مسئولیت بنگاههای فناوری در قبال مدارس چیست؟
بنا به آماری که جستهوگریخته در ابتدای هر سال منتشر میشود، امسال بیشاز دو میلیون دانشآموز در چیزی حدود ۱۸ هزار مدرسه غیردولتی مشغول تحصیلاند که ۱۴درصد دانشآموزان کشور را تشکیل میدهند؛ کموبیش نزدیک به همان سنجهی «قانون پنجساله ششم توسعه» که پوشش مدارس غیردولتی را تکلیف کرده بود.
بنا به آماری که جستهوگریخته در ابتدای هر سال منتشر میشود، امسال بیشاز دو میلیون دانشآموز در چیزی حدود ۱۸ هزار مدرسه غیردولتی مشغول تحصیلاند که ۱۴درصد دانشآموزان کشور را تشکیل میدهند؛ کموبیش نزدیک به همان سنجهی «قانون پنجساله ششم توسعه» که پوشش مدارس غیردولتی را تکلیف کرده بود.
غیر از آن نیز اگر سهم یک درصدی دانشآموزان سمپاد را نیز در نظر نگیریم، کیفیت مدرسه و آموزش برای آن ۷۵درصد دانشآموز دیگر در ایران واقعاً بد است. کارکرد مدرسه، فقط آموزش سرفصلهای کتابهای درسی نیست، از آن مهمتر رشد عاطفی و جسمانی در کنار آمادگی برای حضور دانشآموزان در جامعه، انتظاراتی است که از مدرسه میرود.
آن دسته از بنگاهها که مسئولیت اجتماعی برای خودشان تعریف میکنند و دغدغهی آموزش دارند همچنان در حال ساخت مدرسه جدید هستند یا میز و صندلی برای کلاسها میخرند و آبخوری میسازند. درحالیکه مسئلهی امروز ما برخلاف چند دههی پیش اصلاً زیرساخت عمرانی مدرسه نیست، بلکه آن چارچوب و کیفیت تجربهای است که برای دانشآموز در کل کشور رقم میخورد. بله، همچنان شاید ساخت چندکلاس درس در چند روستا مورد نیاز باشد یا مدارس زیادی سیستم گرمایشی خوبی نداشته باشند، اما چندین میلیون دانشآموز در کشور هستند که همچنان تمام پنجرهیشان به دنیای امروز و آینده همچنان فقط کتاب درسی است.
بسیاری از این مدارس همچنان کیفیت اینترنت خوبی ندارند و تمام تجربهشان از اینترنت همان بستههای اینترنت گرانقیمت و پنهای باند ۳۰ تا۴۰ مگ روی موبایل است! بسیاری از این مدارس هنوز مجهز به لپتاپ یا سیستمی که بتواند پردازشهای نسبتاً سنگینی انجام دهد نیستند و دانشآموز هیچ امکانی برای تجربهی دنیای نرمافزاری جدیدی را ندارد.
بسیاری از این مدارس هنوز یکنفر کارشناس فناوری اطلاعات بهروز و شایسته ندارند که مسائل نرمافزاری مدرسه را حل کند و از سرعت سرسامآور پیشرفت تکنولوژی دانشآموزان را آگاه سازد، باورتان بشود یا نه، بسیاری از دانشآموزان در مدارس این مملکت هنوز ایدهی مشخصی دربارهی «هوش مصنوعی» ندارند، هیچ لذتی از کار کردن با مدلهای هوش مصنوعی فزاینده زیر زبانشان نرفته است و همهی اینها یعنی فاجعه و شکست در عدالت آموزشی در این مملکت.
مسئولیت اجتماعی شرکتی و تا حد خوبی ماموریت اقتصادی بنگاههای فناوری اقتضا میکند که ما سمت مصرفکننده رشد بیشتری داشته باشیم. اگر مطمئن شویم که در هر مدرسه در ایران، دستکم یکنفر کارشناس فناوری اطلاعات وجود دارد که با سختافزار مناسب وظیفهی آگاهیرسانی به مدرسه، معلمها و دانشآموزان را برعهده میگیرد تا حد خوبی میتوانیم خیالمان را جمع کنیم که حداقل بهقدر کافی آموزش در اختیار مدارس قرار میگیرد.
نقش بنگاههای فناوری نیز میتواند این باشد که «معلم فناوری اطلاعات مدرسه» تربیت کنند، ایشان را به سختافزار مناسب مجهز کنند و درنهایت توسعه و بهروزرسانی این معلم/کارشناسان را بهعهده گیرند. بین ۳۰ تا ۳۵ هزار مدرسهی متوسطه در کشور داریم، با درنظر گرفتن اینکه هر معلم فناوری اطلاعات مدرسه، در ماه میتواند بار آموزشی حداقل پنج مدرسه را برعهده گیرد، پوشش مدارس ایران توسط بخش خصوصی آرزوی دور از دسترسی نیست.
بهعلاوه آنکه هر بنگاه فناوری در حد بضاعت خود میتواند مدرسه را با خدمات فناورانهی خود مجهز کند و منابع مسئولیت اجتماعی خود را برای بهروزرسانی مدارس بهکار گیرد که ثواب توسعهی فناوارانهی مدارس، کمتر از مدرسهسازی نیست!