ظریف سکاندار اتاق فکر دولت چهاردهم
رضا مهدیان، پژوهشگر حوزه حقوق
یکی از موضوعات اساسی که در شروع کار هر دولتی مورد توجه نخبگان و صاحبنظران قرار میگیرد، این است که گفتمان دولت جدید چه خواهد بود و یا اینکه کلان ایدههای آن در چه زمینههایی هست؟
در این راستا وجود نهادی گفتمانساز که با حلاجی مسائل پیچیده کشور بتواند به عنوان اتاق فکر یا نهاد مشورتی دولت جدید پاسخگوی نخبگان جامعه باشد، امری منطقی است. در کشور ما، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری فارغ از نوع نگاه و استراتژی دولتهای مختلف، دارای چنین کارکردی هست. بهطوریکه بعد از تأسیس مرکز بررسیها در دولت هاشمیرفسنجانی در سال ۶۸ این توقع به وجود آمد که این مرکز تا حد زیادی چنین نقشی را ایفا نماید و دولت را از سردرگمیهای اجتماعی و سیاسی برهاند.
اما نکته حائز اهمیت آن است که این مرکز از زمان تأسیس تاکنون، فرازوفرودهای زیادی را به خود دیده است و باتوجهبه استراتژی و نگرش و رویکردهای کلان هر دولتی، نقش و اثرگذاری مرکز بررسیها نیز دچار فرازوفرود گردیده است. در زمان دولت سازندگی که به جهت تفاوت دیدگاههایی که مرکز بررسیهای استراتژیک با دولت و شخص رئیسجمهور داشت، همکاری و فعالیت قابلتوجهی توسط مرکز صورت نگرفت تا اینکه در سال ۷۶، هاشمیرفسنجانی ساختار اصلی مرکز بررسیها را به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل کرده و مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را ایجاد نمود.
اما با شروع به کار دولت اصلاحات با توجه به نگرش و استراتژی و شعارهای رئیس دولت اصلاحات، جایگاه و تأثیرگذاری مرکز ارتقا پیدا کرد؛ بهگونهای که میتوان گفت دوران طلایی این نهاد در دوران دولت اصلاحات رقم خورد. در این دوره ریاست مرکز به محمدرضا تاجیک تئوریسین اصلاحطلب و از متخصصین در تحلیل گفتمانهای سیاسی سپرده شد. در این دوره با توجه به همسویی تفکر و نگرش رئیس مرکز با شخص رئیسجمهور، تعاملات مثبتی میان این نهاد با دولت در زمینه ارائه پیشنهادها و برنامهها صورت گرفت. بهطوریکه موضوعاتی مانند توسعه سیاسی، جامعه مدنی، مردمسالاری دینی، رابطه دین و دموکراسی، پلورالیسم دینی و رنسانس اسلامی و حتی نظریه گفتوگوی تمدنها از جمله مواردی بودند که در این زمان در مرکز بررسیهای استراتژیک مورد بحث و بررسی قرار گرفته و گفتمانسازی گردید.
اما با روی کار آمدن دولت نهم، انگار سرنوشت دیگری در انتظار مرکز رقم خورده بود؛ بهطوریکه هر چه این نهاد مشورتی در دوران دولت قبل مورد توجه و در نقطه کانونی تصمیمسازی قرار داشت، در دولت جدید کارکرد و اثرگذاری آن دچار افول گردید. غلبه نگاههای سیاسی بر فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی در دولتهای نهم و دهم، بهطور فزایندهای لمس گردید؛ بهطوریکه مرکز کارکرد خود را بهعنوان اتاق فکر دولت و نهادی گفتمانساز برای دولت از دست داد و عملاً به ابزاری برای سهمدهی سیاسی و حیاط خلوت همفکران دولت بدل گردید.
اما در حال حاضر انتصاب هوشمندانه محمدجواد ظریف بهعنوان معاون راهبردی رئیسجمهور و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری حاوی پیامی مهم و امیدوارکننده از رویکرد و نگرش دکتر پزشکیان و دولت چهاردهم مبنی بر استفاده از دیدگاه و نظرات نخبگان و انجام مطالعات و پژوهشهای راهبردی و بیندستگاهی جهت اداره کشور است.
به نظر میرسد دکتر پزشکیان با انتخاب دکتر ظریف بهعنوان چهرهای شناختهشده و صاحبنظر در امور سیاسی و بینالمللی بهعنوان معاون راهبردی و رئیس جدید مرکز بررسیها و ایجاد معاونت جدید تحت عنوان معاونت راهبردی در ساختار دولت و همچنین ارتقای مقام ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک از مشاور به معاون راهبردی رئیسجمهور، استراتژِی ویژه خود را در بهرهگیری از ظرفیت نخبگانی، ضرورت گفتمانسازی، ایجاد بستری برای گفتوگوی مؤثر بین اقشار مختلف جامعه و بهویژه نخبگان، ایجاد پل ارتباطی دولت با نخبگان و همچنین ایجاد قوه عاقلهای برای مصادیق به نمایش درآورده است و بهطورکلی میتوان اینگونه نتیجه گرفت که رئیس دولت چهاردهم با این انتصاب و ساختار جدید نسبت به عملی نمودن اولین وعده انتخاباتی خود مبنی بر استفاده از تمامی ظرفیتها و دیدگاههای کارشناسان در اداره کشور اقدام نموده و با اهمیتی که به جایگاه این نهاد قائل گردیده است عملاً مرکز بررسیهای استراتژیک در حکم اتاق فکر و یا نهاد مشورتی دولت جدید بوده و با این اقدام، قدم در مسیر دولت اصلاحات در نگاه به جایگاه مرکز نهاده است.