| کد مطلب: ۲۸۷۲۵

تغییر صحنه سیاسی سوریه و بازیگران جدید منطقه

چهره جدید خاورمیانه، به نظر چهره‌ای میانه‌روتر و متعادل با کاهش میزان خشونت را ترسیم می‌کند که پس از سال‌ها این منطقه پرتلاطم به آن نیاز داشت.

تغییر صحنه سیاسی سوریه و بازیگران جدید منطقه

روز هشتم دسامبر 2024 هم به‌مانند بسیاری از روزهای دیگر با طلوع آفتاب بر فراز سرزمین‌های گوناگون آغاز شد، اما این روز برای مردم سوریه یک تفاوت بزرگ داشت؛ بشارالاسد دیگر رئیس‌جمهور سوریه نیست. حکومت پنجاه‌وچهارساله‌ی پدر پسریِ حافظ و بشارالاسد و پنجاه‌وهشت‌ساله‌ی حزب بعث، به‌عنوان آخرین بازمانده از احزاب قومیت‌گرای عربی در جهان پایان یافت.

حافظ‌الاسد که خود یکی از شخصیت‌های کلیدیِ کودتای مشهور به هشتم مارس 1963 بود، در سال 1966 از مؤسسان اولیه حزب بعث سوریه بود که بعدازآن توانست با بروز رفتارهای الهام‌بخش ناسیونالیستی عربی، مردم آسیب‌دیده از حکومت ظالم عثمانی و جنگ‌های داخلی متعدد را تحت تأثیر خود قرار دهد و حاکمیت جدیدی را در سوریه بنا کند؛ اما دیری نپایید که او هم به‌مانند صدام حسین، هم‌فکر سیاسی خود در عراق شروع به سرکوب و به زندان انداختن مخالفان کرد و جو امنیتی ویژه‌ای را به‌واسطه قدرت گرفتن اپوزیسیون داخل و شکل‌گیری رژیم اسرائیل در مرزهای جنوب غربی ایجاد نمود.

هرچند شاید پس از اعدام الی‌کوهن، جاسوس معروف اسرائیلی‌ها در دمشق که سال‌ها در بالاترین رده‌های حکومتیِ سوریه نفوذ کرده بود، ایجاد چنین جوی خالی از منطق هم نبود و مردم تا حدودی در آن زمان پشتیبان چنین تصمیماتی بودند، اما استمرار فضای بسته سیاسی و اجتماعی سوریه، به‌خصوص در دوران پسا حافظ‌الاسد که با تحولات عجیبی ازجمله کشته شدن باسل‌الاسد در حادثه رانندگی که جایگزین احتمالی پدرش در مسند ریاست‌جمهوری شناخته می‌شد، با بحران‌های اقتصادی و کاهش ارزش ملی پول سوریه از سال‌های 2005 به بعد موجب تزلزل و از میان رفتن پشتوانه اجتماعی و مردمی حاکمیت شد و اعتراضات علنی در بخش‌های شرقی سوریه که بخش عمده‌ای جمعیت آن مناطق، کردنشین بودند آغاز شد.

بشار در تمام بحران‌ها و حوادث سوریه، همواره با اتکاء به کمک‌های خارجی ازجمله ایران و روسیه توانست تا حدودی از مرز فروپاشی حاکمیت دور شود تا جایی که در سال 2014 و با شروع ناآرامی‌های داخلی علیه حکومت اسد و ظهور گروهک‌های تروریستی ازجمله داعش، ایران با پشتیبانی روسیه و مجاهدت‌های بی‌بدیل و تکرارناشدنیِ شهید قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم، حکومت بشارالاسد نجات یافت اما هیچ‌گاه تا روز هشتم دسامبر 2024 نتوانست مشروعیت حاکمیتی خود را بازیابی کند و آن‌گونه که پیش‌ازاین بر تمامی اراضی جغرافیای سوریه حاکم بود، منطق شمالی و شرقی این کشور تاریخی را مجدداً یکپارچه سازد.

همین امر باعث شد تا به‌مرورزمان گروه‌های مختلف مخالف اسد، علی‌الخصوص در حلب و ادلب که مطابق معاهدات مقرر بود این گروه‌ها در آن مناطق، تحت حمایت ترکیه مستقر شوند، قدرت گرفته و با سازمان‌دهی مردمی و کسب کمک‌های لجستیکی و نظامی از دولت اردوغان، بار دیگر برای دستیابی به اهدافی که از بیش از 10 سال قبل طرح‌ریزی کرده بودند، به سمت دمشق حرکت کنند.

بشارالاسد این فرصت طلایی را داشت تا در مدت از میان رفتن داعش تاکنون، با مذاکره و ایجاد پل ارتباطی میان دولت و مخالفین در سراسر سوریه، از کردها و گروه‌های مسلح گرفته تا معارضان تحت حمایت ترکیه، بازنگری اساسی را در دکترین سیاسی دولت خود ایجاد کند تا با برقراری مجدد آرامش در این کشور، بستر را برای تحولات دموکراتیک آماده کند؛ فرصتی که هیچ‌گاه برای معمرالقذافی، زین‌العابدین بن‌علی و حسنی مبارک به دست نیامد تا از خطاهای خود درس بگیرند و مسیر جدیدی را برای تغییر در سیاست‌های خود آغاز کنند.

بهار عربی یا بیداری اسلامی که بین سال‌های 2010 تا 2012 بخش بسیاری از کشورهای شمال آفریقا و آسیای غربی را در برگرفت، سوریه را هم‌ دست‌خوش تغییرات و تحولات اساسی کرد، اما به‌هر تقدیر بشارالاسد از این تحولات در امان ماند و فرصتی استثنایی به دست آورد که از آن هیچ بهره و سودی نبرد. اینک با تغییر ساختار حکومتی سوریه، باید در انتظار تغییر چهره منطقه و ورود بازیگران جدید آن بود.

برقراری صلح در لبنان، تعیین دولت این کشور که طی سال‌های اخیر در بلاتکلیفی به سر می‌برد، روشن شدن شرایط صلح در غزه و کرانه باختری، تغییر چهره سیاسی ترکیه و انتخاب احتمالی هاکان فیدان و وزیر امور خارجه فعلی به‌عنوان رئیس‌جمهوری این کشور پس از رجب طیب اردوغان در ماه‌های آتی بازیگران جدیدی را در منطقه به معرفی می‌کند که شرایط خاورمیانه را به‌شدت تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

گفت‌وگو‌های دیرهنگام اخیر سیدعباس عراقچی با وزرای خارجه ترکیه، قطر، عربستان سعودی و عراق، زمان را برای مصالحه بر سر استمرار حضور اسد تحت تأثیر قرار داده بود و تقریباً چهره جدید منطقه با سقوط دولت سوریه شکل‌گرفته بود، اما اینک ایران می‌تواند به‌عنوان یکی از قدرت‌های بلامنازع، نقش پررنگی را در تعاملات و شکل‌گیری ارتباطات سازنده با بازیگران جدید منطقه، در دوران پسابایدن ایفا کند.

اگرچه سیاست همیشگی تحویل زمین سوخته‌ی دموکرات‌ها در زمان شکست در انتخابات، این بار هم به عرصه اجرا درآمد، اما تجربیات ترامپ در ایجاد تعادل منطقه‌ای و حذف رادیکالیسم که در دوران ریاست‌جمهوری نخست او با مبارزه با داعش و سلفی‌گری در منطقه همراه بود، بیان‌گر این است که نه محمدالجولانی با تفکرات سلفی یا رادیکالی جایی در آینده‌ی این معادلات خواهد داشت و نه بنیامین نتانیاهو با تمام رفاقت و دوستی که خارج از عالم سیاست با ترامپ دارد، بر مسند نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند.

چهره جدید خاورمیانه، به نظر چهره‌ای میانه‌روتر و متعادل با کاهش میزان خشونت را ترسیم می‌کند که پس از سال‌ها این منطقه پرتلاطم به آن نیاز داشت.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار