| کد مطلب: ۵۶۸۵۲

سارا امانی‌بابادی فعال سیاسی اصلاح طلب خوزستان: رفتار استاندار آنی و تظاهرگونه نبود

سارا امانی‌بابادی، فعال سیاسی اصلاح طلب خوزستان در گفت‌وگو با هم‌میهن می‌گوید عملکرد استاندار خوزستان در مدیریت حادثه خودسوزی احمد بالدی، حاصل درک صحیح از احساسات جریحه‌دار شده‌ افکار عمومی، تلاش برای جلوگیری از گسترده شدن ابعاد حادثه و بهره‌برداری مغرضین بوده است.

سارا امانی‌بابادی فعال سیاسی اصلاح طلب خوزستان: رفتار استاندار آنی و تظاهرگونه نبود

سارا امانی‌بابادی، فعال سیاسی اصلاح طلب خوزستان در گفت‌وگو با هم‌میهن  می‌گوید عملکرد استاندار خوزستان در مدیریت حادثه خودسوزی احمد بالدی، حاصل درک صحیح از احساسات جریحه‌دار شده‌ افکار عمومی، تلاش برای جلوگیری از گسترده شدن ابعاد حادثه و بهره‌برداری مغرضین بوده است. 

عملکرد استاندار خوزستان در مدیریت حادثه خودسوزی احمد بالدی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

عملکرد استاندار خوزستان در مدیریت موضوع خودسوزی جوان دانشجو و کارگر اغذیه‌فروشی آقای احمد بالدی را با در نظر گرفتن چند موضوع باید ارزیابی نمود: ابتدا اینکه افکار عمومی پس از انتشار فیلم و عکس‌های خودسوزی احمد بسیار آشفته و تحریک شده بود. دوم، سابقه‌ خودسوزی یا خودکشی جوانان دیگری با موضوعاتی مثل بیکاری، اخراج، تهدید معیشت، ناامیدی و استیصال در اهواز، شادگان، آبادان، باغملک، مسجدسلیمان و… وجود داشت و حافظه‌ جمعی مردم استان از یادآوری آن در موضوع احمد آزرده‌خاطری بیشتری می‌یافت. سوم آنکه نسبت به عملکرد شهردار اهواز و برخورد دایره اجرائیات با اقشار فرودستی مانند بساط‌کننده‌ها و دکه‌داران هشدار داده شده بود و اعتراضاتی وجود داشت.

به خاطر دارم در سفر سال گذشته‌ رئیس‌جمهور و برخی معاونان ایشان به خوزستان، آقای قائم‌پناه معاون اجرائی رئیس‌جمهور با توجه به برنامه گشت شهری که در اهواز داشت در جلسه‌ رسمی، وضعیت شهری اهواز را جنگ‌زده توصیف نمود. استاندار در مقطعی با استفاده از اختیارات خود اقدام به دستور انحلال شورا نمود اما عقبه‌ قدرتمند سیاسی که در مرکز از شورای شهر و شهردار به عنوان یک تیم حمایت می‌کرد، جلوی اجرای دستور استاندار را گرفت. چه‌بسا اجرای دستور استاندار می‌توانست زمان بیشتری به موضوعاتی مثل تعیین‌تکلیف اغذیه‌فروشی آقای بالدی بدهد و سرنوشت احمد به اینجا ختم نمی‌شد.

استاندار در سفر پایتخت موضوع خودسوزی احمد را شنید. روز بعد با مجاهد پدر احمد تماس گرفت و سپس با رئیس دانشگاه علوم پزشکی موضوع انتقال پزشکی احمد به تهران را مطرح کرد که به دلیل حجم جراحات وارده اجازه‌ چنین کاری داده نشد. استاندار پس از مراجعت از تهران بلافاصله به بیمارستان رفت و از احمد عیادت کرد و جویای احوال خانواده‌اش گردید. همچنین به آنها قول پیگیری موضوع را داد و به امید بهبود احمد درخواست تشکیل جلسه شورای تامین جهت حل موضوع را مطرح کرد و در نتیجه‌ آن جلسه، رئیس شهرداری منطقه سه اهواز و معاون خدمات شهری و یکی دو نفر دیگر از کارکنان خدمات شهری بازداشت شدند.

آقای موالی‌زاده پس از برکناری شهردار به پزشکی قانونی مراجعه کرد، پیکر احمد را تحویل گرفت و به همراه خانواده احمد و دیگر داغداران به روستای محل خاکسپاری رفت. نماز میت اقامه کرد. احمد را خاکسپاری نمودند و با جماعت عزادار به اهواز برگشت و در مراسم سوم و هفتم آن جوان در حالی که خانواده‌اش ایشان را همراهی می‌کردند حضور یافت.

رفتار بی‌سابقه‌ یک استاندار در برابر رنجی که به یک خانواده تحمیل شده است و همدردی بهنگام، مسئولانه و صادقانه در تشییع و خاکسپاری احمد نمی‌تواند یک اقدام آنی یا تظاهرگونه باشد بلکه با توجه به شرایطی که برشمردم حاصل درک صحیح از احساسات جریحه‌دارشده‌ی افکار عمومی، تلاش برای جلوگیری از گسترده شدن ابعاد حادثه و بهره‌برداری مغرضین بوده است. 

آیا انتخاب استاندار بومی یا آنچه از آن به عنوان استاندار عرب و آشنا به مسائل، بافت قومیت‌ها و فرهنگ سیاسی خوزستان یاد می‌شود در جلوگیری از بروز اعتراضات گسترده اثرگذار بوده است؟ 

برای پاسخ به این سوال باید برگردیم به فضای انتخابات ۱۴۰۳ که با توجه به حضور اکثر احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات کشور در آن انتخابات موضوعاتی مانند مشارکت سیاسی و اجتماعی اقوام و اقلیت‌ها در قدرت سیاسی امکان مطرح شدن پیدا کرد. تیم انتخاباتی آقای پزشکیان به این مطالبه نگاه ویژه و چراغ سبز نشان می‌داد.

نتیجه‌ آن وعده‌ها در خوزستان توانست همه‌ گروه‌های سیاسی استان و در خط مقدم آن ستاد مرکزی آقای پزشکیان با این توجیه که استان پرحادثه‌ای مانند خوزستان نیاز به یک استاندار بومی و دردآشنا دارد و این لزوم پس از سیل سال ۹۸ در بخش‌های غربی استان و مناطق عرب‌نشین بیش از پیش خود را نمایان ساخته بود را بر سر انتخاب یک استاندار بومی و مشخصاً عرب به توافق برساند و من فکر می‌کنم اتفاق مبارکی که افتاد این بود که برای اولین بار یک انتخاب پایین به بالا شکل گرفت و دولت به تصمیم و نظر عقلای سیاسی خوزستان پاسخ مثبت داد لذا انتخاب بی‌سابقه‌ی استاندار عرب برای خوزستان با توجه به مطالبه‌ی ملی مشارکت اقوام در مدیریت کشور موضوع قابل اعتنایی در سطح ملی و رضایت‌بخش در سطح محلی بود اما در سطح استان لزومی بر تاکید ادامه‌دار بر تبار و قوم استاندار وجود ندارد و موضوعیتی هم ندارد چراکه ایشان مشخصاً به عنوان استاندار بومی فعالیت می‌کند.

در یک سال گذشته تجربیاتی پیش از حادثه احمد اتفاق افتاده است؛ از حادثه تصادف هولناک هنرمند جوان مسجد سلیمانی تا خودکشی در اهواز و ایذه و شادگان، اعتراض به قطع حقابه کشاورزی در هویزه و ...، مثال‌هایی هستند که نشان از وجود آشفتگی‌های اجتماعی و اقتصادی چندوجهی در خوزستان دارند و حل آن‌ها نیاز به عزم ملی، سیاست‌گذاری در سطح کلان و نیازمند فضایی که در آن امنیت، توجه و رشد اولویت داده شوند، هستند.

به نظر می‌رسد استاندار خوزستان با علم به اینکه چنین شرایطی با توجه به سپهر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور کمتر در دسترس است و با شناخت و مشورت‌های صحیحی که از فرهنگ غالب سیاسی و اجتماعی خوزستان دارد و همچنین دغدغه‌های آشکاری که در ارتقا فرهنگ در حوزه‌ها و بخش‌های مختلف دارد یا بهتر بگویم باور به اهمیت و تاثیر کار فرهنگی به عنوان بخش نرم‌افزاری توسعه در کنار تقویت زیرساخت‌های سخت‌افزاری در حال ایفای یک نقش تمام و کمال از مسئولی با رویکرد دولت چهاردهم در همدلی با مردمی که با انباشت مطالبات گسترده تاب‌آوری‌شان کم شده و هم خود با توجه به پیوند عاطفی و روحیه‌ همدلانه و دلسوز که می‌تواند از ویژگی‌های شخصیتی ایشان باشد، از بروز ابعاد گسترده‌تری از خشونت و رادیکالی شدن فضای استان جلوگیری کرده است.

در نتیجه می‌توان گفت انتخاب آقای موالی‌زاده بیش از آنکه یک دستاورد سیاسی برای دولت چهاردهم یا فعالین سیاسی و انتخاباتی اصلاح‌طلب باشد یک دستاورد فرهنگی است که می‌تواند نقطه‌ عطفی در بهبود فرهنگ سیاسی استان خوزستان نیز معرفی کرد.

احزاب سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان تا چه اندازه در آرام‌سازی فضای استان خوزستان به‌ویژه در اتفاق اخیر تاثیرگذار بوده‌اند؟ 

ببینید وقتی سخنی منتقل نمی‌شود و کاری صورت نمی‌گیرد، آن گروه یا فردی که نه سخنش منتقل، نه مسئله‌اش حل شده است، به‌شکل طبیعی به‌سوی اعمال‌ خشونت می‌رود، تبدیل به معترض می‌شود، سپس به معترض کف‌خیابان تغییروضعیت می‌دهد. لحظه‌ای که فرد یا جامعه بین ویرانی محتمل و ناشی از خشونتی که خود اعمال می‌کند با ویرانی قطعی، ناشی از ادامه روند موجود تصمیم بگیرد، لحظه‌ای بسیار خطرناک است و فقدان میان‌داران «مؤثر» را یادآوری می‌کند.

در موضوع احمد با توجه به ترس از دست دادن منبع معیشت و شنیده نشدن صدای اعتراضش توسط شهرداریچی‌ها فاصله‌ این تصمیم بسیار کوتاه بود اما در عین حال تصویری آشنا بود. هر چقدر موضوعات با سرعت بیشتری به سمت رادیکال شدن پیش بروند یعنی آن جامعه فرصت گفت‌وگو و تفکر عقلانی کمتری داشته است.

از طرفی ما نمی‌توانیم به کسی که سرمایه اندکش را در میان ناامنی اقتصادی حاضر و طی سال‌ها با زحمت زیادی جمع کرده است و حالا آن را در خطر می‌بیند و از این شرایط عاصی شده است، بگوییم واکنش عقلانی داشته باش. من معتقدم در این فضا باید مرجع‌هایی برای اعتماد نسبی وجود داشته باشند.

بدیل این مراجع می‌توانند احزاب باشند چراکه ماهیت اصلی احزاب میان‌داری است. همان‌طور که دستگاه قضا جهت کاهش پرونده منازعات قضایی و کاهش اصطکاک در بخش‌های مختلف اجتماع به خلق میان‌دارانی از جنس قضایی ولی متشکل از آحاد معتمد پرداخته است تا موجبات مصالحه بیشتر را فراهم کند و اگر مصالحه با شکست مواجهه شد در نقطه پایان به قانون مراجعه شود، ساختار سیاسی نیز نیازمند میان‌داری احزاب جهت حل منازعات متنوع سیاسی و اجتماعی جهت جلوگیری از برخورد مستقیم هیئت قدرت و مردم است.

برای تفهیم هرچه بیشتر ضرورت این موضوع به منازعات ۱۴۰۱ که دامنه‌ آن به خوزستان نیز رسید اشاره می‌کنم. ادامه‌دار شدن اتفاقات ایذه تجربه‌ای ناموفق از حذف احزاب به عنوان میان‌داران است. چنانچه زمینه‌ ورود احزاب فراهم می‌شد از دوقطبی شدن فضا، بازتاب و انحصار روایت‌های ایذه در تلویزیون‌های فارسی‌زبان جلوگیری و کاهش هزینه‌ برخورد طرفین و امکان مفاهمه و صورت‌بندی هر راهکار غیرخشونت‌آمیز نیز ممکن می‌گردید.

من به این نسخه برای استان خوزستان معتقد هستم چراکه ظرفیت سیاسی و اجتماعی پذیرش این الگو به واسطه‌ی تنوع فرهنگی و اجتماعی مهیاست. نمی‌توان با حذف احزاب و صرفاً با استفاده از فضای فرهنگ سیاسی اقوام خوزستان در انتخابات‌های مختلف و در راستای افزایش مشارکت انتخاباتی و انتخاب‌های توده‌وار و قومیتی بهره برد اما در بحران‌های متنوع مانند اعتراضاتی که نمونه‌ آن را در سال‌های ۹۶ و ۹۸ نیز در خوزستان شاهد بودیم، انتظار واکنش رشدیافته و توسعه‌مند داشت.

بلکه ساختار برای اینکه فضا با سرعت هرچه تمام به سوی خشونت عریان و رادیکال شدن پیش نرود نیازمند اعتماد به میان‌داران و خلق فضا برای حضور مؤثر آنها در کلیه شئون دارد. موضوع احمد نمونه‌ای از تجربه موفق اعتماد به احزاب و فعالین سیاسی بود که توانست از اصطکاک بیشتر میان نیروهای طرف مخاصمه بکاهد.

حضور به‌موقع در کنار خانواده‌ احمد، ابراز همدردی صادقانه تنها با گوش دادن به تظلم‌خواهی خانواده احمد، عیادت، ارائه راهکارهای غیرخشونت‌زا، فراهم آوردن امکان شنیده شدن درخواست‌های خانواده‌ی داغ دیده از سوی کلیه مقام‌های امنیتی، انتظامی و دولتی در استان و کشور و همراهی در خاکسپاری، مراسم و کاهش آلام خانواده متوفی از طریق پایش وضعیت سلامت روانی و جسمی اعضای خانواده‌ای که در روز حادثه شاهد جزئیات خودسوزی احمد بوده‌اند، به واسطه دعوت از تیم پزشکی، ارائه مشورت و گزارش دقیق به استاندار و دیگر مقامات استان جهت کاهش ابعاد حادثه از جمله فعالیت‌های مسئولانه حزب اتحادملت و فعالین سیاسی اصلاح‌طلب خوزستانی بود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار