| کد مطلب: ۳۱۲۱۴

آلمان در آستانه انتخابات/کدام احزاب پیشتاز هستند و کدام ائتلاف‏‌ها شانس بیشتری برای شکل‏‌گیری دارند؟

براساس ارزیابی جدید موسسه افکارسنجی «دویچلند ترند» مهم‏‌ترین دغدغه رای‌‏دهندگان آلمانی (۳۷ درصد مشارکت کنندگان) مقابله با روند فعلی مهاجرت‏‌ها به آلمان است. با فاصله اندکی در جایگاه دوم، وضعیت اقتصادی قرار دارد که ۳۴ درصد مشارکت‌‏کنندگان در نظرسنجی‏ آن را دغدغه مهم خود برای انتخاب حزب و رای دادن توصیف کرده‌‏اند. با اختلاف زیاد، مسئله سیاست‌‏های دفاعی و سیاست خارجی در جایگاه سوم قرار دارد و تنها ۱۴ درصد این موضوعات را دغدغه خود دانسته‏‌اند.

آلمان در آستانه انتخابات/کدام احزاب پیشتاز هستند و کدام ائتلاف‏‌ها شانس بیشتری برای شکل‏‌گیری دارند؟

آلمانی‌ها در شرایطی برای رفتن به پای صندوق‌های رای در ۲۳ فوریه آماده می‌شوند که نتیجه این انتخابات سرنوشت بزرگترین اقتصاد اروپا را تعیین خواهد کرد. احزاب سوسیال‌دموکرات، سبزها و دموکرات‌های آزاد که سال ۲۰۲۱ نتایج خوبی کسب کردند و توانستند با ائتلاف، دولت تشکیل دهند وضعیت مناسبی ندارند و در مقابل احزاب اپوزیسیون به‌ویژه دموکرات‌مسیحی‌ها و آلترناتیو برای آلمان، امیدوار به پیروزی هستند.

تنها ساعاتی پس از روشن شدن نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴ که شوک بزرگی برای اروپایی‌ها محسوب می‌شد، اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در مقابل دوربین‌ها حاضر شد و اعلام کرد ائتلاف حاکم سه حزبی در آلمان فروپاشیده است. در پی این اتفاق، شولتز خواهان برگزاری جلسه رای اعتماد شد و با رای عدم اعتماد بوندستاگ (پارلمان آلمان) براساس قانون حالا آلمانی‌ها یک انتخابات زودهنگام خواهند داشت. این انتخابات، در ۲۳ فوریه یعنی ۷ ماه زودتر از موعد برگزار خواهد شد.

علل فروپاشی ائتلاف حاکم به رهبری شولتز

در انتخابات سال ۲۰۲۱، حزب سوسیال‌دموکرات که یک حزب چپ میانه در آلمان به حساب می‌آید توانست کرسی‌های بیشتری از سایر احزاب در پارلمان از آن خود کند اما فاصله زیاد این حزب تا کسب اکثریت پارلمانی (۵۰ درصد کرسی‌ها) باعث شد برای اولین بار طی چند دهه گذشته ائتلافی سه‌حزبی در آلمان تشکیل شود. این ائتلاف متشکل از حزب سوسیال‌دموکرات و دو حزب کوچکتر یعنی سبزها و دموکرات‌های آزاد بود.

اختلاف‌نظر گسترده میان احزاب تشکیل‌دهنده ائتلاف از جمله دلایل بی‌ثباتی دولت آلمان محسوب می‌شد. به‌ویژه آنکه سیاست‌های اقتصادی محافظه‌کارانه مدنظر دموکرات‌های آزاد در بسیاری از موضوعات با سیاست‌های سوسیال‌دموکرات‌ها و سبزها در تضاد بود و درز کردن این اختلافات به رسانه‌ها دولت را در شرایط نامطلوبی برای دفاع از سیاست‌ها قرار می‌داد.

دولت شولتز در ابتدا دولتی نسبتاً محبوب و دارای پایگاه مردمی خوب به حساب می‌آمد اما ورق زمانی برگشت که دادگاه قانون اساسی آلمان اعلام کرد دولت نمی‌تواند از ۶۰ میلیارد یورو بودجه مصوب برای مقابله با پاندمی کرونا برای اهداف دیگر استفاده کند.

تشدید مشکلات اقتصادی و درگیری‌های رسانه‌ای در درون دولت در نهایت کار را به جایی رساند که ائتلاف چراغ راهنمایی به بن‌بست رسید. اوایل نوامبر ۲۰۲۴، شولتز به‌عنوان صدراعظم آلمان و رهبر حزب سوسیال‌دموکرات، کریستین لیندنر، وزیر دارایی کابینه و رهبر حزب دموکرات‌های آزاد را اخراج کرد. در پی این اتفاق، تمامی وزرای کابینه از حزب دموکرات‌های آزاد استعفا دادند و این حزب از ائتلاف با سوسیال‌دموکرات‌ها و سبزها کناره‌گیری کرد. این ائتلاف که به خاطر رنگ رسمی و سازمانی احزاب به ائتلاف چراغ راهنمایی معروف بود با کناره‌گیری دموکرات‌های آزاد، اکثریت خود را در پارلمان از دست داد.

چرا  این وضعیت در آلمان جای نگرانی دارد؟

در بسیاری از کشورهایی که سیستم پارلمانی در آن‌ها حاکم است، فروپاشی ائتلاف حاکم، برگزاری انتخابات زودهنگام و قدرت گرفتن ائتلافی جدید امری عجیب و دور از انتظار نیست اما در آلمان طی ۷۵ سال تجربه دموکراسی در آلمان غربی و سپس آلمان متحد تا پیش از این تنها سه بار این اتفاق رخ داده است.

به‌طور خاص، از زمان اتحاد آلمان شرقی و غربی در بیش از سه دهه قبل انتخابات زودهنگام در ماه فوریه، دومین انتخابات زودهنگام خواهد بود.

آلمان یکی از کشورهایی است که به ثبات سیاسی شناخته می‌شود و قدرت در این کشور عموماً بین سوسیال‌دموکرات‌ها و دموکرات‌مسیحی‌ها جابه‌جا شده است. صدراعظم قبلی آلمان یعنی آنگلا مرکل برای ۱۶ سال قدرت را در اختیار داشت و این مسئله به او فرصت داد در اتحادیه اروپا، جایی که رهبران دیگر می‌آمدند و می‌رفتند جایگاهی بی‌نظیر پیدا کند.

براساس قانون اساسی آلمان در دو حالت امکان برگزاری انتخابات زودهنگام وجود دارد؛ در سناریوی اول، اگر یک کاندیدا یا یک صدراعظم موفق به کسب اکثریت آرا در بوندستاگ (پارلمان آلمان) نشود و دست‌کم ۳۶۷ رای از مجموع ۷۳۳ رای را کسب نکند، رئیس‌جمهور آلمان می‌تواند پارلمان را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کند. این اتفاق هیچ‌گاه در تاریخ آلمان رخ نداده است.

در سناریوی دوم، صدراعظم می‌تواند خواستار برگزاری جلسه رای اعتماد در بوندستاگ شود تا ببیند آیا همچنان آرای اکثریت را در اختیار دارد یا نه. اگر صدراعظم در جلب آرای اکثریت شکست بخورد او می‌تواند رسماً از رئیس‌جمهور درخواست کند تا پارلمان را ظرف ۲۱ روز منحل کرده و طی کمتر از ۶۰ روز انتخابات جدید برگزار کند. تاکنون ۳ بار در سال‌های ۱۹۷۲، ۱۹۸۳ و ۲۰۰۵ این اتفاق رخ داده است.

در سال ۱۹۷۲، ویلی برنت، صدراعظم وقت آلمان از حزب سوسیال‌دموکرات در پی اختلافات عمیق با موتلفان درخواست برگزاری جلسه رای اعتماد کرد تا در این جلسه شکست بخورد و بتواند خواستار برگزاری انتخابات شود. او پس از شکست قابل انتظار در جلسه رای اعتماد، توانست در انتخابات با مشارکت تاریخی ۹۱ درصدی پیروز شود و حزب سوسیال‌دموکرات در آن انتخابات با کسب 8/45 درصد آرا بهترین نتیجه خود را در تمام انتخابات‌ها تاکنون کسب کرد.

انتخابات زودهنگام بعدی در سال ۱۹۸۲ برگزار شد. هلموت کهل، صدراعظم آلمان در آن زمان که نه در پی انتخابات جدید که با شکل‌گیری ائتلافی جدید در پارلمان توانست قدرت را به دست گیرد، به منظور تقویت جایگاه و مشروعیت دولت خود تصمیم گرفت خواهان برگزاری جلسه رای اعتماد شود و در آن شکست بخورد. هرچند که این اقدام او با چالش‌هایی قانونی همراه بود اما کهل در نهایت به خواسته خود رسید و با پیروزی در انتخابات  ۶ مارس ۱۹۸۳ بار دیگر به عنوان صدراعظم انتخاب شد.

سومین انتخابات زودهنگام در سال ۲۰۰۵ و با قمار گرهارد شرودر اتفاق افتاد. شرودر، صدراعظم وقت آلمان باور داشت که برخلاف پارلمان، جامعه با تصمیمات او موافق است و در نتیجه تلاش کرد تا از مسیری که پیشتر برنت و کهل طی کرده بودند، بار دیگر قوی‌تر از قبل به قدرت بازگردد اما او در آن انتخابات به مرکل باخت تا شرایط متفاوتی در آلمان پدید آید.

ورود آلمان به دوره بی‌ثباتی سیاسی، بر اساس تجربه تاریخی این کشور می‌تواند نگرانی‌های زیادی را ایجاد کند که از جمله آن‌‌ها فراهم شدن فضا برای رشد گروه‌های افراط‌گرا و خطرناک است. یکی از این تجربه‌های تاریخی دوره بعد از جنگ جهانی اول است که آلمان طی ۱۴ سال آمدن و رفتن ۲۰ دولت را تجربه کرد. بی‌ثباتی در این دوره راه را برای قدرت گرفتن نازی‌ها باز کرد و دقیقاً به همین دلیل بود که پس از جنگ جهانی دوم، قانون اساسی آلمان به نحوی تنظیم شد که ساقط کردن دولت‌ها کار چندان آسانی نباشد.

با این حال، شواهد موجود نشان می‌دهد اوضاع در آلمان در حال تغییر است و احزاب جریان اصلی که برای سال‌ها قدرت را در دست داشتند، دیگر محبوبیت قبلی را ندارند. در مقابل احزاب راست افراطی و چپ افراطی در حال بزرگتر کردن سبد رای خود هستند.

نظرسنجی‌ها چه می‌گویند؟

حمایت از هر سه حزب تشکیل‌دهنده ائتلاف دولت شولتز موسوم به ائتلاف چراغ راهنمایی شامل احزاب سوسیال‌دموکرات، سبزها و دموکرات‌های آزاد به طور قابل توجهی در مقایسه با انتخابات قبل  که سپتامبر ۲۰۲۱ برگزار شد، کاهش یافته است. در مقابل، نسبت به انتخابات گذشته اوضاع برای اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) و حزب خواهر آن  اتحادیه سوسیال‌مسیحی(CSU)، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AFD) و ائتلاف چپ افراطی زارا واگنکنشت  (BSW) به مراتب بهتر شده است.

براساس میانگین نظرسنجی‌ها در آلمان تا پایان روز ۱۳ ژانویه که روزنامه گاردین آن را محاسبه کرده، دموکرات‌مسیحی‌ها و سوسیال‌مسیحی‌ها مجموعا با 31/6 درصد آرا پیشتاز هستند و اختلاف قابل توجهی با سایر احزاب دارند. حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان با  19/6 درصد آرا در جایگاه دوم قرار گرفته و خود را برای ثبت بهترین نتیجه تاریخ حزب آماده می‌کند. حزب سوسیال‌دموکرات به رهبری اولاف شولتز با 15/8 درصد آرا جایگاه سوم را از آنِ خود کرده و پس از سوسیال‌دموکرات‌ها سبزها با 13/4، ائتلاف زارا واگنکنشت با 5/2، دموکرات‌های آزاد با ۴ و حزب چپگرای لینکه با 3/4 درصد آرا در جایگاه‌های بعدی قرار دارند.

چه ائتلاف‌هایی شانس بیشتری برای شکل‌گیری دارند؟

اگر نتیجه نظرسنجی‌ها نزدیک به واقعیت باشد و شگفتی جدیدی در هفته‌های باقی‌مانده تا انتخابات رخ ندهد، بسیار بعید به نظر می‌رسد که حزبی بتواند اکثریت آرا را در بوندستاگ از آن خود کند و به همین دلیل بسیاری از احزاب و رای‌دهندگان در آلمان از هم‌اکنون به این فکر هستند که کدام احزاب باهم ائتلاف خواهند کرد و دولت را تشکیل خواهند داد.

پیش از این دو حزب بزرگ راست و چپ میانه یعنی دموکرات‌مسیحی‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها چندین بار باهم برای تشکیل دولت ائتلاف کرده‌اند. ائتلاف احزاب بزرگ با سبزها یا دموکرات‌های آزاد نیز امری غیرعادی به شمار نمی‌رود. با این حال اتحاد نانوشته‌ای میان احزاب بزرگ وجود دارد که از ائتلاف با احزابی که از نظر آن‌ها افراطی به شمار می‌روند، به‌ویژه آلترناتیو برای آلمان خودداری کنند.

نکته مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که سهم احزاب از کرسی‌ها به طور معمول از سهم آن‌ها از آرا کمی بیشتر است، زیرا به احزابی که نمی‌توانند دست‌کم ۵ درصد از مجموع آرای ملی را از آن خود کنند، کرسی تعلق نمی‌گیرد و کرسی‌های آن‌ها بر اساس نسبت آرای احزاب دیگر بین آن‌ها تقسیم می‌شود. به همین دلیل پیش‌بینی نهایی آنچه در بوندستاگ اتفاق خواهد افتاد کار چندان آسانی نخواهد بود.

نظرسنجی‌ها تخمین می‌زنند، در میان احزابی که شانس حضور در ائتلاف را دارند، اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) و حزب خواهر آن در آن باواریا اتحادیه سوسیال مسیحی(CSU) مجموعاً ۳۴ درصد کرسی‌ها را به دست می‌آورند. همچنین ۱۷ درصد کرسی‌ها به حزب سوسیال‌دموکرات، ۱۴ درصد به سبزها  و ۴ درصد از کرسی‌ها نیز به دموکرات‌های آزاد خواهد رسید.

با این نتایج یکی از محتمل‌ترین امکان‌ها، تشکیل «ائتلاف بزرگ» یا «Grand Coalition» است. ائتلاف بزرگ به ائتلاف میان دو حزب بزرگ یعنی دموکرات‌مسیحی‌‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها گفته می‌شود. این دو حزب در مجموع می‌توانند حدود  ۵۱ درصد از کرسی‌ها را در اختیار داشته باشند و اگر مذاکرات میان آن‌ها به نتیجه برسد تشکیل ائتلاف میان آن‌ها محتمل است.

این نتایج احتمال تشکیل ائتلاف دوحزبی دیگری را ناممکن می‌سازد چراکه دموکرات‌مسیحی‌ها با هیچ حزب دیگری چه سبزها و چه دموکرات‌های آزاد نمی‌توانند ۵۰ درصد از کرسی‌ها را در اختیار بگیرند.

ائتلاف محتمل دیگر تشکیل ائتلاف جاماییکاست. ائتلاف جاماییکا به ائتلاف سه‌حزبی میان دموکرات‌مسیحی‌ها، سبزها و دموکرات‌های آزاد گفته می‌شود که در صورت تشکیل حدود ۵۳ درصد کرسی‌ها را خواهند داشت. با این نتایج، سوسیال‌دموکرات‌ها حتی در یک ائتلاف سه‌حزبی هم قادر به تشکیل دولت نخواهند بود.

فردریش مرتز، صدراعظم آینده

مجموع نتایج نشان می‌دهد در صورت صحت نظرسنجی‌ها رهبر حزب دموکرات‌مسیحی یعنی فردریش مرتس، اصلی‌ترین گزینه صدراعظمی خواهد بود. یورونیوز نوشته است: در سپتامبر ۲۰۲۴، او به اتفاق آرا به عنوان نامزد محافظه‌کاران برای صدراعظمی انتخاب شد. این به این معنی است که مرتس می‌تواند روی حمایت دو حزب حساب کند: حزب اتحادیه دموکرات‌مسیحی آلمان که آخرین بار در زمان آنگلا مرکل در قدرت بود و دیگری اتحادیه سوسیال‌مسیحی بایرن. مرتس در تضادی آشکار با مرکل، مأموریت خود را بستن مرزهای آلمان به روی پناهجویان قرار داده است، حتی اگر به معنای نقض توافقات بین‌المللی باشد.

او با لحنی تند، اهمیت رسانه‌های سنتی را زیر سوال می‌برد و از حساب کاربری خود در ایکس علیه «مهاجران جنایتکار» استفاده می‌کند. او همچون دونالد ترامپ، رئیس‌‌جمهوری منتخب آمریکا مخالف مقابله با تغییرات اقلیمی است و به شدت به سرمایه‌داری اعتقاد دارد.

زمانی که از مرتس در مورد احساساتش نسبت به ترامپ پرسیده شد، گفت: «ما با هم کنار خواهیم آمد.» اما تفاوت‌هایی هم وجود دارد. برای مثال، مرتس بارها حمایت بی‌چون‌وچرای خود را از نیروهای ولودیمیر زلنسکی اعلام کرده و قول داده سلاح و پول بیشتری برای اوکراین فراهم کند.

به‌عنوان یک حقوقدان، مرتس نسبت به واکنش ترامپ به شکست انتخاباتی‌اش در سال ۲۰۲۰ بسیار منتقد بود. در آن زمان، مرتس در توئیتر نوشت: «دونالد ترامپ به وضوح دموکرات نیست. او از پذیرش شکست خود یا تصمیمات دادگاه‌ها امتناع می‌ورزد.»

در سال ۲۰۲۴ اوضاع متفاوت است. مرتس حالا از دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ استقبال می‌کند. شاید نه با اشتیاق، اما قطعاً با واقع‌بینی و اندکی امید به آینده. حتی اگر او کمتر از ویکتور اوربان در مجارستان در این مورد صریح باشد، چشم‌انداز مرتس این است که «اروپا را دوباره بزرگ کند.»

مرتس که اهل منطقه روستایی زارلند در ایالت نورد راین‌وستفالن است و نامزد اصلی حزب سی‌دی‌یو و متحدان بایرنی آن، اتحادیه اجتماعی‌مسیحی، سی‌اس‌یو است، انتقاداتی به سیاست‌های صدراعظم پیشین، آنگلا مرکل دارد و از میراث او از جمله سیاست درهای باز به مهاجران و ادامه گفت‌وگو با روسیه انتقاد می‌کند.

او یک لیبرال اقتصادی است که در سال ۲۰۰۸ کتابی با عنوان «سرمایه‌داری بیشتر را به چالش بکش» منتشر کرد و طرفدار روابط فراآتلانتیکی (روابط میان اروپا و آمریکا)، اتحادیه اروپا و ارزش‌های اجتماعی سنتی است.

مرتس که سه دهه پیش برای اولین بار به بوندستاگ راه یافت، پس از شکست حزب دموکرات مسیحی در انتخابات ۲۰۲۱، رهبری این حزب را بر عهده گرفت و در سپتامبر به عنوان نامزد صدراعظمی تأیید شد. او از سیاست‌های سخت‌گیرانه مهاجرت و مواضع قانون و نظم حمایت کرده و وعده داده است که قانونی‌سازی ماریجوانا و حذف تدریجی انرژی هسته‌ای را معکوس کند.

مرتس به شدت به دولت شولتز حمله کرده و سیاست‌های اقتصادی آن را عامل مشکلات آلمان می‌داند. او همچنین از رویکرد شولتز در مورد بحران اوکراین و عدم تأمین موشک‌های کروز برای اوکراین انتقاد کرده است. مرتس خود را برای حل مشکلات اقتصادی آلمان با سیاست‌های رقابتی و کاهش هزینه‌های اجتماعی آماده می‌کند. او در دفاع از سیاست‌های اقتصادی خود، از افزایش سرمایه‌گذاری خصوصی و کاهش هزینه‌های اجتماعی صحبت کرده است.

از سوی دیگر او به شدت از ائتلاف با حزب افراطی راست‌گرای آلترناتیو برای آلمان خودداری کرده است. مرتس که دارای گواهینامه خلبانی هم هست، در گذشته از سیاست کناره‌گیری کرده و به مدت بیش از یک دهه در بخش خصوصی فعالیت‌های موفقی داشته است. او از جمله در هیئت‌مدیره شرکت‌هایی مانند بلک‌راک و دیگر شرکت‌های بزرگ فعالیت کرده است، اما این موفقیت‌ها سبب شده که او را متهم به بریدن از اکثریت رأی‌دهندگان آلمانی کنند، چیزی که او آن را رد کرده و خود را جزو طبقه متوسط بالای جامعه می‌داند.

دغدغه‌های اصلی رای‌دهندگان چیست؟

براساس ارزیابی جدید موسسه افکارسنجی «دویچلند ترند» مهم‌ترین دغدغه رای‌دهندگان آلمانی (۳۷ درصد مشارکت کنندگان) مقابله با روند فعلی مهاجرت‌ها به آلمان است. با فاصله اندکی در جایگاه دوم، وضعیت اقتصادی قرار دارد که ۳۴ درصد مشارکت‌کنندگان در نظرسنجی‌ آن را دغدغه مهم خود برای انتخاب حزب و رای دادن توصیف کرده‌اند. با اختلاف زیاد، مسئله سیاست‌های دفاعی و سیاست خارجی در جایگاه سوم قرار دارد و تنها ۱۴ درصد این موضوعات را دغدغه خود دانسته‌اند. سیاست‌های محیط زیستی و تغییرات اقلیمی (۱۳ درصد)، نابرابری و فقر (۱۱ درصد)، آموزش (۸درصد)، امنیت داخلی (۸ درصد)، نظام بازنشستگی (۷ درصد)، تورم (۷ درصد) و بهداشت و درمان (۶ درصد) در جایگاه‌های بعدی قرار دارند.

این عددها نشان می‌دهد از انتخابات گذشته تا امروز ۱۴ درصد بر میزان کسانی که مهاجرت را دغدغه خود می‌دانند اضافه شده است و این مسئله ثابت می‌کند که چرا یکی از موضوعات اصلی مورد توجه دموکرات‌مسیحی‌ها بحث مهاجرت است.

حمایت ایلان ماسک از افراطی‌های آلمان

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های انتخابات اخیر با انتخابات‌های قبلی، تلاش جدی راست افراطی آمریکا برای حمایت از راست افراطی در آلمان است. 

ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی، مالک شبکه اجتماعی ایکس و یکی از وزرای پیشنهادی کابینه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در یادداشتی که در روزنامه ولت آم زونتاگ، از نشریات وابسته به گروه رسانه‌ای آکسل اسپرینگر منتشر شده است، از حزب راست‌گرای افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) حمایت کرد. او در این یادداشت نوشت: «آلترناتیو برای آلمان آخرین جرقه امید برای این کشور است.» به نوشته یورونیوز، او تأکید کرد که این حزب می‌تواند آلمان را به سوی آینده‌ای هدایت کند که در آن «رفاه اقتصادی، یکپارچگی فرهنگی و نوآوری تکنولوژیک» از آرزو به واقعیت تبدیل شود. مدیرعامل تسلا همچنین با اشاره به سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌اش در آلمان گفت که حق دارد درباره شرایط این کشور اظهارنظر کند.

ایلان ماسک در این یادداشت تصویر عمومی از حزب آلترناتیو برای آلمان را زیر سوال برد و نوشته: «نادرست است اگر حزب AfD را یک حزب راست‌ افراطی بدانیم. رهبر این حزب، آلیس وایدل، شریک زندگی هم‌جنس خود را دارد که اهل سریلانکاست. آیا چنین چیزی شبیه هیتلر به نظر می‌رسد؟» انتشار این یادداشت در رسانه‌های آلمان بحث‌های گسترده‌ای را درباره مرزهای آزادی بیان به همراه داشت.

اوا ماری کوگل، سردبیر بخش نظرات روزنامه ولت در اعتراض به این سخنان از سمت خود استعفا داد. او نوشت: «من همیشه از مدیریت بخش نظرات ولت خوشحال بودم، اما من دیروز پس از آماده شدن این یادداشت برای چاپ، از این روزنامه استعفا دادم.» مقاله ماسک با یک مقاله انتقادی از یان فیلیپ بورگارد، سردبیر آینده گروه رسانه‌ای ولت همراه شد. او نوشت: «تشخیص ماسک درباره مشکلات آلمان درست است، اما درمان او که فقط AfD می‌تواند آلمان را نجات دهد، به‌شدت اشتباه است.»

ماسک در شبکه اجتماعی ایکس نیز به شدت از این حزب راستگرای افراطی حمایت می‌کند. از نظر احزاب دیگر در آلمان، حزب آلترناتیو برای آلمان بارها خواستار «مهاجرت معکوس میلیونی» مهاجران شده است. همچنین از نگاه احزاب بزرگ، اظهارات متعدد رهبران فدرال و ایالتی حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان نقض کرامت انسانی مهاجران، مسلمانان و اقلیت‌های جنسی دانسته شده است.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار