| کد مطلب: ۲۳۹۰۰
مسئولیت بنگاه‌های فناوری در قبال دانش‌آموزان چیست؟

مسئولیت بنگاه‌های فناوری در قبال دانش‌آموزان چیست؟

دانش‌آموزانی که مهرماه امسال، پایه‌ی نهم متوسطه را آغاز کرده‌اند، یک دهه با بازارکار فاصله دارند. اما چه کسی امروز می‌تواند تصویر روشنی از بازار کار در پنج سال آینده ارائه دهد؟ سیر تطور مشاغل در چندسال گذشته حیرت‌انگیز بوده است و بعید نیست که اثری از کار کردن به شیوه‌ی امروز در فردا باقی نماند.

دانش‌آموزانی که مهرماه امسال، پایه‌ی نهم متوسطه را آغاز کرده‌اند، یک دهه با بازارکار فاصله دارند. اما چه کسی امروز می‌تواند تصویر روشنی از بازار کار در پنج سال آینده ارائه دهد؟ سیر تطور مشاغل در چندسال گذشته حیرت‌انگیز بوده است و بعید نیست که اثری از کار کردن به شیوه‌ی امروز در فردا باقی نماند. اما همچنان «خط تولید» نیروی کار در کشور ما که متولیان آن «آموزش‌وپرورش» و «وزارت علوم» هستند به مسائلی از بازار کار پاسخ می‌دهند که در بهترین حالت بخشی از نیاز مهارتی، دانشی و شناختی جوانان را برای مشاغل معدودی از آینده پاسخ‌ می‌دهد و متاسفانه با ریزبینی زیاد هم،‌ هیچ اهتمام و اولویتی مبنی بر بازطراحی نظام آموزشی را در این نهادها نمی‌بینیم. 

هم‌زمان نیز، نسل‌ها یکی پس از دیگری به مدرسه و دانشگاه‌ها می‌روند و سرمایه‌ی فکری مملکت در کلاس‌ها پای همان طرح‌ درس‌های قدیمی به تاراج می‌رود. نسل آلفا -دهه نودی‌ها- کم‌کم وارد پایه‌ی متوسطه شده‌اند و گشتی زدن در کتاب‌های درسی و حتی برنامه‌ی آموزشی مدارس غیرانتفاعی نشان می‌دهد که هیچ آمادگی‌ای برای مواجه با نیازها و مسائل این نسل وجود ندارد. به‌نظر می‌رسد این حداکثر توان مجموعه‌ی نهادهای عمومی آموزشی کشور است و اگر انتظار پر کردن این خلأ را از ایشان داشته باشیم، دست‌کم یک نسل دیگر را نیز از دست می‌دهیم. 

اما بنگاه‌های فناوری که توسعه‌دهنده‌ی فناوری در کشور هستند یا سایر بنگاه‌های خصوصی که از فناوری و نوآوری برای تولید و ارائه خدمات بهره می‌برند خیلی خوب می‌دانند که نیاز امروز چیست و درک به‌نسبت مطلوبی از روندهای فناوری و نیازهای فزاینده‌ی بازار کار دارند. درون هر سازمان خصوصی این روزها مسئله‌ی «شایستگی‌ها» و «مهارت‌ها» بسیار جدی است و همگی در ذهن از نیروی کار ایده‌آلی دارند. چه می‌شود اگر سازوکاری ایجاد کنیم که این بنگاه‌ها و سازما‌ن‌ها یک زبان مشترکی با نسل‌های جدید توسعه دهند و تصویر دقیق‌تری از آن‌چه در بازار کار رخ می‌دهد را برای دانش‌آموزان بازگو کنند؟

این ماجرا می‌تواند در کوتاه‌مدت خلأ فعلی را تا بخشی مرتفع سازد و دانش‌آموز را در معرض قرار دهد و دست‌کم مسیری برای پیگیری خود دانش‌آموز و یادگیری خودانگیخته‌ی او فراهم کند. چنین ابتکاری می‌تواند خیلی ساده آغاز شود: برگزاری کارگاه‌های مشترک بین مدارس و شرکت‌های فناوری می‌تواند به دانش‌آموزان کمک کند تا با مهارت‌ها و نیازهای واقعی بازار کار آشنا شوند.

همچنین ایجاد برنامه‌های کارآموزی و پروژه‌های مشترک بین مدارس و بنگاه‌های فناوری می‌تواند فرصت‌های یادگیری عملی را برای نسل جدید فراهم کند و آن‌ها را با چالش‌های دنیای واقعی مواجه کند. نسل‌های جدید توان شناختی بسیار بالاتری نسبت به نسل‌های قبل خود دارند و به‌راحتی پیچیدگی‌های ممکن را هضم می‌کند. شاید بتوان به کارزار مشترکی بین سازمان‌های بزرگ و شرکت‌های فناور موفق فکر کرد، کارزاری برای دانش‌آموزان با عنوان «بزرگ شدم چی‌کاره بشم؟» و این دعوتی برای مشارکت است. 

واقعیت این است که نسل ما بسیار ضعیف‌تر از نسل‌های پیشین فرزندان خود را مهیای آینده می‌کند، نه این‌که نخواهد، نه؛ نمی‌تواند زیرا درکی از آینده‌ی نامتقارن و پیچیده‌ی پیش‌رو ندارد. اما این به‌معنای از پا نشستن نیست. اگر تصویری از آینده‌ نداریم، دست‌کم می‌توانیم چراغی به‌دست فرزندان این مملکت دهیم که خودشان مسیرشان را هموار کنند و این کمترین کاری است که از ما بر می‌آید در قبال آینده‌ی این فرزندان و کودکان این سرزمین.

«آموزش» پر کردن «ظرف» ذهن کودکان با معلومات نیست؛ بلکه برافروختن شعله‌ای در جان‌ ایشان است که خاموشی نگیرد، مسیر را روشن سازد و بستری برای خلق معنا فراهم کند. معنایی که روزی، بهروزی آدمیان این مملکت را به ارمغان خواهد آورد! 

دیدگاه

آخرین اخبار