدن به یک توافق جامع مانند برجام خودداری کند. در عوض آمریکا باید به دنبال توافق که مجموعه‌ای از اقدامات اصولی مشخص است، باشد. چنین توافقی بیشتر شبیه به سلف برجام، یعنی توافق موقت ژنو یا برنامه اقدام مشترک ۲۰۱۳ خواهد بود که پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرد، روابط را تثبیت کرد و زمینه را برای یک توافق جامع‌تر در آینده ایجاد کرد.

دوم اینکه آمریکا نباید در تله پذیرش یک توافق زمان‌دار دیگر بیفتد. بسیاری از مواد کلیدی برجام شامل تاریخ انقضا می‌شدند، به این معنی که بسیاری از محدودیت‌ها در چند سال بعد برداشته ‌می‌شدند. تعهد ایران در هر توافق جدید باید مبتنی بر تعهدات مستمر و مبسوطی برای عدم توسعه سلاح هسته‌ای بدون پایان و بر مبنای تعهداتی باشد که در پیمان عدم اشاعه (NPT) و پادمان‌های سازمان انرژی اتمی (IAEA) پذیرفته‌است. سوم هر چقدر هم که وسوسه‌انگیز باشد، آمریکا باید تمایلش به جمع‌آوری و به عقب راندن برنامه هسته‌ای ایران را کنار بگذارد. چنین هدف جاه‌طلبانه‌ای، با توجه به میزانی از بومی‌سازی برنامه هسته‌ای که ایران به آن رسیده‌است و ارزشی که برای این موضوع قائل شده‌است، دست‌نیافتنی است.

پافشاری بر چنین خواسته‌ای متضمن اصرار و پافشاری ایران بر مقابله خواهد شد. در عوض واشنگتن باید به دنبال محدود کردن جامع همه توانمندی‌های دیگر ایران در حوزه تسلیحاتی‌سازی هسته‌ای و اقدامات فراتر از غنی‌سازی اورانیوم، از جمله مسائلی که در توافق‌های پیشین مورد توجه قرار نگرفته‌اند باشد. از جمله این مسائل می‌توان به تولید موشک‌هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای، تسلیحاتی‌سازی هسته‌ای، ادغام سامانه‌ها و نظامی‌سازی برنامه هسته‌ای اشاره کرد. در واقع در این زمینه‌ها است که جمهوری اسلامی راه زیادی برای ایجاد زرادخانه هسته‌ای دارد. پیشبرد چنین برنامه‌هایی است که می‌تواند نیت واقعی ایران را نشان دهد. 

نهایتاً ایالات متحده باید رویکرد متفاوتی در قبال نظارت و بازرسی برنامه هسته‌ای ایران در پیش بگیرد و اجازه ندهد که ایران بر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دیگر ابزارهای شفافیت سلطه داشته‌ باشد. کارنامه ایران در همکاری پادمان‌ها چندان روشن نیست و در تلافی خروج آمریکا از برجام به شدت از همکاری با آژانس اجتناب می‌کند؛ موضوعی که در قطعنامه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بازتاب داشته‌است.

در سال‌های اخیر ایران اجرای پروتکل‌های الحاقی را متوقف کرده‌است؛ پروتکل‌های الحاقی نظام بازرسی و نظارتی که توانمندی آژانس را در شناسایی هرگونه انحراف بالقوه چندین برابر تقویت می‌کند. ایران در عین حال دسترسی به برخی تاسیسات کلیدی را محدود کرده‌است، دوربین‌های آژانس را از مدار آنلاین خارج کرده‌است و برخی از بازرسان آژانس را از فهرست بازرسان مجاز حذف کرده‌است.

بعد از رسیدن به توافق، سیاست‌گذاران آمریکایی باید مرتفع کردن تحریم‌ها را قبل از هر چیز بر ارزیابی یکجانبه آمریکا از میزان پایبندی ایران به توافق منوط کنند و از تسلط اطلاعاتی و نظارتی خود بهره‌برداری کنند و به رهبران ایران به وضوح بگویند که چیزی در این حوزه وجود ندارد که بتوانند از آمریکا پنهان کنند. علاوه بر این ایران باید به صورت مستمر به کلیه ابزارهای نظارتی آژانس اجازه دهد که کار خودشان را انجام دهند، به سرعت پروتکل‌های الحاقی را تصویب کنند و به شکلی با آژانس همکاری کنند که نتیجه‌گیری کلی آژانس در این مورد که کلیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است و شناسایی شده‌است، میسر شود.

در این چارچوب، ایالات متحده باید پافشاری کند که آژانس حق دارد همه تاسیسات مشکوک، از جمله تاسیسات نظامی را بازرسی کند و شورای حکام می‌تواند از ابزار موسوم به بازرسی ویژه بدون رضایت ایران در صورت کشف هرگونه فعالیت مشکوک جدی و انحراف ایران از تعهداتش در پادمان، استفاده کند.

فراتر از اینها ایالات متحده می‌تواند از ابزارهایی که در اختیار دارد برای تدوین یک توافق ماهرانه با ایران استفاده کند و چیزهایی در اختیار ایران قرار دهد که هیچ رغبتی به تسلیحات هسته‌ای پیدا نکند. به جز روی آوردن غریزی همیشگی به تحریم، واشنگتن باید در جاهایی که لازم است، ممنوعیت‌های موردی برای صادرات و واردات برخی تسلیحات به ایران ایجاد کند، تهدیدهای مخفیانه و علنی نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران را از سر بگیرد و در شدیدترین حالت تهدیدی علیه موجودیت نظام حاکم در ایران باشد.

در همین حال واشنگتن باید سخاوتمندانه رفع تحریم و تضمین برای ایران فراهم کند، در قالب یک توافقنامه دوجانبه جانبی چین را پای کار بیاورد و با اصلاح عملکرد در حوزه اوکراین، موضع روسیه را تلطیف کند. در کوتاه‌مدت به نظر محتمل نمی‌رسد که رهبر معظم ایران اجازه مذاکره مستقیم با دولت آمریکا را بدهد، چه برسد به اجازه مذاکره با دولت ترامپ. اما این نباید مانع تلقی شود، چراکه واشنگتن می‌تواند به رویکرد گفت‌وگوهای غیرمستقیم از نزدیک از طریق واسطه‌های قابل اطمینان (مانند عمان) روی بیاورد و از حمایت اروپایی‌ها در زمان لازم، برخوردار شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار