جنگ از سایه برون افتاد
حمله بامداد یکشنبه ایران، انتقام حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق در تاریخ یک آوریل بود که به کشته شدن یک ژنرال ارشد ایرانی منجر شد. حالا نوبت اسرائیل است که تصمیم بگیرد چگونه پاسخ بدهد. اگر قرار باشد ایران بتواند بدون هیچ مجازاتی به کشورهای دیگر در خاورمیانه حمله کند، آنگاه قواعد بازی در منطقه تغییر میکند.
تاکنون ایران برای نبرد به نیروهای نیابتی تکیه میکرد. اما روشن نیست اگر اسرائیل تصمیم به تلافی بگیرد امکان اجتناب از جنگ تمامعیار و خشمگین کردن آمریکا و دیگر متحدانش وجود داشتهباشد. ایران پس از سالها نبرد با اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی، برای نخستین بار از خاک خودش اسرائیل را هدف قرار داد تا دیگر این جنگ یک «جنگ سایه» نباشد. مقامهای ایرانی در طول دو هفته برای انتقام از حمله اسرائیل به دمشق برنامهریزی کردند. آنها امیدوار بودند یک گزینه بیسروصدا و بدون واکنش برای رضایت افکار عمومی داخلی و بازدارندگی در مقابل اسرائیل بدون وقوع یک واکنش توسط اسرائیل انتخاب کنند. اما نهایتاً گزینهای که انتخاب کردند میتواند یک خطای استراتژیک باشد که به منافعشان آسیب برساند.
ایران تاکنون از جنگ ششماهه اسرائیل علیه غزه منفعت برده بود. گروههای نیابتی ایران در سراسر منطقه قدرتنمایی موفقی کردهبودند. حزبالله با موشکباران روزمره باعث کوچ ۸۰ هزار اسرائیلی از شهرها و روستاهای نزدیک به مرزهای شمالی اسرائیل شدهبود. حوثیهای یمن نیز باعث اختلال در دریانوردی تجاری جهانی در دریای سرخ شدهبودند. همزمان ایران توانستهبود که آشتی خود را با کشورهای عربی که علاقهمند بودند از منازعه دور بمانند، حفظ کند. در عین حال به نظر میرسید که دشمنان ایران در حال شکست خوردن هستند.
اسرائیل در باتلاق غزه گرفتار شدهبود و به نظر میرسید روزبهروز منزویتر میشود و آمریکا هم سستتر به نظر میرسید. اما به نظر میرسد که حمله ایران این دستاوردها را از سه جهت تحت تاثیر قرار دادهباشد. نخست اینکه این حمله به بازدارندگی ایران آسیب میزند. ایران نمیخواست که تلفات جمعی در اسرائیل به بار بیاورد. اگر میخواست چنین کاری بکند، از روزها قبل در مورد حمله سیگنال ارسال نمیکرد و از ساعتها پیش پهپادهایش را به سمت هدف اعزام نمیکرد. اما این حمله کاملاً نمادین هم نبود، پرتاب حدود ۳۵۰ پهپاد و موشک را نمیتوان فقط یک اشاره فرض کرد. در نتیجه وقوع فقط یک جراحت و آسیب ناچیز [به ادعای اسرائیل] باعث میشود ایران ضعیف به نظر برسد.
دوم اینکه این حمله باعث شد غرب و کشورهای عربی در حمایت از اسرائیل به هم نزدیکتر شوند. آمریکا و بریتانیا خصومت روزافزونشان را نسبت به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل کنار گذاشتند و از جنگندهها و سامانههای پدافند موشکی برای رهگیری و انهدام پهپادهای ایرانی پیش از رسیدن به اسرائیل استفاده کردند. اردن هم چندین پهپاد را سرنگون کرد. اردن به دلیل حساسیت افکار عمومی تاکید کرد که این کار برای دفاع از حریم هوایی کشور بود و نه حفاظت از اسرائیل، اما در هر صورت این کار دفاع از اسرائیل بود.
ممکن است کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از جمله عربستان سعودی هم غیرمستقیم دخالت کردهباشند، چراکه سامانههای پدافند موشکی، تجسس و سوخترسان هوایی کشورهای غربی در این کشورها مستقر است. سوم اینکه بهرغم تمام پیگیریهای ایران در مورد جنگ غزه، اکنون غزه در دستور کار جامعه جهانی اولویت خود را از دست دادهاست. تا یک هفته بخش بزرگی از جهان در برابر کشتار غیرنظامیان و تشدید گرسنگی در غزه به دلیل حمله اسرائیل به حماس در خشم نسبت به اسرائیل متحد بودند. نزدیکترین متحدان اسرائیل هم از محدودیت فروش سلاح سخن میگفتند.
اما حالا وضعیت خیلی فرق کردهاست. الان اسرائیل میتواند خودش را قربانی جلوه دهد. (بهرغم اینکه این حمله اسرائیل بود که باعث واکنش ایران شد.) دیگر صحبتها در مورد محدودیت فروش سلاح کناری گذاشته میشود و رنج مردم غزه اولویت خود را از دست میدهد و جنگ بزرگتر منطقهای در صدر مسائل منطقه قرار میگیرد. البته این همهی تصویر نیست. در بخشهایی از جهان عرب ممکن است چهره ایران بهبود پیدا کند. از سال ۱۹۹۱ که صدام حسین در حین جنگ خلیج فارس با موشک اسکاد اسرائیل را هدف قرار داد، این نخستین حمله به اسرائیل توسط یک کشور دیگر است.