مانیفست بیمرزی ادبیات/درباره کتاب ادبیات تطبیقی که بیانیهای جسورانه برای بازاندیشی در جایگاه ادبیات در جهان پرآشوب و متحول است
کتاب ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت، تلفیقی کمنظیر از ادبیات، انسانشناسی و مطالعات فرهنگی است و بر همین مبنا میتوان میانرشتهای بودن را برجستهترین نقطه قوت آن دانست. زبان باسنت، شفاف، صریح و مستدل و ازهمه مهمتر درکپذیر است. نویسنده بدون آنکه در پیچیدگیهای غیرضروری نظری غرق شود، مفاهیم را با مثالهای ملموس و زنده توضیح میدهد.
«ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت»، کتابی است که اخیراً نشر چشمه با ترجمه سعید رفیعیخضری منتشر کرده است. این کتاب ترجمه فارسی کتاب «مقدمهای انتقادی بر ادبیات تطبیقی»، اثر سوزان باسنت است که با این نام به بازار آمده است. کتاب مقدمهای انتقادی بر ادبیات تطبیقی یکی از آثار مرجع حوزه ادبیات تطبیقی است که نویسندهاش هم مثل خود کتاب بسیار پرآوازه است. او در این کتاب گذری تاریخی و درونمایه به دنیای ادبیات تطبیقی میزند و با بررسی بحرانهای هویتی این رشته، راهکارهایی برای بازتعریف آن ارائه میدهد.
سوزان باسنت کیست؟
سوزان ادنا باسنت؛ (متولد ۲۱ اکتبر ۱۹۴۵) مترجم، نظریهپرداز، منتقد ادبی، شاعر و روزنامهنگار انگلیسی است که نامش در زمره تأثیرگذارترین اندیشمندان حوزه ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه قرار دارد. در سال ۱۹۸۵، باسنت مرکز مطالعات ترجمه و فرهنگ تطبیقی را در دانشگاه وارویک تأسیس کرد و در ۱۹۹۲ به مقام استادی ادبیات تطبیقی رسید. باسنت پس از بازنشستگی در ۲۰۱۶، تدریس را در دانشگاه گلاسکو ادامه داد و به ریاست انجمن ادبیات معاصر بریتانیا منصوب شد.
آثار او ازجمله «مطالعات ترجمه»، «ساختن فرهنگها: مقالاتی درباره ترجمه ادبی»، «ترجمه پسااستعماری: نظریه و کاربرد»، «نویسندگی خلاق و مطالعات ترجمه» بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. کتاب مهم او «مقدمهای انتقادی بر ادبیات تطبیقی» است که در سال ۱۹۹۳ نوشته شده و سالهاست در دانشگاههای سراسر جهان تدریس میشوند. این کتاب سوزان باسنت را به چهرهای بینالمللی در حوزه مطالعات فرهنگی و زبانی، نقد و نظریه ادبی تبدیل کرده است.
فصلبندی و ساختار کتاب
کتاب «ادبیات تطبیقی» به روایت سوزان باسنت در هفت فصل سازمانیافته است که هرکدام به جنبههای مختلف این حوزه میپردازد. در فصل نخست، باسنت با طرح پرسش «آیا ادبیات تطبیقی به پایان راه خود رسیده است؟»، مطالعات ترجمه را بهعنوان جایگزینی مناسب مطرح میکند و نشان میدهد چگونه جهانیشدن منجر به سلطه ادبیات اروپایی و نادیدهگیری تنوع روایتها شده است.
فصل دوم با عنوان «فراسوی مرزهای اروپا: مفاهیم دیگر ادبیات تطبیقی»، سیر تحول ادبیات تطبیقی از قرن نوزدهم تا بیستم را بررسی میکند و توضیح میدهد که این رشته چگونه از نگاههای غربمحور به فراتر از مرزهای اروپا رفته است.
فصل سوم، «ادبیات جزایر بریتانیا»، به تحلیل مفاهیم «بریتانیا» و «جزایر بریتانیا» در بستر تاریخی و زبانی پرداخته و اهمیت آنها را مورد بررسی قرار میدهد.
فصل چهارم با عنوان «هویتهای تطبیقی در دنیای پسااستعماری»، تحلیل میراث استعمار در ادبیات را ضروری میداند و بازنویسیهای پسااستعماری را به چالش کشیدن روایتهای سلطه معرفی میکند.
در فصل پنجم، «ساختن فرهنگها: خطمشی سیاسی داستانهای سیاحان»، باسنت تغییر در خوانش سفرنامهها و داستانهای سیاحان را مورد بحث قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه این متون فرهنگهای دیگر را بازسازی میکنند.
فصل ششم، «جنسیت و درونمایهشناسی»، به بررسی نقش جنسیت در کانونهای ادبی و نادیدهگرفتن نویسندگان زن پرداخته میشود. درنهایت فصل هفتم با عنوان «از ادبیات تطبیقی تا ترجمهپژوهی»، به بازتعریف جایگاه ترجمهپژوهی و پیشنهاد آن بهعنوان رشتهای مستقل در کنار ادبیات تطبیقی میپردازد.
مانیفست روشنفکرانه ادبیات تطبیقی
کتاب مقدمهای انتقادی بر ادبیات تطبیقی از منظرهای مختلفی قابل بررسی است. از دیدگاه مطالعات دانشگاهی، این کتاب زمینهساز نوعی چرخش فراملی شد و تاثیر زیادی بر ادغام متون غیرغربی در سرفصلهای درسی دانشگاهی ادبیات تطبیقی گذاشت. باسنت، در این کتاب استدلال میکند که ادبیات تطبیقی، بهعنوان رشتهای که ریشه در ملیگرایی اروپای قرن نوزدهم دارد، باید با رویکردی جهانی، میانرشتهای و انتقادی بازسازی شود. این کتاب نهتنها یک مرجع دانشگاهی، بلکه مانیفست روشنفکرانه است که تأثیر عمیقی بر تحولات بعدی این حوزه گذاشته است.
مباحث این کتاب که همچنان جایگاهی محوری در گفتمانهای انتقادی دارد، الهامبخش آثاری چون «مرگ یک رشته» از گایاتری اسپیواک شد. از منظر فرهنگی نیز، اندیشههای باسنت در جنبشهای استعمارزدایی همچون RhodesMustFall بسیار اثرگذار شد و به بازتعریف و گسترش کانونهای ادبی و تقویت شجاعت و اعتمادبهنفس نویسندگان و ناشران در ترویج آثار قدرنادیدهشان انجامید. از زاویهای دیگر، کتاب باسنت پیوندهای عمیق و مشهودی با مسائل جهان معاصر دارند. موضوعهای مطرحشده در کتاب بهخصوص پیشبینیهای نویسنده درباره اهمیت توجه به موضوعاتی چون مهاجرت، چندزبانی، خردهفرهنگها و هویتهای دور از وطن در کانون توجه قرار دارد و همچنان مسائلی حیاتی در ادبیات معاصر محسوب میشوند. باسنت نهتنها نظریهپردازی میکند، بلکه با زبانی پویا و استعاراتی دقیق، جهانی را پیش چشم خواننده میگشاید که در آن، ادبیات چیزی فراتر از متون مکتوب، ابزاری است برای قدرت، بازنمایی و مقاومت.
چارچوبهای نظری نظریه باسنت
مباحث کتاب ادبیات مقدمهای انتقادی بر ادبیات انتقادی یا عنوان فارسی آن، ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت، بر سه چارچوب نظری استوار شده است. نویسنده بر همین شالوده به بازتعریف ادبیات تطبیقی میپردازد و آن را ورای مرزهای سنتی میبرد. نخستین چارچوب، پسااستعمارگرایی است که باسنت از نویسندگانی چون ادوارد سعید و هومی بهابا الهام گرفته و در آن بر لزوم گنجاندن صدای نویسندگان حاشیهنشین تأکید میکند. او در کتاب خود نگاههای اروپامحور به ادبیات تطبیقی را از تیغ تیز نقد میگذراند و با مثالهای پرشمار بیان میکند که چگونه این حوزه سالهای متمادی به ابزاری برای تقویت ملیگرایی اروپایی تبدیل شده بود.
چارچوب دوم اساسی کتاب باسنت، بهرهگیری از مطالعات ترجمه است. باسنت ترجمه را تنها انتقال عینبهعین یک متن نمیبیند، بلکه آن را فرآیندی سیاسی و فرهنگی میداند که در آن بازآفرینی متن در بافت فرهنگی جدید اتفاق میافتد. در این راستا، او ترجمههای استعماری را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه این فرآیند میتوانست صدای بومیان را درنهایت حذف کند. درنهایت باسنت با تأکید بر فمینیسم، به نقد کانونهای ادبی مردسالار میپردازد و در این چارچوب، آثار ویرجینیا وولف را با ادبیات شفاهی یوروبا مقایسه میکند تا نقش جنسیت را در شکلگیری کانونهای ادبی آشکار سازد.
نقاط قوت و ضعف کتاب
کتاب ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت، تلفیقی کمنظیر از ادبیات، انسانشناسی و مطالعات فرهنگی است و بر همین مبنا میتوان میانرشتهای بودن را برجستهترین نقطه قوت آن دانست. زبان باسنت، شفاف، صریح و مستدل و ازهمهمهمتر درکپذیر است. نویسنده بدون آنکه در پیچیدگیهای غیرضروری نظری غرق شود، مفاهیم را با مثالهای ملموس و زنده توضیح میدهد. علاوه بر این، نگاهی پیشرو دارد و با طرح ایده «ادبیات بدون مرز» در عصر جهانیسازی، به روندهایی اشاره میکند که امروز در قالب ادبیات دیجیتال و چندرسانهای تجلی یافتهاند.
باوجود این، این اثر نیز از نقد بینصیب نمیماند. تمرکز بیشازحد بر ترجمه، آن را از برخی دیگر از جنبههای کلیدی ادبیات تطبیقی دور کرده است؛ چنانکه گایاتری اسپیواک، منتقد و نظریهپرداز ادبی و فیلسوف هندی ساکن امریکا هشدار داده که ترجمه نمیتواند بهتنهایی نابرابریهای قدرت را در ادبیات برطرف کند. از سوی دیگر، کتاب پیش از گسترش علوم انسانی دیجیتال نوشته شده و از بررسی نقش اینترنت، فضای آنلاین و حضور پلتفرمهایی مانند آمازون در توزیع و انتشار جهانی آثار غافل مانده است. بهخصوص اینکه دوران هوش مصنوعی، ترجمههای ماشینی و متون چندزبانه بهشدت در حال تغییر چشمانداز ادبیات هستند. همچنین باوجود نقد اروپامحوری، باسنت همچنان بیشتر به نظریهپردازان غربی ارجاع میدهد تا اندیشمندان غیرغربی که قاعدتاً میتوانستند دیدگاههای تازهتری به متن بیفزاید.
عبور از کلیشهها و ساختن شالوده جدید
سبک نگارش باسنت، ترکیبی از علاقه و اشتیاق به حوزه ادبیات تطبیقی، تیزبینی و نگاه انتقادی است که مرز میان مقاله آکادمیک و مانیفست سیاسی را محو میکند. او با ادبیاتی که گاه کوبنده و بسیار صریح است، از کلیشههای مرسوم در ادبیات تطبیقی عبور میکند و شالودهای محکمتر برای درک و فهم این حوزه مطالعاتی میسازد. روایت باسنت، زنده و پرکشش است؛ با تکیه بر مثالهای تاریخی، از نقش ترجمه در تثبیت امپراطوری بریتانیا گرفته تا بازنویسی متون در بسترهای استعماری، متن را برای طیف وسیعی از خوانندگان، حتی غیرمتخصصان، خواندنی و ملموس میکند.
کتاب مقدمهای انتقادی بر ادبیات تطبیقی، بیانیهای جسورانه برای بازاندیشی در جایگاه ادبیات در جهانی است که باسنت آن را پرآشوب و در حال دگرگونی میبیند. این اثر همچنان یکی از متون مرجع در محافل دانشگاهی است و در برنامههای درسی مطالعات تطبیقی جایگاه ویژهای دارد. بااینکه امروزه برخی از استدلالهای کتاب نیازمند بازنگریاند، پیام محوری آن ـ یعنی ضرورت شنیدن صدای حاشیهنشینان ـ همچنان پابرجاست.
معرفی کتاب
ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت
نویسنده: سوزان باسنت
مترجم: سعید رفیعیخضری
انتشارات: چشمه
قیمت: ۳۴۰ هزار تومان