| کد مطلب: ۲۶۳۰۷
سیاست توئیتری

جلسه رونمایی از کتاب «توئیتری شدن سیاست» با حضور محمدجواد ظریف، هادی خانیکی و محمدفاضلی

سیاست توئیتری

سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی روزگذشته میزبان محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهوری، هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و محمد فاضلی، جامعه‌شناس، جمعی از چهره‌‎های سیاسی و جمع کثیری از مردم برای رونمایی از کتاب «توئیتری شدن سیاست» نوشته محمد رهبری بود؛

سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی روزگذشته میزبان محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهوری، هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و محمد فاضلی، جامعه‌شناس، جمعی از چهره‌‎های سیاسی و جمع کثیری از مردم برای رونمایی از کتاب «توئیتری شدن سیاست» نوشته محمد رهبری بود؛ جلسه‌ای که در آن از تحلیل وضع موجود جامعه، چالش گفت‌وگو و گفتمان‌سازی تا خاطرات ظریف از مذاکرات هسته‎‌‌‌ای و اسقاط پهپاد آمریکایی و توئیت‌‎هایی که به تغییر فضا در سطح بین‌‎المللی و واکنش جان کری و پمپئو منجر شد، شنیده می‌‎شد. در ادامه خلاصه‌ای از این جلسه می‌‎آید.

توئیتر انحصار را شکست

محمدجواد ظریف معاون راهبردی ریاست‌جمهوری

متاسفانه گروه‌های خاصی در کشور ما به توئیتر دسترسی دارند و حساب‌های فیک زیادی در ایران با توئیتر کار می‌کند و بیشتر ادبیات نامناسب نیز از این حساب‌های فیک نشأت می‌گیرد. گرچه در ایران برخی از حساب‌های شناخته‌شده نیز از ادبیات نامناسب استفاده می‌کنند و اتفاقاً لایک زیادی می‌گیرند. به عنوان یک قربانی مهرورزی در توئیتر در مورد منافع توئیتر صحبت می‌کنم.

دوستان درباره مشکلات توئیتر صحبت کردند و من هم با آنها هم‌نظر هستم و دلیل اصلی مشکلات توئیتر در جامعه ایران را فیلترشدن آن می‌دانند و اینکه افراد محدودی که دارای دستور کار مشخص یا به قول دوستان بسیاری از آنها پروژه‌بگیر هستند و برای اهداف خاصی حضور پیدا می‌کنند، این مشکلات پیش آمده و نباید آن را به توئیتر تعمیم داد. البته باید این را پذیرفت که فضای توئیتر فضای گفت‌وگو نیست بلکه فضای پیام‌های کوتاه است.

پیام‌های کوتاه برای فهم نیست، برای انتقال یک نگاه، نگرش یا دیدگاه سیاسی و حتی یک تعارض است. زمانی که شما در توئیتر نبودید و ما آنجا دست و پا می‌زدیم، 180 کاراکتر می‌شد نوشت و دشوار بود. وقتی 280 کاراکتر شد گفتیم: «دیگر می‌شود سخنرانی کرد.»

توئیتر با این شروع شد که مردم بتوانند با موبایل هوشمند پیام‌ها را تبادل کنند و در بعضی مقاطع بسیار مهم بود. به‌ویژه در دیگر جوامع این پیام‌ها حیاتی و بسیار مفید می‌شود اما توئیتر جای شنیدن نیست، چون گفت‌وگو با شنیدن شروع می‌شود. توئیتر جای نوشتن است نه شنیدن و نباید توقع داشته باشیم که توئیتر یک محیط برای گفت‌وگو فراهم کند و باید دنبال جای دیگری بگردیم.

من همیشه در مورد سازمان‌های بین‌المللی می‌گویم این سازمان‌ها برای عدالت ساخته‌ نشده بلکه ابزار مشروعیت جمعی است نه ابزار حقوق بین‌الملل. اگر بخواهیم از سازمان‌های بین‌المللی انتظار عدالت داشته باشیم مثل این است که در ساندویچ‌فروشی کباب بخواهیم. نه چلوکباب گیر می‌آید نه آن غذایی که آنجا می‌فروشند. حتماً پلتفرم‌های دیگری دارد و ما بیش از هر چیزی در این دنیا نیازمند گفت‌وگو هستیم و من معتقدم سیاست و گفتمان وفاق ملی آقای پزشکیان بر مبنای گفت‌وگو است. متاسفانه توئیتر برای بعضی شده ابزار نان درآوردن و پروژه‌بگیری.

اما توئیتر با همین مشخصات خاصیت‌های بسیار مهم و اساسی دارد؛ به‌ویژه در جامعه جهانی. دلیل اول این است که در دنیا ارتباطات جهانی شده و مرز نمی‌شناسد، توئیتر هم یکی از ابزارهای ارتباط جهانی است. احساسات هم جهانی شده و نمی‌شود آن را در مرزها محدود کرد و حکومت‌ها کنترل انحصاری احساسات مردمان خود را از دست داده‌اند.

اگر حکومت‌ها فکر می‌کنند می‌توانند احساسات و اطلاعات مردمان خود را با ابزارهای عمومی کنترل کنند، توئیتر نشان داده که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. به دلیل همین خاصیت توئیتر احساسات درباره غزه، آن چیزی نیست که می‌خواستند منتقل شود، بلکه احساسات جهانی را ابزارهای فضای مجازی شکل داده‌اند نه ابزارهای رسمی. گرچه ابزارهای جهانی مانند الجزیره هم نقش بسیار مهمی داشتند اما فراموش نکنیم که اگر فضای مجازی و توئیتر نبود، مردم از جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه آگاه نمی‌شدند و به راحتی مشخص نمی‌شد که در آنجا چه می‌گذرد.

تبلیغات رسمی می‌توانست کنترل را در دست بگیرد، همانطور که سال‌ها این اتفاق رخ داده بود. غزه اولین نمونه جنایت رژیم صهیونیستی نیست بلکه تاریخچه‌ای از قبل دارد؛ اما در گذشته این رفتار توسط برخی رسانه‌ها انعکاس پیدا می‌کرد آن هم به شکلی و چارچوبی که ما و شما نمی‌توانستیم به عمق قضیه پی ببریم.

امروز توئیتر این مفهوم و انحصار رسانه‎ای را شکسته است. لذا وضعیتی که توئیتر ایجاد کرده این است که یک فرد خبری را تولید می‌کند و در امپراطوری گسترده رسانه‌ای منعکس می‌شود. آلفرد ام لیلی‌انتال (Alfred M. Lilienthal) در کتاب زایانیست کانکشن (The Zionist Connection)، در دهه 70 نشان داده که چگونه رسانه‌ها در کنترل طرفداران صهیونیست‌ها هستند و آن رسانه‌ها دیگر نمی‌توانند اخبار را کنترل ‌کنند.

بارها مشاهده کرده‌ام، اخباری که اصلاً برای رسانه‌ها خوشایند و شیرین نبوده، بعد از توئیت من رسانه‌ها مجبور شدند پوشش دهند و نمی‌توانستند آن را سانسور کنند. اگر در محیط‌های گذشته مجبور بودید با رسانه‌ها ارتباط داشته باشید، امروز دیگر این اتفاق رخ نمی‌دهد. در دنیای کنونی انسان کنشگر است. دولت‌ها، شرکت‌ها و حاکمان تنها کنشگران دنیای کنونی نیستند که تحول بسیار مهمی است.

اینکه دولت‌ها انحصار کنشگری بین‌المللی را از دست دادند بسیار مهم است و برای همین است که نویسنده‌ای به نام روزنا در دهه 90 میلادی می‌گوید: «وارد دنیای پسابین‌المللی شدیم.» ما نمی‌توانیم دنیا را براساس مفاهیم وستفالیایی دولت – ملت‌ها بشناسیم. وارد دنیایی شده‌ایم که فرد کنشگری می‌کند. به عنوان کسی که سال‌ها در سازمان‌های بین‌المللی کار کرده‌ام، به وضوح منطق و موضع دولت‌های غربی فرق می‌کند.

دولت‌های غربی دوست ندارند ان‌جی‌اوها و سمن‌ها در اجلاس درباره خلع سلاح شرکت کنند، چون مخالف هستند، اما علاقه‌مند هستند در اجلاس مین‌زدایی شرکت کنند. نگاه انحصارطلبی دولت‌ها فرقی ندارد بلکه مهم موضوع است. لذا در اینکه دولت‌ها نمی‌خواهند صدای ما مردم را بشنوند سر و ته یک کرباس هستند، همه جا آسمان همین رنگ است.

هر چقدر وزن حاکمیت با اتفاقات جدید کاهش می‌یابد، برای دولت‌ها سخت‌تر می‌شود. این مهم است که فرد می‌تواند در جهان کنشگری کند و یکی از ابزارهای کنشگری فرد در جهان همین توئیتر است. 

توئیتر امکانی در اختیار افرادی قرار می‌دهد که امکان وسیعی ندارند. توئیتر امکان تماس لحظه‌ای را فراهم می‌کند. درست است که کوتاه است اما می‌توانید با استفاده از آن لحظه‌ای از جنگ جلوگیری کنید. زمانی که پهپاد آمریکایی را در آب‌های سرزمینی ایران در خلیج‌فارس سرنگون کردیم، آمریکایی‌ها ادعا کردند که این پهپاد در آب‌های بین‌المللی سرنگون شده است.

زنگ زدم به آقای عراقچی، وزیر کنونی امور خارجه و گفتم فکری به حال این خبر بکنید. آقای عراقچی با ستاد کل تماس گرفت و خبر داد که این پهپاد در آب‌های ایران سرنگون شده است. گفتم نقشه آن را بدهید. نقشه‌ای مثل نقاشی بچه‌ها که با دست کشیده بود برای من فرستاد. من هم آن را به سرعت منتشر کردم. آقای پمپئو آنقدر عصبانی شد که گفت: «ظریف در توئیتر نقاشی بچگانه می‌کند.»

اما همین نقاشی بچگانه از یک بهانه برای جنگ جلوگیری کرد. درست است که توئیتر امکان گفت‌وگو نمی‌دهد و نیاز به یک پلتفرم دیگر داریم اما می‌تواند برای شما که ابزارهای گسترده‌ای مانند غرب ندارید سریعاً یک پیام را منتقل کند.

اما به‌عنوان یک کنشگر توئیتری که فعال در عرصه بین‌المللی هستم، ایرادهای توئیتر را هم بگویم. اولین ایرادش کوتاه بودن پیام است که حوصله شنوندگان جهانی بسیار کوتاه است. اگر توئیت کوتاه بزنید همراه با یک بیانیه کمتر خوانده می‌شود تا فقط یک توئیت بزنید. لذا توئیتر جای توضیح مواضع نیست. یک خاطره بگویم از آقای نتانیاهو که در دروغگویی در کلمات کوتاه بسیار تخصص دارد.

سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل بود. می‌گفتند: «نتانیاهو نه‌تنها در قطعه‌های کوتاه حرف می‌زند بلکه کوتاه هم فکر می‌کند.» یعنی فکرش هم در همین محدوده است. در بیانات کوتاه نمی‌توان دلیل‌های قانونمند و منطقی آورد. همین حرف‌های تبلیغاتی را باید زد. 

نکته دوم این است که یکی از بحث‌های مهم اساتید علوم ارتباطات مخاطب‌شناسی است که در دنیای امروز دیگر موضوعیت ندارد. شما نمی‌توانید در توئیتر یا بیانات خود، مخاطب را انتخاب کنید. شما در یکی از مساجد تهران صحبت می‌کنید و موضوع آن تبدیل به سند بین‌المللی علیه خودتان می‌شود و شورای امنیت بیانیه داد.

کاری که آقای احمدی‌نژاد انجام داد و در یک جلسه در تهران صحبت کرد ما در شورای امنیت بیانیه گرفتیم قبل از اینکه در مورد هسته‌ای چیزی اتفاق بیفتد. یا شما در آمریکا و به آمریکایی‌ها می‌گویید شما درباره برجام کاری نکردید، این می‌شود تیتر کیهان. شما می‌خواستید با مخاطب آمریکایی صحبت کرده و از او امتیازگیری کنید اما حواست نیست که همین صحبت می‌شود تیتر کیهان، چون نمی‌توانید مخاطب خود را انتخاب کنید.

مخاطب‌شناسی در فضای ارتباطات جهانی به‌ویژه در توئیتر عوض شده است. در توئیتر نمی‌شود یک حرفی به ایرانی‌ها زد یک حرف به آمریکایی‌ها. امروز پیامی برای یهودی‌های عالم منتشر کردم. چون روی آن بنده خدا زیاد شده است. پیام من زیرنویس فارسی هم دارد. من دقت کردم کسانی دو، سه کلمه آن را اشتباه به فارسی ترجمه کرده بودند.

سریع به آنها گفتم فردا تهران یقه ما را می‌گیرد که این توئیت این معنا را نمی‌داد. یک حرفی به فارسی زدید یک حرف به انگلیسی. لذا دیگر نمی‌شود سر مردم را کلاه گذاشت و هر حرفی به هر زبانی که بزنید همه دنیا آن را می‌بیند. این دولتی‌ها را به یک جایگاه پاسخگویی می‌نشاند که حق ما(دولتی‌ها)ست در آنجا بنشینیم. قرار نیست کسی که به دولت رفت دیگر پاسخگو نباشد. حالا توئیتر ما را مجبور کرده که پاسخگو باشیم.

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار