| کد مطلب: ۱۶۸۱۲

فاکتور خارجی هشـتم‌تیر

ثبت‌نام نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در حالی از امروز آغاز می‌شود که یکی از فاکتورهای تعیین‌کننده و تاثیرگذار این رقابت‌ها، هزاران کیلومتر آن‌سوتر از مرزهای ایران رقم می‌خورد. با آنکه مفاهیمی چون «استقلال»، «عدم‌تعهد» و «موازنه منفی» در تاریخ معاصر ایران و به‌ویژه شعارهای نهضت ملی شدن نفت و در ادامه انقلاب اسلامی، ریشه دارد؛ اما واقعیت و تجربه عینی به ایرانیان نشان داده است که پیوند و وابستگی مستقیمی میان تحولات بین‌المللی با زندگی و معیشت روزمره‌شان برقرار است.

پیروزی حسن روحانی در انتخابات 1392 که شعار حل مشکلات ایران و جهان می‌داد و کلید رفع تحریم نشان می‌داد، ناشی از همین نگاه و ذهنیت جمعی اکثریت رای‌دهندگان بود که خروج از شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی، ناگزیر و موکول به حل مسائل خارجی است. رویکردی که رای‌دهندگان با قدرتی بیشتر در سال 1396 نیز بر آن پای فشردند و با رای خود، از ضرورت تداوم حضور روحانی و میانه‌روها در قدرت سخن گفتند.

این رویکرد، اما بر اثر مجموعه عوامل داخلی و خارجی عملاً از سال 1397 نتوانست ادامه یابد. فشارها و کارشکنی‌های بلوک رقیب در قدرت که با تعمیم الگوی برجام به سایر حوزه‌های محل نزاع میان ایران و غرب (به‌ویژه آمریکا) مخالفت می‌کرد و مهمتر از آن، روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ‌سفید و خروج او از توافق هسته‌ای با ایران، باعث شد تا روند تنش‌زدایی در خارج که از سال 1392 آغاز شده بود، دچار گسست شود.

شکست برجام و فشارهای حداکثری آمریکا بر ایران، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی منفی گسترده‌ای به همراه داشت که زمینه ناامیدی از حل مشکلات در داخل کشور را تقویت کرد. در این میان، نهاد انتخابات و جایگاه ریاست‌جمهوری نیز در نگاه اکثریت رای‌دهندگان حامی روحانی، دچار خدشه شد و این ذهنیت در میان آنان شکل گرفت که عالی‌ترین مقام انتخابی نظام، نه در مناسبات داخلی قدرت چندان تعیین‌کننده است و نه در حوزه سیاست خارجی می‌تواند رویکرد کلی کشور را تغییر دهد.

گزاره‌هایی که با جلوگیری از احیای برجام در سال آخر دولت روحانی که همزمان با روی کار آمدن جو بایدن بود، بیش‌ازپیش تایید می‌شد. یک شاهد دیگر، واکنشی بود که از عالی‌ترین سطح نظام سیاسی در قبال مصاحبه بحث‌برانگیز محمدجواد ظریف (در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری 1400) نشان داده شد و جایگاه وزارت امورخارجه در حد «کارگزار» – و نه سیاستگذار-  سیاست خارجی کشور، معرفی شد.

سه سال پس از آن روزها و در شرایطی که کشور خود را برای انتخاب جایگزین رئیس‌جمهور فقید آماده می‌کند، بار دیگر فاکتور خارجی را می‌توان عاملی تعیین‌کننده در انتخابات پیش رو دانست. طرح این بحث، البته به آن معنا نیست که برخی یا طیفی از نامزدها گرایش یا وابستگی به نیروهای خارجی دارند و همچون عصر قاجار، می‌توان برخی سیاستمداران را روسوفیل و برخی دیگر را انگلوفیل نامید.

گرچه، برخی رسانه‌ها و سخنگویان جریان حاکم چنین برخوردی را در قبال دولت قبل و حامیان آن دارند و آنان را «غرب‌گرا» و گاه حتی «غرب‌گدا» می‌خوانند؛ اما نیروهای منتقد دولت کنونی، چنین ادعاها و اتهاماتی را متوجه جریان حاکم نمی‌کنند. بنابراین، سخن گفتن از تاثیر و نقش عامل خارجی در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو، به‌معنای متهم کردن نامزد یا جریانی سیاسی به همسویی با نیروهای خارجی نیست. بلکه، سخن بر سر این است که در شرایط کنونی نیز همچون سال 1392 کشور در شرایطی دشوار از حیث بین‌المللی به سر می‌برد و احتمال جدی و قوی این است که با بازگشت ترامپ به کاخ‌سفید در ماه‌های آینده، این وضعیت بسیار دشوارتر شود.

به نظر می‌رسد همین نگرانی از بازگشت ترامپ است که ایران را واداشته تا در آخرین ماه‌های حضور بایدن در کاخ‌سفید، دور تازه تماس‌ها و مذاکرات پیداوپنهان خود را با آمریکایی‌ها از سر گیرد و بکوشد تا قبل از تغییر دولت کنونی ایالات متحده، توافقی ضمنی یا نسبی را صورت دهد. بااین‌حال، به نظر نمی‌آید که این مذاکرات شتابزده گره خاصی را از کار ایران بگشاید. چراکه در صورت بازگشت ترامپ، او بی‌تردید این توافقات ضمنی را زیر پا خواهد گذاشت؛ همچنان که توافق بسیار معتبرتر برجام را که از پشتوانه دیگر قدرت‌های جهانی و قطعنامه شورای امنیت نیز برخوردار بود، به هیچ انگاشت.

ضمن آنکه برآوردها از فضای انتخاباتی داخل آمریکا نشان از آن دارد که رای‌دهندگان این کشور در شرایط کنونی چندان توجه و تمایلی به حل مسائل این کشور با ایران ندارند و پیش‌بینی می‌شود چنین توافقی نه‌تنها نمی‌تواند برگ برنده‌ای برای بایدن در انتخابات باشد؛ بلکه کمپین انتخاباتی دموکرات‌ها نگران است که این مذاکرات و توافقات، بر شدت حملات لابی اسرائیل، جمهوری‌خواهان و حتی طیف راست حزب دموکرات به بایدن بیافزاید و سیاست خارجی ناکام آن در خاورمیانه را با نقد جدی جدیدی مواجه سازد. (دراین‌باره، نگاه کنید به یادداشت اخیر صابر گل‌عنبری با عنوان: «تحرکات جدید: گامی به سوی توافق؟» در کانال تلگرامی نویسنده).

با چنین نگاهی است که می‌توان سناریوی محتمل پیش روی ایران را «آماده شدن برای مذاکره با دولت جدید آمریکا» تصور کرد؛ سناریویی که چه در صورت ابقای بایدن و چه در صورت بازگشت ترامپ، باید به اجرا درآید و چه‌بسا می‌توان گفت که ضرورت و فوریت آن در حالت رئیس‌جمهور شدن ترامپ بیشتر و جدی‌تر خواهد بود. چراکه نوع مواجهه ترامپ با ایران، کاملاً متمایز با بایدن است. ترامپ ازیک‌سو، در اجرای تحریم‌ها از وضعیت کج‌دار و مریز فعلی فاصله خواهد گرفت و ازآن‌سو، روابط نزدیک‌تری با رقبای منطقه‌ای ایران (اسرائیل و عربستان) برقرار می‌سازد و در جهت تحقق رویای «توافق ابراهیم» گام برخواهد داشت.

مجموعه این سناریوها و گمانه‌زنی‌هاست که می‌تواند بر اهمیت فاکتور خارجی در انتخابات هشتم‌تیر بیافزاید. اگر نظام سیاسی تصمیمی جدی برای ازسرگیری مذاکرات با آمریکا گرفته باشد و راه مواجهه با ترامپ را در این مذاکرات دیده باشد؛ طبعاً، چه در سیگنال‌ها و پیام‌های احتمالی که به برخی نامزدهای اصلی داده می‌شود و چه در مرحله تاییدصلاحیت‌ها و چه در فضای مناظرات انتخاباتی و... به‌شکلی عمل خواهد شد که زمینه روی کار آمدن رئیس‌جمهور و دولتی متناسب با رویکرد مذاکراتی فراهم شود.

مشابه اتفاقی که در انتخابات 1392 رخ داد و به روی کار آمدن روحانی انجامید. با چنین سناریویی، احتمال حضور نامزدهایی چون علی لاریجانی در صحنه انتخابات و پیروزی آنها افزایش می‌یابد. اما اگر نظام سیاسی تصمیمی برای مذاکرات جدی و مؤثر با دولت آینده آمریکا نگرفته باشد، روی کار آمدن رئیس‌جمهوری میانه‌رو و اصلاح‌طلب نه‌فقط گرهی از کار فروبسته کشور نمی‌گشاید، بلکه بر ابعاد منازعه و شکاف درونی بلوک حاکم می‌افزاید؛ منازعه‌ای که هرچه منابع مالی دولت در پی تحریم‌ها محدودتر و کانال‌های ارتباطی کشور تنگ‌تر شود، شدت خواهد گرفت.

دیدگاه

پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار