حیدرعلی مسعودی در گفتوگو با هممیهن مطرح کرد:تاکتیکهای ایران برای اثرگذاری بر سیاست ترامپ
روز جمعه ۱۹ بهمنماه رهبری در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، با اشاره به تجربه مذاکره پیشین با آمریکا و عملکرد دولت دونالد ترامپ در نقض تعهدات و خروج از توافق قبلی، گفتند: «مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»

روز جمعه ۱۹ بهمنماه رهبری در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، با اشاره به تجربه مذاکره پیشین با آمریکا و عملکرد دولت دونالد ترامپ در نقض تعهدات و خروج از توافق قبلی، گفتند: «مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
این موضع در بالاترین سطح سیاستگذاری در نظام جمهوری اسلامی در خصوص سیاست ایران در قبال دولت جدید آمریکا، باعث ایجاد گمانهها و واکنشهای مختلفی در افکار عمومی، سیاستمداران و رسانهها شد. با توجه به قرار گرفتن کشور در مضیقه، در آستانه انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و احتمال اتحاد کشورهای غربی برای احیای ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران از طریق مکانیسم حل اختلاف برجام، واکنشهای متفاوتی به این موضعگیری در میان برخی از سیاستمداران شکل گرفت.
حیدرعلی مسعودی، استاد روابط بینالملل معتقد است که از این موضع رسمی جمهوری اسلامی، میتوان به عنوان یک تاکتیک مذاکراتی در قالب مجموعهای از گامهای تاکتیکی برای اثرگذاری بر سیاست ترامپ در قبال ایران بهره برد. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با حیدرعلی مسعودی، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی، مطالعه میکنید.
فکر میکنید بعد از بیانات مقام معظم رهبری، سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا در چه وضعیتی قرار میگیرد؟
مسئله مذاکره با آمریکا همواره یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سیاست داخلی ایران بود و گروهها و جریانهای سیاسی مختلف هم همواره تلاش کردهاند تا از موضوع آمریکا برای خودشان سرمایه سیاسی ایجاد کنند. در شرایط فعلی، گروهی که عمدتاً در دولت مسعود پزشکیان حضور دارند، این استدلال را مطرح میکردند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا روحیه کاسبکارانه، معاملهگر و غیرایدئولوژیک دارد و برای ارضای روحیه خودبزرگبینیاش تمایل دارد که مسئله ایران را حل کند و برای حل این مسئله، شاید سعی کند برخی از فرآیندها و رویکردهای جاافتاده سیاست آمریکا را در قبال ایران کنار بگذارد یا شدتشان را کمتر کند.
این استدلال از سوی این گروه با این انگیزه بیان میشود که ایران در این شرایط میتواند وارد مذاکره با آمریکا شود. گروهی دیگر ترامپ را قاتل برجام و قاتل شهید سردار سلیمانی میدانند. این افراد معتقدند که مذاکره با چنین فردی، هم پایگاه اجتماعی حکومت را تضعیف میکند و هم منجر به تضعیف منابع قدرت راهبردی ایران خواهد شد. این دو نگاه در حال حاضر در کشور وجود دارد. در چارچوب این نگاهها با توجه به ساختار حاکمیتی در ایران، نظر رهبری فصلالخطاب تلقی میشود.
با توجه به سیاست اعلانی در بالاترین سطح نظام، به اعتقاد شما تهران برای مواجهه با آمریکای ترامپ چه راهکار جایگزینی میتواند در پیش بگیرد؟
در شرایط فعلی به اعتقاد ما میتوانیم در قالب سه گام با سیاست فشار حداکثری آمریکا مواجه شویم. این گامها در قالب تاکتیکهایی هستند که میتوانند با استفاده از آنها بر رویکرد ترامپ نسبت به ایران تاثیر گذاشت. گام نخست عقب کشیدن از مذاکره به عنوان یک تاکتیک است. در واقع میتوان گفت ایران با این موضع رهبری، بهعنوان یک تاکتیک مذاکراتی از مذاکره عقبنشینی کردهاست. چنین تاکتیکی برای خود دونالد ترامپ هم تاکتیک آشنایی است و در مذاکراتش با کشورهای مختلف گاهی از این تاکتیک استفاده میکند.
معنای این گام نخست این است که با توجه به رویکردها و اقداماتی که در بخشنامه یا یادداشت ریاستجمهوری فشار حداکثری مورد توجه قرار گرفتهاست، ایران طبعاً مذاکره را عاقلانه و هوشمندانه نمیداند. گام دوم برای تاثیرگذاری بر موضع ترامپ، بیشتر به داخل کشور بر میگردد. در این گام باید یک موضع هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه در مقابل آمریکا تعریف شود. یعنی در قالب یک گزارهبرگ یا Fact Sheet یک سیاست رسمی مدونی را در مقابل آمریکای ترامپ اعلام کنیم.
گام سوم در راستای تاثیرگذاری بر رویکرد ترامپ، فشار غیرمستقیم به دولت آمریکا برای تجدیدنظر در رویکرد نسبت به ایران است که این مسئله هم از طریق مذاکره با اروپا بر سر مسائل هستهای قابل تعقیب است. چنین تاکتیکی اجازه میدهد که هم ما مذاکراتمان را با اروپا دنبال کنیم و در عین حال از طریق آن مذاکرات پیامهایی را چه از طرف خودمان و چه از طرف خود اروپاییها به آمریکا ارسال کنیم. همچنین ارسال پیام به واشنگتن مبنی بر ضرورت تغییر رویکرد نسبت به ایران، از طریق کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی نیز راهکار دیگری است که در راستای گام سوم تاکتیک اثرگذاری میتوان در پیش گرفت.
مشخصات سیاست مدون یا گزارهبرگی که اشاره کردید باید در این راه تهیه شود، چیست؟
تدوین سیاست رسمی خودش شامل چند گام میشود. لازم است که یک کارگروه اقدام مرتبط با آمریکا تشکیل شود. این کارگروه اقدام میتواند شامل نمایندگان نهادهای تاثیرگذار در حوزه سیاست خارجی باشد که تحت هدایت رهبری مسائل را دنبال کند و بتواند چیزی متفاوت از آنچه در شورای عالی امنیت ملی وجود دارد و بتواند با آزادی عمل بیشتر و جنبههای بوروکراتیک و نهادی کمتر تصمیمگیری و سیاستگذاری کند.
تدوین یک سیاست مشخص در قبال آمریکا در قابل یک گزاره برگ، فواید یا نتایجی خواهد داشت. نخستین فایده تدوین چنین برنامهای این است که افکار عمومی کشور را که سالهاست خواهان گشایشی در روابط خارجی ایران هستند و احتمالاً بسیاری از شهروندان با همین انگیزه در انتخابات به مسعود پزشکیان رای دادند، اقناع میکند. نتیجه دوم تدوین چنین سیاستی پیام آرامش به بازار و اقتصاد داخلی کشور است که از این نوسانها و التهابها خواهد کاست. نکته دیگر اینکه چنین گزارهبرگی میتواند رفتار ایران را برای شرکای منطقهای و بینالمللیاش، چه شامل همسایگان و کشورهای منطقه و چه قدرتهایی مانند چین و روسیه پیشبینیپذیر کند.
محتوای این گزارهبرگ میتواند شامل اعلام آمادگی ایران برای شفافیت و نظارت برنامه هستهای خودش براساس برنامه پادمان و از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. در این گزارهبرگ میتوان بر آزادسازی داراییهای مسدودشده ایران توسط آمریکا و برخی از متحدانش اشاره کرد. نکته سوم میتواند موضوع پرداخت خسارت ناشی از خروج آمریکا از برجام باشد. چهارم اینکه برنامه موشکی و پهپادی ایران مذاکرهناپذیر است و ایران در رابطه با این موضوعها مذاکره نخواهد کرد. نکته پنجم حمایت از برقراری صلح و ثبات در منطقه و تداوم حمایت از گروههای مقاومت است.
اینها مواردی است که در گزارهبرگ سیاست ایران در قبال آمریکا قابل ذکر است و مواردی است که همه یا اکثریت نهادهای تاثیرگذار در سیاست خارجی میتوانند روی آن اجماع داشتهباشند. در واقع هدف اصلی از تدوین چنین گزارهبرگی اجماعسازی درون ایران در رابطه با آمریکا است. با وجود چنین سیاست مدونی راه برای بازیگران واسط میان ایران و آمریکا باز میشود که بتوانند با علم و آگاهی نسبت به موضع آمریکا از یک سو و موضع ایران از سوی دیگر، مسیرهایی را برای نزدیک کردن مواضع دو طرف پیدا کنند و بتوانند گشایشهایی را ایجاد کنند.
آیا اقدامات دونالد ترامپ، از جمله امضای یادداشت ریاستجمهوری احیای سیاست فشار حداکثری و اعمال تحریمهای جدید علیه شبکه صادرات نفت خام ایران یک تاکتیک موقت از سوی دولت آمریکا است یا نشاندهنده سیاستی است که دولت آمریکا در آینده قابل پیشبینی در مقابل ایران در پیش خواهد گرفت؟
به نظر من تا اطلاع ثانونی همین بخشنامه یا یادداشت ریاستجمهوری که دونالد ترامپ همزمان با دیدار با نتانیاهو امضا کرد، مبنای اقدام و سیاستهای آمریکا علیه ایران خواهد بود. ولی به هر حال آمریکا همواره دورههای مرور و بازخوردگیری از سیاستهای خودش را دنبال میکند و تغییر آن سیاست در آینده، یکی به نحوه واکنش ایران بستگی خواهد داشت و دیگری به چگونگی به توازن میان رویکردهای ترامپ به عنوان رئیسجمهور و رویکردهای نهادها و افراد، یا به تعبیر دیگر به شبکه تاثیرگذار در حوزه مسائل ایران در آمریکا بستگی دارد.
فکر میکنید با توجه به متن یادداشت ریاستجمهوری دونالد ترامپ آیا رویکرد وی نسبت به ایران در دوره جدید سختگیرانهتر از دوره قبل خواهد بود یا اینکه با توجه به تجربه دوره قبل، تفاوتی در این سیاست برای باز کردن پنجره تعامل و گفتوگو وجود خواهد داشت؟
به نظر من رویکردهای ترامپ غیرقابل پیشبینی هستند و در دوره اخیر هم میتوان گفت با توجه به پیشنهادها، فرمانهای اجرایی و اظهاراتی که در مورد غزه یا مسائل مربوط به گرینلند و کانال پاناما و کانادا اشاره میشود، غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ، غیرقابل پیشبینیتر از آنچه پیشبینی میشد بود.
اما آنچه قابل پیشبینی است، این است که ترامپ برای حل موضوع ایران و بازنمایی آن بهعنوان یکی از سیاستهای خارجی خودش تمایل زیادی دارد. اگر این فرض را بپذیریم، میتوان گفت که ترامپ تلاش خواهد کرد تا از طریق واسطههای بینالمللی و منطقهای جهت ارسال پیام به ایران حرکت کند و چهبسا درصدد ارتباطگیری با مقامهای ایران دربیاید، کما اینکه در رابطه با کره شمالی در دوره نخست ریاستجمهوریاش چنین کاری کرد و حتی در مورد خود ایران هم در دوره دولت حسن روحانی، چند بار از طریق واسطههایی مانند شینزو آبه، نخستوزیر فقید ژاپن و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه تلاش کرد درهای مذاکره را با ایران باز کند، اما به در بسته خورد.
بنابراین واکنش ایران به تلاشهای احتمالی ترامپ در آینده، میتواند بسیار تعیینکننده باشد. من دوباره به نکته اصلی که عرض کردم بر میگردم که سیاست مدون یا گزارهبرگ علنی در خصوص رابطه با آمریکا بود. اگر ما آن سیاست مدون و رسمی را داشتهباشیم، میتوانیم علاوه بر این موضع سلبی عدم مذاکره یا عدم مواجهه با شخص دونالد ترامپ، یک موضع ایجابی هم داشتهباشیم تا در صورتی که زمینهای ایجاد شد، بتوانیم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم این سیاست مدون در اختیار دونالد ترامپ قرار بگیرد تا چهبسا بتواند بر تغییر رویکردهای او نسبت به ایران اثرگذار باشد.