| کد مطلب: ۱۱۶۶۵

جنگ در حال گسترش است

نظر تحلیلگران اندیشکده انستیتو خاورمیانه درباره شرایط بحرانی خاورمیانه در پس‌زمینه جنگ غزه

جنگ در حال گسترش است

جنگ اسرائیل در غزه همچنان ادامه دارد و همانطور که پیش‌بینی می‌شد، امکان گسترش آن به سراسر منطقه هر روز بیشتر از دیروز می‌شود. آنچه در نظر می‌خوانید تحلیل مجموعه‌ای از تحلیلگران ارشد اندیشکده انستیتو خاورمیانه در خصوص شکل و نحوه گسترش این جنگ و پیامدهایش برای خاورمیانه است.

 

 

 

 آیا کسی می‌تواند جنگ را متوقف کند؟

 پل سالم

رئیس و مدیرعامل اندیشکده

در ماه نوامبر و دسامبر، دولت بایدن از اسرائیل خواست تا عملیات نظامی خود را در غزه متوقف کند. آمریکا امیدوار بود، توقف جنگ در اوایل ژانویه 2024 موجب شود که تشدید تنش در منطقه کنترل شود. در عوض، قرار است عملیات نظامی در غزه تا ماه‌ها ادامه داشته باشد و جبهه اسرائیل و لبنان نیز در آستانه انفجار است. علاوه بر این حملات شبه‌نظامیان در عراق و سوریه علیه مواضع نیروهای آمریکایی تشدید شده و نیروهای یمنی نیز در دریای سرخ به حمله به کشتی‌هایی که مقصدشان اسرائیل است، ادامه می‌دهند. جنگ در غزه، در حال حاضر به بخش زیادی از خاورمیانه سرایت کرده است. خطر این است که دامنه و شدت درگیری به‌طور پیوسته در هفته‌ها و ماه‌های آینده افزایش یابد، مگر اینکه پیشرفت چشمگیری در جهت معکوس کردن این روند رخ دهد.

حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل گاهی با 11 سپتامبر آن کشور مقایسه می‌شود اما تحولاتی که پس از این حمله رخ داده، بیشتر شبیه داینامیک‌های سال 1948 و نکبه است. بسیاری از جناح راست افراطی اسرائیل در حال حاضر از یک رویکرد بسیار رادیکال‌تر در ایجاد شرایط جدید برای اسرائیل حمایت می‌کنند و این رویکرد‌ها خیلی شدیدتر از پاسخ صرف به حمله‌ی حماس است. این رویکرد‌ها شامل ویرانی غزه و جلوگیری از بازگشت جمعیت به خانه‌هایشان، تشدید خشونت در کرانه باختری برای ایجاد شرایطی جهت تغییر بنیادی جمعیتی در آنجا و همچنین تحریک حزب‌الله و وادار کردنش به جنگ با اسرائیل است. رادیکال‌ها در اسرائیل معتقدند، جنگ با حزب‌الله می‌تواند یک بار برای همیشه این تهدید امنیتی را از بین ببرد. ایالات‌متحده – به‌ویژه دولت بایدن - با هر سه رویکرد مخالف است؛ آمریکا با جنگ طولانی در غزه، تشدید تنش در کرانه باختری، و جنگ گسترده اسرائیل و حزب‌الله مخالف است. همچنین جالب است بدانیم که جو بایدن و بنیامین نتانیاهو، هر یک، نگرانی‌های سیاسی داخلی و مخالفانی در داخل دارند؛ نتانیاهو می‌داند که روزِ پس از پایان این جنگ طولانی‌مدت، از قدرت خلع خواهد شد یا احتمالاً کارش به زندان خواهد کشید. بایدن می‌داند که هر چه این جنگ بیشتر طول بکشد و گسترش یابد، در انتخابات نوامبر او با مشکل مواجه خواهد شد. همچنین واضح است که اگرچه اسرائیل در واقع ثابت کرده، در این درگیری کاملاً به حمایت نظامی و مالی آمریکا وابسته است، اما اهرمی که ایالات متحده می‌تواند یا می‌خواهد علیه اسرائیل اعمال کند، تاثیری نزدیک به صفر دارد. نتانیاهو مدت‌هاست که به سرپیچی آشکار از رؤسای‌جمهور ایالات‌متحده – به‌ویژه رؤسای‌جمهور دموکرات - عادت کرده و آگاه است که سیستم سیاسی آمریکا هیچ عواقب منفی‌ای برای اسرائیل ایجاد نخواهد کرد. این بدان معناست که سفر فعلی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه به منطقه تنها می‌تواند تأثیر بسیار محدودی داشته باشد زیرا او تقریباً هیچ تأثیری بر اقدامات اسرائیل ندارد. بقیه کشورهای منطقه از آمریکا می‌خواهند که اسرائیل را وادار کند جنگش را در غزه خاتمه دهد اما بلینکن نمی‌تواند اسرائیل را مجبور به این کار کند. در همین حال، ایران استراتژی خود را در خصوص تشدید تنش‌های پایدار و سنجیده تعیین کرده است. حماس به‌عنوان متحد ایران، ضربه گیج‌کننده‌ای به امنیت اسرائیل وارد کرد. 50 سال پیش، نیروهای مسلح سوریه نیز ضربه مهلکی به اسرائیل وارد کردند. به‌عبارت دیگر، مدل تهران در خصوص جنگ نامتقارن بسیار مؤثر بوده است. ایران راضی است که روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل متوقف شده و افکار عمومی جهان عرب نیز به‌شدت با آن زاویه پیدا کرده است. در نهایت، مقامات ایرانی مطمئناً از اینکه واشنگتن به دلیل حمایت از این جنگ به‌طور فزاینده‌ای در منطقه منزوی شده است، خرسند هستند. نیروهای مورد حمایت ایران و نیروهای آمریکایی با هم درگیر هستند و بسیار مهم است که توجه کنیم در حال حاضر واشنگتن در رویارویی با این نیروها هیچ متحد عربی ندارد و ترکیه نیز حاضر نشده در این خصوص به واشنگتن کمک کند.

جالب اینجاست که تنها منطقه فرعی که از درگیری در امان مانده، خلیج‌فارس است؛ منطقه‌ای که به واسطه نزدیکی اخیر عربستان، امارات و ایران تاکنون موفق به حفظ آرامش و تسهیل ادامه جریان تجارت شده است اما با افزایش تنش‌ها در غزه، شامات و دریای سرخ، این آرامشِ خلیج‌فارس نمی‌تواند پایدار بماند و هرگونه وقفه در جریان حمل‌ونقل در خلیج‌فارس، مستقیماً بر بازارهای انرژی و اقتصاد جهانی تأثیر می‌گذارد.

 

آزمون بزرگ برای رویکرد دیپلماتیک دولت بایدن

برایان کاتولیس

معاون سیاستگذاری

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، چهارمین سفر خود را به خاورمیانه از 7 اکتبر و شروع جنگ در نوار غزه انجام داد. امروز خطر یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است. کشتیرانی از طریق دریای سرخ همچنان با تهدیدات یمنی‌ها مواجه است و درگیری‌های روزانه بین حزب‌الله لبنان و نیروهای اسرائیلی، هر لحظه ممکن است به درگیری بزرگ‌تری تبدیل شود.. اولویت اصلی بلینکن جست‌وجوی راه‌هایی برای تنش‌زدایی در چند جبهه است و تلاش‌های دیپلماتیک او با تشدید تلاش‌های نظامی ایالات متحده با هدف بازگرداندن بازدارندگی در چندین جبهه همراه شده است. دولت بایدن همچنین آموس هوخشتاین را در راستای یک ماموریت دیپلماتیک با هدف کاهش تنش در مرز بین اسرائیل و لبنان به منطقه اعزام کرده است. بلینکن در چندین ایستگاه در طول مسیر سفرش به تلاش‌های ائتلاف نظامی آمریکا در دریای سرخ اشاره کرد. این ائتلاف بیش از 20 کشور را شامل می‌شود اما جالب اینجاست که برخی از شرکای اصلی آمریکا در خاورمیانه که تحت تأثیر این بی‌ثباتی قرار گرفته‌اند، به‌طور رسمی عضو این ائتلاف نشدند. علاوه بر تلاش برای جلوگیری از وقوع یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر، دولت بایدن به تلاش برای تضمین بازگشت امن گروگان‌هایی که در غزه نگهداری می‌شوند، افزایش جریان کمک‌های بشردوستانه به فلسطینی‌های غزه و همکاری با شرکا برای برنامه‌ریزی در روزهای پس از غزه ادامه داده است.

وضعیت کنونی در خاورمیانه نشان‌دهنده یک آزمون بزرگ و تلاش دولت بایدن برای در اولویت قرار دادن دیپلماسی در خاورمیانه است. این شعار و الگویی است که تیم بایدن در زمان آغاز به کار خود در سال 2021 ارائه کرد. سفرهای دیپلماتیک بلینکن و هوخشتاین به منطقه نشان‌دهنده تلاش دولت آمریکا برای عمل به این وعده‌ها است. اما در حقیقت، تا زمانی که اسرائیل دیگر احساس نکند اهداف جنگی‌اش مستلزم اقدامات نظامی است، دیپلماسی به تنهایی بحران‌های کنونی را حل نخواهد کرد.

 

اسرائیل برنامه‌ای برای دوران بعد از جنگ ندارد

 نمرود گورن

کارشناس ارشد مسائل اسرائیل

عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه وارد فاز جدیدی شده است. هرچند تل‌آویو هنوز هیچ بیانیه رسمی‌ای در این خصوص صادر نکرده است. نیروهای ارتش اسرائیل حضور خود را در شمال غزه تحکیم کرده‌اند و حالا وارد فاز جدیدی از اقدامات شده‌اند که شامل اهداف دقیق‌تر از جمله تلاش برای از بین بردن پایگاه حماس در خان‌یونس و ترور رهبران گروه‌های شبه‌نظامی در خارج از غزه و همچنین تمرکز بر آزادی باقی اُسرا است. به نظر می‌رسد اسرائیل تا حدی نگرانی‌های مصر را در نظر گرفته و لشکرکشی گسترده خود را به سمت جنوب نوار غزه محدودتر کرده است. علاوه بر این، به نظر می‌رسد، فشارهای ایالات متحده و باقی بازیگران منطقه‌ای، اسرائیل را وادار کرده تا حدودی اجازه ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه را صادر کند. علاوه بر این، مناطق حائل امنیتی در سمت غزه در مرز اسرائیل و غزه برای جلوگیری از نفوذ بیشتر و ایجاد شرایط برای بازگشت شهروندان اسرائیلی که منطقه را تخلیه کرده‌اند، ایجاد شده است. اسرائیلی‌ها این تغییرات را در زندگی روزمره خود طی دو هفته گذشته احساس کردند. تعداد موشک‌های شلیک‌شده به اسرائیل توسط حماس کاهش یافته و بسیاری از نیروهای ذخیره اسرائیلی از خدمت مرخص شده‌اند. این امر به اسرائیلی‌ها فضایی برای تنفس داد، هرچند که موقتی و محدود است. نگرانی عمیق گسترده‌ای در مورد گروگان‌هایی که هنوز در دست حماس هستند و تعداد زیاد تلفات ارتش اسرائیل وجود دارد. همزمان تمرکز به سمت مرز اسرائیل و لبنان تغییر کرده است. تنش‌های فزاینده بین اسرائیل و حزب‌الله تهدیدهای متقابل را برای تشدید تنش افزایش می‌دهد. اسرائیل بر آمادگی خود برای افزایش اقدام نظامی تاکید می‌کند اما به نظر می‌رسد راه‌حل دیپلماتیکی را ترجیح می‌دهد که حزب‌الله را وادار کند به قبل از رودخانه لیتانی بازگردد. این تغییر فاز در جنگ غزه، می‌تواند زمینه‌ای برای دیپلماسی و برنامه‌ریزی سیاسی فراهم کند. باید واقعیت‌های جدید منطقه‌ای ایجاد شود و فرآیند گذار آغاز شود. واشنگتن ظاهراً برای تحقق این امر فشار می‌آورد. در سفر هفته جاری آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده به اسرائیل و منطقه این تلاش واشنگتن مشهود است اما اسرائیل سخت تلاش می‌کند تا از چنین حرکت دیپلماتیکی که صلح را برقرار می‌کند، جلوگیری کند. دولت بنیامین نتانیاهو تمایلی به طرح چشم‌انداز «روز پس از جنگ» ندارد و اعضای کابینه اسرائیل پیام‌های متناقض و اغلب افراطی درباره آینده غزه را ارائه می‌دهند. نتانیاهو بر بقای سیاسی خود با توجه به میزان پایین محبوبیتش در داخل متمرکز است و راه‌حل دوکشوری که ایالات متحده، اروپا و کشورهای منطقه می‌خواهند پس از جنگ آن را پیش ببرند، قرابتی با برنامه‌های کابینه اسرائیل ندارد. دیپلماسی اسرائیل بر مسائل دیگری متمرکز شده که عبارت است از مقابله با شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری و بسیج حمایت بین‌المللی برای آزادی گروگان‌ها. بنابراین، مشارکت مهم و سازنده اسرائیل در برنامه‌ریزی برای «روز بعد از جنگ» احتمالاً قبل از انتقال قدرت در عرصه سیاسی اسرائیل، ممکن نیست. نظرسنجی‌های مکرر نشان می‌دهد، اسرائیلی‌ها مشتاق نخست‌وزیری جدید هستند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، احتمالاً دستاوردهای نظامی اسرائیل در عرصه میدانی، به دستاوردهای دیپلماتیک در جهت صلح تبدیل نخواهد شد.

 

هیچ وقفه‌ای در حمله اسرائیل به غزه وجود ندارد

 خالد الگیندی

مدیر برنامه فلسطین و امور فلسطین و اسرائیل

طی چند هفته گذشته، دولت بایدن از مقامات اسرائیل خواسته است تا کمپین گسترده «بمباران بی‌رویه» خود را که منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان و ویرانی‌های گسترده شده، پایان دهند. تاکنون، حمله نظامی اسرائیل حداقل 23000 نفر را در غزه به کام مرگ کشانده است که از این تعداد 9 هزار نفر، کودک بوده‌‌اند، 7000 نفر دیگر مفقود شده‌اند و گمان می‌رود در زیر آوار کشته شده باشند. حدود 85 درصد از جمعیت غزه، یعنی حدود 9/1میلیون نفر، عمدتاً در جنوب غزه به اجبار آواره شده‌اند و بخش‌های بزرگی از شمال غزه به ویرانه تبدیل شده است. علاوه بر این، تصمیم اسرائیل برای قطع غذا، آب و سوخت و در عین حال محدود کردن شدید ارسال کمک‌های بشردوستانه به غزه، منجر به شیوع گرسنگی و بیماری به شکلی گسترده شده است. بیش از یک میلیون نفر، یعنی حدود نیمی از جمعیت غزه، اکنون با شرایط فاجعه‌باری از جمله «کمبود غذا، گرسنگی و فرسودگی ظرفیت‌های مقابله‌ای» مواجه هستند. مقامات آمریکایی بارها به صراحت اعلام کرده‌اند که می‌خواهند شاهد افزایش میزان کمک‌های بشردوستانه به جمعیت آسیب‌دیده و محاصره‌شده در غزه باشند. درحالی‌که هیچ نشانه‌ای مبنی بر آمادگی اسرائیل برای افزایش قابل توجه کمک‌های بشردوستانه وجود ندارد، مقامات اسرائیلی و ایالات‌متحده اکنون می‌گویند، اسرائیل در حال آماده شدن برای «کاهش» شدت کارزار نظامی خود به مرحله‌ای ضعیف‌تر و هدفمندتر است. هفته گذشته، اسرائیل هزاران نیرویش را از شمال غزه خارج کرد. اسرائیل می‌گوید کنترل عملیاتی در شمال غزه را به دست گرفته است. در این میان، حمله اسرائیل به‌ویژه به جنوب غزه، جایی که غیرنظامیان فلسطینی در معرض بمباران مداوم، جابه‌جایی مکرر و گرسنگی گسترده قرار دارند، هیچ وقفه‌ای نداشته است. جنوب غزه، طی روزهای اخیر شاهد تشدید بمباران اسرائیل از طریق هوا، زمین و دریا بود و حدود 249 فلسطینی کشته شدند.

همه اینها پیش از جلسه پیش‌بینی‌شده دادگاه بین‌المللی دادگستری است که قرار است اواخر این هفته (11 تا 12 ژانویه) در لاهه در رابطه با درخواست رسمی ارائه‌شده توسط آفریقای جنوبی مبنی بر متهم کردن اسرائیل به ارتکاب جنایت جنگی و نسل‌کشی، انجام شود. اسرائیل یکی از امضاکنندگان کنوانسیون نسل‌کشی است. اگرچه صدور حکم نهایی از سوی دیوان بین‌المللی دادگستری ممکن است سال‌ها طول بکشد اما دادگاه می‌تواند حکم اولیه‌ای را صادر کند و از اسرائیل بخواهد «اقداماتش را متوقف کند». دادگاه می‌تواند دستور آتش‌بس، باز کردن گذرگاه‌ها، الزام ورود کمک‌های بشردوستانه و توقف به نسل‌کشی را تا آخر همین ماه صادر کند. چنین حکمی پیامدهای گسترده‌ای از جمله برای ایالات‌متحده خواهد داشت که همچنان به حمایت نظامی، سیاسی و دیپلماتیک گسترده از جنگ اسرائیل در غزه ادامه می‌دهد. در واقع، با توجه به مخالفت مداوم دولت بایدن با آتش‌بس و عدم وجود هرگونه محدودیت معنادار برای پیگرد اسرائیل، یک دستور اولیه از سوی دیوان بین‌المللی دادگستری ممکن است تنها چیزی باشد که اسرائیل را مجبور به تغییر مسیرش کند.

حکم سرنوشت‌ساز دادگاه عالی اسرائیل

 ایال لوری پاردس

پژوهشگر مقیم

قبل از شروع جنگ در غزه، اسرائیلی‌ها درگیر مناظره‌ای شدید بر سر طرح اصلاحات قضایی دولت نتانیاهو با هدف تضعیف دستگاه قضایی بودند. صدها هزار اسرائیلی هر هفته علیه این ابتکار تظاهرات می‌کردند. هرچند پس از حملات 7 اکتبر و بسیج نظامی علیه حماس، این مناقشه موقتاً متوقف شد. اما در تاریخ 1 و 4 ژانویه، دادگاه عالی اسرائیل تصمیمات بسیار مهمی را درباره دو دادخواستی منتشر کرد که اجزای مهم طرح بازنگری قضایی را به چالش می‌کشید. برای اولین بار در تاریخ، 12 قاضی از 15 قاضی صلاحیت دیوان عالی را برای لغو قوانین اساسی - معادل اصلاحات قانون اساسی اسرائیل - در صورتی که کنست در هنگام تصویب آنها از اختیارات قانون اساسی خود فراتر رفته باشد را به رسمیت شناختند. علاوه بر این، هشت قاضی به این نتیجه رسیدند که کنست در ژوئیه گذشته با تصویب اصلاحیه ارائه‌شده از سوی دولت نتانیاهو، از اختیارات خود فراتر رفته است. سپس، روز پنج‌شنبه، دادگاه عالی اسرائیل اجرای قانونی را که کنست در مارس 2023 تصویب کرد، به تعویق انداخت. این قانون قصد داشت اختیارات دادستان کل را برای برکناری نخست‌وزیر مستقر تنها به دلایل ناتوانی جسمی و ذهنی محدود کند. این تصمیم باید توسط اکثریت در دولت یا کمیته مجلس کنست تصویب شود.

نتانیاهو از تعهد به اطاعت از حکم دادگاه عالی که اصلاحیه کابینه‌اش را باطل کرد، خودداری کرده است. با این حال، به دلیل کاهش حمایت عمومی، هم از نتانیاهو و هم از دولتش، برایش بسیار سخت است که بتواند بار دیگر حمایت اکثریت را برای ادامه تلاش‌ها برای بازنگری قوانین قوه قضائیه یا نپذیرفتن دستورات دادگاه به‌دست آورد. علاوه بر این، تصمیم قانون اساسی برای به رسمیت شناختن توانایی دیوان عالی در نقض قوانین اساسی دارای اکثریت قاطع بود و شکاف معمول بین قضات محافظه‌کار و لیبرال را کاهش داد. با این اوصاف، تصمیمات دادگاه منعکس‌کننده انشعابی ایدئولوژیک است؛ به‌طوری‌که قضات لیبرال براساس آرای قاضی سابق استر هیات و قاضی آنات بارون، که اکتبر گذشته بازنشسته شدند، رای دادند.

 

 

تهدید حوثی‌ها و واکنش جامعه جهانی

 فاطمه ابوالاسرار

پژوهشگر غیرمقیم

افزایش اخیر حملات نیروهای یمنی در دریای سرخ واکنش بین‌المللی قابل‌توجهی را برانگیخته است و ایالات متحده نقش رهبری ائتلافی را برای مقابله با این تهدید برعهده گرفته است. این گروه ضربت چندملیتی تحت نیروهای دریایی ترکیبی، شامل کشورهای بحرین، کانادا، فرانسه، ایتالیا، هلند، نروژ، سیشل، اسپانیا و بریتانیا است. هدف اصلی این عملیات بازدارندگی و پاسخ به حملات یمنی‌ها است که یکی از حیاتی‌ترین خطوط کشتیرانی جهان را مختل کرده‌اند. اثرات منفی اقدامات یمنی‌ها در بخش کشتیرانی تجاری مشهود است. به دلیل افزایش خطرات برای خدمه و کشتی‌ها، حق بیمه برای کشتیرانی در دریای سرخ افزایش یافته است. بنابراین، شرکت‌های بزرگ کشتیرانی مسیرهای خود را تغییر داده و اغلب مسیرهای طولانی‌تر و پرهزینه‌تر را در اطراف دماغه امید آفریقا انتخاب کرده‌‌اند. این هزینه‌های عملیاتی بالاتر احتمالاً بر الگوهای تجارت جهانی و قیمت‌های مصرف‌کننده تأثیر گذاشته و پیامدهای گسترده حملات حوثی‌ها را برجسته می‌کند. از نظر دیپلماتیک، ایالات‌متحده، بریتانیا، بحرین و سایر کشورها هشدارهایی خطاب به یمنی‌ها صادر کردند و خواستار توقف فوری حملات و اقدامات آنها شدند. آنها همچنین بر غیرقانونی بودن این حملات و عواقب احتمالی آن در صورت ادامه تاکید کردند. در همین حال، شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز از نزدیک وضعیت را زیر نظر دارد. بحث‌ها در شورای امنیت سازمان ملل بر خطرات تشدید بیشتر تنش و تهدید بالقوه برای مذاکرات صلح جاری بین عربستان سعودی و حوثی‌ها متمرکز شده است. شورای امنیت سازمان ملل خواستار افزایش همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای برای مقابله با این تهدیدها شده است. با این حال، بعید است حوثی‌ها حملات خود را متوقف کنند. مقامات یمنی‌ها پس از غرق شدن سه قایق حوثی‌ها و کشته شدن 10 شبه‌نظامی در دریای سرخ، اعلام کردند، ایالات متحده «راه فراری از مجازات و تلافی ندارد.» این لحن بخشی از استراتژی گسترده‌تر این گروه برای اعمال قدرت و به دست آوردن اهرم فشار در منطقه است.

حوثی‌ها اعلام کرده‌اند، کشتی‌های مرتبط با اسرائیل را با هدف اعمال فشار بر تل‌آویو هدف قرار می‌دهند، اما فعالیت‌های آنها در دریای سرخ نشان‌دهنده همسویی فزاینده با استراتژی‌های منطقه‌ای ایران است که پیامدهای مهمی بر وضعیت سیاسی و امنیتی یمن دارد. موضع تهاجمی و فعالیت‌های نظامی آن‌ها، پتانسیل ایجاد یک نظام حکمرانی مشروع و دموکراتیک را در داخل کشور تضعیف می‌کند.

 

 

آمریکا و اسرائیل مسئول حمله داعش؟

 الکس وطن‌خواه

مدیر برنامه ایران

حمله تروریستی 3 ژانویه در کرمان، که حدود 90 کشته برجای گذاشت، بدترین کشتار دسته‌جمعی از زمان انقلاب اسلامی بود. داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت اما برخی مقامات تهران این مسئله را کم‌اهمیت جلوه داده و در عوض تلاش کردند، انگشت اتهام را به سمت اسرائیل و آمریکا دراز کنند. تهران به جای اذعان به تهدید راهبردی و فزاینده‌ای که داعش برای ایران ایجاد می‌کند، چنین موضع تبلیغاتی را در پیش گرفتند. البته این موضع ریشه در یک واقعیت دارد و آن اینکه مقامات ایران مقابله با آمریکا و اسرائیل را درست به مانند دورنگه داشتن، در راستای منافع اساسی خود می‌بینند. طبیعی است که در مورد ارتباط حمله کرمان و جنگ غزه بحث‌های زیادی در بگیرد. برخی ناظران احتمال داده‌اند که حمله تروریستی نتیجه رقابت ایران و اسرائیل و چرخه حملات تند دو کشور علیه یکدیگر بوده است. اسرائیل البته برای حمله به ایران انگیزه دارد اما حملات اسرائیل در داخل ایران در دو دهه گذشته هرگز به این شکل نبوده است. برخی این نظریه را مطرح می‌کنند که حمله 7 اکتبر حماس شیوه کار اسرائیل علیه تهران را تغییر داده است. تنها چیزی که واضح است این است که شواهد تهران مبنی بر نقش آمریکا یا اسرائیل در حمله کرمان محدود به استناد گزارش‌های یک روزنامه‌نگار آمریکایی در دهه 2000 است که گزارش داده ایالات متحده و اسرائیل کانال‌های باز با گروه‌های شبه‌نظامی مخالف ایران را حفظ کرده‌اند.

در نقض این نظریه‌پردازی، فهرست بلندبالایی از حملات قابل تأیید داعش و گروه‌های مشابه در داخل ایران در سال‌های اخیر وجود دارد.. قبل از بمب‌گذاری‌های هفته گذشته در کرمان، آخرین حادثه در ماه دسامبر رخ داد؛ زمانی که یک گروه قومیتی سنی بلوچ به نام جیش‌العدل، مسئولیت حمله‌ای را برعهده گرفت که در آن 11 نیروی امنیتی ایران ترور شدند. داعش نیز به نوبه خود از سال 2017 تاکنون مسئولیت حداقل پنج حمله در ایران را بر عهده گرفته و پس از کرمان نیز قول داده است خشونت بیشتری صورت دهد. این موضع داعش اصلاً تعجب‌آور نیست. داعش و ایران یکدیگر را دشمنان مرگبار یکدیگر می‌دانند. به هر حال، حمله کرمان در چهارمین سالگرد ترور ژنرال قاسم سلیمانی توسط آمریکا اتفاق افتاد. سلیمانی مردی بود که اعتبار سرنگونی خلافت دولت اسلامی داعش را در عراق و سوریه به نام خودش ثبت کرد.

سابقه دشمنی عمیق ایران و داعش گویای همه چیز است. در واقع، از زمانی که داعش خراسان در سال 2015 در افغانستان اعلام موجودیت کرد، مقامات ایرانی بارها در مورد تهدید فزاینده این گروه برای ایران هشدار داده‌‌اند. بی‌توجهی به اینکه دقیقاً چه کسی پشت حمله کرمان بوده، به امنیت ایران لطمه می‌زند زیرا تهدید داعش را به شدت به حداقل می‌رساند؛ درحالی‌که تهران در گذشته، انرژی بسیاری را در مبارزه با این گروه تروریستی صرف کرده است.

ترجمه: آریا صدیقی

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی