شیرینتر از متن
درست در روزهایی که فکرمان مشغول این بود که چه سوژهای را برای پرداختن انتخاب کنیم، خبر سقوط بالگرد سیدابراهیم رئیسی و بهدنبال آن برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری، باعث شد تا تقریباً یکسال قبل از موعد پیشین، وزارت کشور روند ثبتنام نامزدهای انتخابات را آغاز کند و در نیمه اول خرداد، 5 روز شلوغ در انتظار ساختمان مطرح خیابان فاطمی تهران باشد.
طبق روال همیشگی و با پیشرفت تکنولوژی اخبار حضور نامزدها و متن سخنرانی ابتدایی آنها به سرعت مخابره شده و آنها که اهل سیاست هستند و یا هنوز تحولات برایشان جذابیت دارد، در سریعترین زمان ممکن خبرها و اظهارات را متوجه میشوند. اما در کنار اخبار رسمی؛ حاشیههایی شیرین و فارغ از جهان سیاست وجود دارد که یا اصولاً در اخبار منتشر نمیشود یا اگر هم موارد نادری از آن انتشار یابد، از برخی متنها بیشتر وایرال شده و برای مخاطبان عادی هم جذابیت پیدا میکند.
آنچه در زیر میخوانید، حاشیههایی است که در روز اول ثبتنام در ستاد انتخابات وزارت کشور وجود داشت. زمانی که خبر آمد سعید جلیلی در راه وزارت کشور است؛ همهمه و انتظار برای حضور این چهره اصولگرا باعث شد تا بعدازظهر روز اول کمی با هیجان همراه شود و این سوال بارها در بین خبرنگاران و عکاسها به وجود بیاید که چه زمانی جلیلی وارد ساختمان خیابان فاطمی خواهد شد؟ در همین حین، گعدههای چندنفره که بین اصحاب رسانه شکل گرفت و بحث نقل خاطرات گذشته پیش آمد. وقتی که پلهها را نگاه کردم یاد سال 92 افتادم که اکبر هاشمیرفسنجانی در آخرین روز وارد ستاد انتخابات شد و یکی از خاصترین صحنه ثبتنامها در آن دوره را رقم زد.
به یکی از خبرنگارها گفتم: «فلانی 92 را یادت هست که با ورود هاشمی یکی از بچهها چنان فریادی زد که همه میخکوب شدند.» گفت: «آره یادمه؛ اتفاقاً داشتم به این فکر میکردم که سیاست ایران چه روزهایی را به خودش دیده، سال 92 ما همینجا ایستاده بودیم و با هیجان منتظر هاشمیرفسنجانی با آن همه سابقه بودیم اما امروز منتظر سعید جلیلی هستیم. روزگار عجیبی شده.»
حاشیههای یک دستور: ستاد انتخابات وزارت کشور، در همان اولین روز به خبرنگاران اعلام کرد در راستای مدیریت زمان و برای جلوگیری از هرج و مرج، تنها در صورتی خبرنگاران اجازه سوال از کاندیداها را خواهند داشت که کاندیدا در 5دقیقه وقتی که پشت تریبون قرار میگیرد، خودش بخواهد به سوال خبرنگاران جواب دهد؛ بنابراین هر نوع سوال پرسیدن از کاندیداها خارج از این قاعده ممنوع است. البته در این میان در دومین روز ثبتنامها سه اتفاق طنز رخ داد که یکی از آنها در فضای مجازی هم وایرال شد. علی لاریجانی پنجشنبهشب در صفحه توئیتر خود، تصویری را منتشر کرد که شمایی از درخواست برای تاکسی اینترنتی به مقصد وزارت کشور بود. وقتی جمعه صبح رئیس پیشین مجلس وارد ستاد انتخابات شد، یکی از خبرنگاران تصمیم گرفت که خطشکن عبور از قاعده شود. زمانی که لاریجانی مشغول نشان دادن شناسنامه به دوربین بود، یکی از خبرنگارها به او گفت: «آقای دکتر توئیت دیشب شما خبرساز شد.» بلافاصله یکی از خبرنگارها پرسید: «آقای دکتر با اسنپ آمدید یا تپسی؟» سوالی که با واکنش لاریجانی روبهرو شد و گفت: «چیزهای مهمتری در آن توئیت بود.»
همچنین زمانی که عبدالناصر همتی مشغول نشان دادن شناسنامهاش به عکاسها بود، دو بار این موضوع تکرار شد. ابتدا خبرنگاری با شوخی از او پرسید: «آقای دکتر چرا دستت میلرزد؟» و همتی هم با لبخند پاسخ داد: «من؟ شما چشمات میلرزه»؛ پس از آن در قسمت دیگر یکی از خبرنگارها از همتی پرسید: «آقای همتی با توجه به اینکه آقای لاریجانی آمده میمانید یا انصراف میدهید؟» همتی با همان لبخند رو به خبرنگار کرد و دو بار پرسید:«حالت خوب است؟»
پایان عادیسازی: در مقایسه با ادوار پیشین، روند ثبتنامها یک تفاوت ویژه دارد. در گذشته یکی از جذابیتهایی که ستاد انتخابات داشت، این بود که تعداد افراد عادی که برای ثبتنام وارد ستاد انتخابات میشدند، بیشتر از افرادی بود که واجد شرایط اولیه بودند؛ روندی که البته صحنههای جذاب از تقابل این افراد با خبرنگاران را رقم میزد اما این دوره خبری از این موضوع نیست. ابتدا مدارک مراجعان به وزارت کشور چک شده و اگر واجد شرایط باشند، به سالن اصلی هدایت میشوند و از مقابل خبرنگاران عبور میکنند؛ بدین ترتیب تنها چهرههایی در سالن اصلی حضور دارند که چهرههایی شاخص هستند. البته همین موضوع هم صحنههایی شیرین را رقم میزند؛ برای مثال در همین دو روز چند بار اتفاق افتاد که خبرنگاران از سالن اصلی نشست به گمان اینکه چهرهای شاخص در حال ورود به ستاد است، به سمت پلههای خروجی بدوند اما با پلههای خالی روبهرو شده و متوجه شوند که فریاد «آمد، آمد» یکی از همکارانشان ربطی به حضور چهره خاصی ندارد و باید یکبار دیگر به سالن برگردند.