راند دوم جنگ تجاری
جاش لیپسکی- باید به سیاستگذاران و اقتصاددانانی که نسبت به عزم ترامپ برای عملی کردن وعده انتخاباتیاش در اعمال تعرفههای کلان برای واردات کالای خارجی تردید دارند، هشدار بدهم.

جاش لیپسکی- باید به سیاستگذاران و اقتصاددانانی که نسبت به عزم ترامپ برای عملی کردن وعده انتخاباتیاش در اعمال تعرفههای کلان برای واردات کالای خارجی تردید دارند، هشدار بدهم. سال ۲۰۱۸ در دوران جنگ تجاری روسیه و چین من مشاور صندوق بینالمللی پول بودم، براساس برآوردهای تیم ما که هزینههای این جنگ تعرفهای را ارزیابی میکردیم، امواج این جنگ اثر ۷۰۰ میلیارد دلاری، معادل کل تولید ناخالص داخلی سوئیس بر اقتصاد جهانی بر جا میگذاشت.
همان زمان واکنش خصوصی مقامهای ارشد دولت ترامپ به این برآورد این بود که «همین؟» تردیدی ندارم که ترامپ در مورد عزمش برای وضع تعرفه جدی است. بازگشت او به کاخ سفید به معنای یک جنگ جدید تجاری است. این تعرفهها فقط به تجارت آمریکا با چین منحصر نمیماند اما آغاز چنین جنگی بسیار سختتر و پرهزینهتر از آن است که اطرافیان رئیسجمهور منتخب فکر میکنند.
مهم است بدانیم که ترامپ فکر میکند تعرفه یکی از کارآمدترین ابزارهای اقتصادی است و البته تاثیری هم بر مصرفکنندگان آمریکایی ندارد. باورهای ترامپ به دههها پیش و دهه ۱۹۸۰ زمانی که رقابت اقتصادی میان ژاپن و آمریکا در جریان بود برمیگردد. برخلاف تصور برخی افراد در بازار بورس، برنامه ترامپ برای تعرفهها فقط استفاده از آنها به عنوان اهرم مذاکراتی نیست.
اما شرایط امروز با دور نخست ترامپ متفاوت است. در ۸ سال گذشته چشمانداز اقتصادی جهان به شدت تغییر کردهاست. رشد اقتصادی آلمان در سال ۲۰۱۷ فقط 2/7 درصد بود. امروز آلمان در آستانه رکود است و گرفتار ناکارآمدی سیاسی شدهاست.
سال ۲۰۱۷ رشد اقتصادی چین ۷ درصد بود، اما این عدد امسال به ۵ درصد رسیدهاست و نهادهای معتبر تخمین میزنند که در سالهای آینده کمتر هم بشود. این آمار ممکن است این تصور را در برخی ایجاد کند، همانطور که وال استریت ژورنال هم اخیراً نوشتهبود، این شرایط ابزار مذاکراتی خوبی در اختیار ترامپ قرار میدهد اما مسائل آنقدرها هم ساده نیست.
نخست اینکه دوستان و دشمنان آمریکا فرصت کافی داشتند تا با روشهای ترامپ خود را هماهنگ کنند. آنها آموختهاند که ترامپ چگونه رفتار میکند و چگونه تهدیدها ممکن است به اقدام تبدیل شوند یا نشوند و چه ابزارهایی در اختیار دارند که برای جلوگیری از بدترین نتایج استفاده کنند. از همین حالا رفتار اروپاییها را برای همکاری با آمریکا در خصوص واردات خودروی برقی از چین برای تامین منافع سهجانبه رصد کنید.
همچنین چشم به هند داشتهباشید که به تازگی از سوی ترامپ به عنوان «آزاردهنده بزرگ» نامگذاری شدهاست و اینکه چگونه نارندرا مودی تلاش خواهد کرد با استفاده از روابط شخصیاش با ترامپ جلوی گرفتار شدن کشورش در نخستین موج جنگ تجاری را بگیرد.
اما نکته دوم و مهمتر تورم است. در دور نخست ترامپ مسئله اصلی سیاستگذاران آن بود که چگونه آمریکا بعد از چند ارقام پایینتر از هدف به دلیل دوره بحران مالی، میتواند به صورت مستمر به تورم دو درصدی برسد. اما امروز تمرکز سیاست در آمریکا و جهان، تورم بالاتر از هدف است. یکی از دلایل انتخاب ترامپ همین تورم بالا بود. اما اگر تعرفهها باعث افزایش قیمتها شوند، بهانهای میشود تا فدرالرزرو در روند کاهش بهره تجدیدنظر کند.
علاقه ترامپ به کاهش بهره، او را در مقابل جروم پاول، رئیس فدرال رزرو قرار خواهد داد؛ موضوعی که بازارها را به شدت نگران میکند. همانقدر که ترامپ به تعرفه علاقهمند است، نسبت به بالا و پایین شدن بازارهای سهام هم حساس است. کافی است به یاد بیاوریم وقتی سال ۲۰۱۸ بازار سهام به انتقادات او از پاول واکنش منفی نشان داد، چگونه مجبور شد عقبنشینی کند.
حالا جنگ تجاری جدید چگونه خواهد بود؟ بیشتر شبیه یک رزمایش ارزیابی است تا تهاجم تمامعیار. همان روز ۲۰ ژانویه ترامپ تلاش میکند که توافق تجاری فاز اول را که در اواخر دوره نخستش با چین مذاکره کردهبود احیا کند. در آن توافق چین قرار بود محصولات کشاورزی آمریکایی را بخرد که البته به بهانه جهانگیری کرونا تعهدات خود را انجام نداد.
تعداد کمی باور دارند که این توافق قابل احیا باشد، اما صحبت در مورد آن یک نقطه عزیمت خوب قبل از آغاز اعمال تعرفههای جدید است. انتظار تعرفه ۶۰ درصدی بلافاصله روی همه واردات چین نداشتهباشید، اما تعرفههای جدید و ملموسی در راه است که خیلی زودتر از آنکه بسیاری فکر میکنند اثر خود را بر اقتصاد جهانی خواهند گذاشت.