| کد مطلب: ۱۱۱۰۸
حلقه پیوند ایران و ترکیه

حلقه پیوند ایران و ترکیه

آریا صدیقی

منبع: انستیتو خاورمیانه

حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر نظم منطقه‌ای شکننده در خاورمیانه را متزلزل کرده است. ایالات‌متحده با توجه به نگرانی از اینکه درگیری در غزه به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود، دو گروه ناو هواپیمابر را به شرق مدیترانه اعزام کرده است. در بحبوحه افزایش حملات شبه‌نظامیان وابسته به ایران در سراسر منطقه، 900 نیروی آمریکایی دیگر در منطقه عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده مستقر شده‌اند تا نیروهای دفاعی را تقویت کنند. تعهد ظاهراً تجدیدشده آمریکا به خاورمیانه موجب نگرانی ترکیه و ایران شده است. رهبری حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه حمایت بی‌قید و شرط ایالات متحده از اسرائیل را مانعی بر سر راه تلاش‌هایش برای کاهش تنش می‌داند. مقامات ایران نیز ایالات متحده را «همدست مسلم» اسرائیل در «قتل‌عام غیرنظامیان غزه» خوانده‌‌اند. آنکارا و تهران فراتر از انتقاد لفاظی خود، از عدم تمایل آمریکا در اعمال فشار به اسرائیل برای آتش‌بس، شکوه دارند و نگران هستند که حضور قوی‌تر ایالات متحده در خاورمیانه برای منافع منطقه‌ای آنها مضر باشد. جنگ غزه، بسته به طول عمرش، ممکن است به نزدیک شدن مواضع ترکیه و ایران، با توجه به مخالفت مشترک آنها با نظم منطقه‌ای و جهانی به رهبری ایالات متحده کمک کند. با این حال محدودیت‌های جدی برای اتحاد پایدار بین این دو کشور وجود دارد.

رابطه ایران و ترکیه با حماس

آنکارا و تهران هر دو با حماس رابطه دارند، البته ماهیت رابطه هر کدام با حماس متفاوت است. ترکیه برخلاف متحدان غربی خود، حماس را سازمان تروریستی نمی‌داند. در سال 2018، رجب‌طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، حماس را به‌عنوان بخشی از مقاومت فلسطین در دفاع از «سرزمین فلسطین در برابر یک قدرت اشغالگر» توصیف کرد. در «تظاهرات بزرگ فلسطین» حزب عدالت و توسعه که در 28 اکتبر برگزار شد، اردوغان درست یک روز قبل از صدمین سالگرد تأسیس جمهوری ترکیه، این توصیف را تکرار کرد. آنکارا حمایت از حماس را بخشی از سیاست خود در دفاع از آرمان فلسطین می‌داند. این سیاست بر برنامه‌های رهبری حزب عدالت و توسعه برای ارتقای دموکراسی، میانجیگری صلح و رهبری امت اسلامی است. به همین منظور، آنکارا پناهگاه امنی برای اعضای حماس (در کنار سایر گروه‌های وابسته به اخوان‌المسلمین پس از قیام‌های عربی) فراهم کرده و سخاوتمندانه از سازمان‌های آنها که در ترکیه فعالیت می‌کنند، حمایت می‌کند. با این حال، از سال 2020، دولت ترکیه محتاطانه‌تر عمل کرده است و از اسلام‌گرایان عرب، از جمله حماس، فاصله گرفته است تا به ترمیم روابط خود با کشورهای عربی، از جمله مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و همچنین اسرائیل بپردازد. با این حال، چرخه اخیر جنگ در غزه محدودیت‌های تلاش‌های ترکیه در نزدیک شدن به کشورهای عربی، به‌ویژه اسرائیل را آشکار کرده است. در عین حال، روابط ترکیه با حماس نیز ارزش چندانی ندارد، زیرا تلاش‌های ترکیه برای میانجی‌گری در مذاکرات گروگان‌گیری تاکنون بی‌اثر بوده است. از سوی دیگر، ایران از حماس حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی همه‌جانبه می‌کند. ظاهراً تهران در تلاش است تا از شرایط در حال تغییر منطقه و احساسات فزاینده ضداسرائیلی در جهان اسلام که در اثر حمله نامتناسب و بی‌رویه اسرائیل به غزه در پی حملات 7 اکتبر ایجاد شده است، استفاده کند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در حضور غیرمنتظره خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 26 اکتبر، به آمادگی ایران در کنار ترکیه و قطر برای ایفای نقش در آزادی گروگان‌های غیرنظامی که توسط حماس نگهداری می‌شوند، اشاره کرد. در هفته اول مناقشه غزه، رؤسای‌جمهور و وزرای امور خارجه ایران و ترکیه با هدف مذاکره و هماهنگی، گفت‌وگوهای جداگانه‌ای انجام دادند. امیرعبداللهیان اول نوامبر به ترکیه سفر کرد و با اردوغان رئیس‌جمهور و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه دیدار کرد. ترکیه و ایران علاوه بر روابط خود با حماس و به حاشیه راندن بازیگران غربی در سوریه و قفقاز جنوبی، دارای منافع متقابل دیگری نیز هستند. هر دو بازیگر از حضور آمریکا در سوریه ناراحت هستند. آنکارا ادامه حمایت آمریکا از کُردها در شمال سوریه را مانعی بر سر راه تلاش‌های خود برای جلوگیری از خودمختاری کردها تحت رهبری حزب اتحاد دموکراتیک و یگان‌های مدافع خلق (YPG) می‌داند. ترکیه معتقد است یگان‌های مدافع خلق کرد، امتداد حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک است. هم ایالات متحده و هم ترکیه، پ.ک.ک را یک سازمان تروریستی می‌دانند. اخیراً هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، موضع آنکارا در قبال حماس را با اشاره به مواضع آمریکا در قبال YPG در سوریه توجیه کرد. از نظر ایران، به چالش کشیدن آمریکا در سوریه بخشی از هدف سیاست خارجی گسترده‌تر این کشور یعنی «اخراج ایالات متحده از منطقه» است. تهران تلاش‌های آمریکا برای تمرکز و تقویت نیروهای خود در اطراف مرز سوریه و عراق را تهدیدی برای دسترسی زمینی خود به سوریه از طریق عراق می‌داند. ایران که متحد بشار اسد است، همچنین معتقد است حکومت سوریه نمی‌تواند کنترل کامل این کشور را در صورت باقی ماندن بخش‌هایی از آن در دست نیروهای خارجی دوباره به دست بگیرد. اگرچه تهران، هم آمریکا و هم ترکیه را نیروهای اشغالگر سوریه می‌داند، اما احساس می‌کند اختلافاتش با ترکیه را می‌تواند از طریق دیپلماتیک مدیریت کند. در واقع، تهران در کنار مسکو در تلاش برای میانجیگری بین دمشق و آنکارا بوده است که البته این تلاش‌ها تاکنون نتیجه‌ای نداشته است. همچنین ممکن است منافع تهران و آنکارا، در قفقاز جنوبی در سایه رقابت مداوم ایران و ترکیه شروع به همسو شدن کند. با وجود تلقی ایران از کریدور زنگزور تحت حمایت ترکیه و آذربایجان، به‌عنوان یک توطئه مشترک از سوی ترکیه و آمریکا، این طرح را علیه خود می‌داند و بارها به آذربایجان هشدار داده از «هر گونه تغییر در ژئوپلیتیک منطقه» دست بردارد. در این راستا، تهران از طرح موسوم به 3+3 استقبال کرده است؛ پیشنهادی که آنکارا ارائه کرده و شامل سه کشور قفقاز جنوبی به همراه ترکیه، ایران و روسیه است. تهران در 23 اکتبر میزبان وزرای امور خارجه این کشورها به غیر از گرجستان بود. از نظر تهران، این ابتکار با هدف «بررسی چالش‌های منطقه‌ای بدون دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای و غربی» است. تاکنون به نظر می‌رسد که هم ترکیه و هم روسیه در شکل دادن به داینامیک‌های منطقه‌ای در قفقاز جنوبی، آن‌هم بدون دخالت غرب، با ایران همسو هستند.

اعتقادات مشترک در مورد نظم جهانی چندقطبی در حال ظهور

در واقع، آنکارا و تهران فرضیات مشترکی در مورد نظم جهانی در حال تغییر دارند. نخبگان حاکم در ترکیه بر این باورند که «غرب فاقد تفکر استراتژیک است و در مواجهه با مسائل مختلف از جمله روابط با چین، مهاجرت و تروریسم و تغییر گرانش اقتصادی از غرب به شرق، به طور فزاینده‌ای از سایر نقاط جهان منفک شده‌‌ است.» اظهارات اخیر مقامات عالی‌رتبه ایران، از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، نیز حاکی از آن است که آنها با پیش‌بینی تغییر به سمت نظم جهانی غیرغربی، کاهش نقش و نفوذ جهانی آمریکا هم‌داستان هستند.

با این حال آنکارا و تهران فقط براساس فرضیات همگرا نیستند. هم حزب عدالت و توسعه و هم رهبری ایران انسجام و دوام نهادهای غربی را به چالش می‌کشند. ترکیه این کار را از سه طریق انجام می‌دهد؛ اول، در چارچوب مواضع شفاهی دیپلماتیک، آنها در خلال صحبت در حوزه سیاست خارجی، ساختار شورای امنیت سازمان ملل متحد را با شعار «جهان بزرگتر از پنج است» که به پنج عضو دائمی شورای امنیت اشاره دارد، به چالش می‌کشند. ترکیه همچنین خواستار نظمی بین‌المللی است که «با هر ملتی براساس موقعیت برابر رفتار کند». دوم، ترکیه به‌عنوان یک بازیگر مخل پذیرفته‌شده در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) ظاهر شده است. تعلل ترکیه در پیشبرد درخواست عضویت سوئد جدیدترین نمونه از این ادعا است. سوم و در نهایت، ترکیه با سازمان‌هایی مانند سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین (SCO) تعامل می‌کند و ترتیبات چندجانبه خود مانند فرمت آستانه را در کنار روسیه و ایران شکل می‌دهد. در همین حال، جمهوری اسلامی همواره از تغییر ساختارهای بین‌المللی تحت سلطه غرب حمایت کرده است. ایران چشم‌انداز بین‌المللی کنونی را فرصتی برای تقویت روابط با قدرت‌های نوظهور می‌داند و نمونه چنین رهیافتی، مشارکت استراتژیک با چین، عضویت در سازمان همکاری شانگهای و بریکس و حمایت از روسیه در جنگ اوکراین است.

 

به سوی «محور تجدیدنظرطلبی»؟

از نظر آنکارا و تهران، رویدادهایی که از 7 اکتبر به‌سرعت در حال شکل گرفتن هستند، گشایشی ایجاد کرده که این فرضیات و تلاش‌های تجدیدنظرطلبانه را تأیید می‌کند. افسانه شکست‌ناپذیری دستگاه نظامی اطلاعاتی اسرائیل در هم شکسته شده است و علاوه بر آن، تلاش‌های دولت ایالات متحده برای تنظیم مجدد نظم منطقه از طریق تسهیل عادی‌سازی اعراب و اسرائیل، دست‌کم در کوتاه‌مدت، اگر نگوییم به‌طور کلی لغوشده، باید گفت که مختل شده است. بسیاری از کشورهای موسوم به جنوب جهانی از حمایت صریح و بی‌قید و شرطی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا از اسرائیل می‌کنند، سرخورده شده‌‌اند. امتناع اسرائیل از صدور روادید برای مقامات سازمان ملل در اعتراض به انتقاد غیرمستقیم دبیرکل سازمان ملل، تنها این دیدگاه را در آنکارا و تهران تشدید می‌کند که نهادهای بین‌المللی ناکارآمد هستند. همه اینها ممکن است راه را برای نزدیک شدن مواضع بازیگران تجدیدنظرطلب مختلف هموار کند. به‌عنوان مثال، رهبران حماس در 26 اکتبر به مسکو سفر کردند. در همان روز، علی باقری، معاون وزیر امور خارجه ایران نیز در مسکو بود و با هیئت حماس دیدار کرد. در همین حال، هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه در سخنرانی خود به «فرمول تضمین» که ترکیه پیشنهاد کرده، اشاره کرد و بر اهمیت «موضع بالقوه یکپارچه بین چین و روسیه به‌عنوان اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد» برای حل مسالمت‌آمیز بحران در غزه تاکید کرد.

 

محدودیت‌های روابط ترکیه و ایران

با این حال، محدودیت‌های آشکاری برای ظهور «محور تجدیدنظرطلبی» وجود دارد. اول و مهمتر از همه اینکه، ترکیه همچنان یکی از اعضای ناتو است. در میان تمام اتفاقاتی که در غزه می‌افتد، اردوغان در کمال تعجب خیلی‌ها، عضویت سوئد در ناتو را تایید کرده و لایحه‌ای را در این خصوص برای تصویب به پارلمان ترکیه فرستاد. در واقع، عضویت در ساختار امنیتی غربی به ترکیه اجازه می‌دهد تا انعطاف‌پذیرتر باشد. عضویت آنکارا در ناتو باعث می‌شود که ترکیه به اصطلاح تعادلی بین متحدان غربی خود و روسیه انجام دهد. برخلاف موضع تجدیدنظرطلبان انقلابی در ایران، تجدیدنظرطلبی ترکیه اصلاح‌طلبانه است.

آنکارا همچنین متحدان غیردولتی تهران را تهدیدی بالقوه در سوریه و عراق می‌بیند. تا زمانی که جنگ در غزه ادامه داشته باشد، تهدید مشترک ناشی از بازگشت ایالات متحده به خاورمیانه ممکن است بر منافع متضاد تهران و آنکارا غلبه کرده و از برخورد احتمالی بین سیاست‌های بلندپروازانه منطقه‌ای ایران و ترکیه جلوگیری کند. در واقع، هر دو بازیگر، خواهان تغییر شکل منطقه مشترک خود هستند و از وضعیت گذار سیاست جهانی در پس‌زمینه جنگ‌های اوکراین و غزه، استفاده می‌کنند و هنگامی که نظم جدیدی حاکم شود، رقابت ایران و ترکیه برای نفوذ منطقه‌ای دوباره ظاهر خواهد شد.

آخرین محدودیت که البته اهمیت نیز دارد این است که تعهد سایر بازیگران تجدیدنظرطلب تضمین نشده است. روسیه از حمایت بیشتر از همکاری بین ترکیه و ایران سود می‌برد و احتمالاً سعی خواهد کرد با هدف به حاشیه راندن بازیگران غربی روی همکاری ترکیه و ایران، سرمایه‌گذاری کند. با این حال مشخص نیست که آیا روسیه ظرفیتی برای پایدار کردن این امر دارد یا خیر. همچنین، به‌‌رغم موضع بحث‌برانگیز روسیه در قبال اسرائیل در مناقشه کنونی، هنوز هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد مسکو در حال برنامه‌ریزی برای تغییر کامل سیاست رابطه با اسرائیل و کنار گذاشتن روابط خوب خود با تل‌آویو در درازمدت است. چین نیز ممکن است نزدیکی ایران و ترکیه را مفید بداند اما این کشور نیز باید با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس کنار بیاید؛ بنابراین با دقت بیشتری عمل می‌کند. به‌طور کلی، به نظر می‌رسد منافع ایران و ترکیه به‌طور فزاینده‌ای در حال همسویی هستند. این منافع به‌ویژه در جبهه متحد آنها علیه اقدامات اسرائیل در قبال حماس و در مخالفت با احیای نظم منطقه‌ای به رهبری ایالات متحده، مشترک است اما رقابت تاریخی ایران و ترکیه برای تسلط استراتژیک بر مناطقی مانند عراق و سوریه و اشکال متمایز تجدیدنظرطلبی که حزب عدالت و توسعه و رهبری ایران در صحنه جهانی از خود به نمایش می‌گذارند، نشان می‌دهد که هرگونه اتحاد در حال ظهور بین ایران و ترکیه ممکن است ضعیف و در میان‌مدت تا بلندمدت، مستعد فشارهای منطقه‌ای باقی بماند.

 

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار