| کد مطلب: ۶۵۸۱
زیستـن در وضعیت پسینی

زیستـن در وضعیت پسینی

چرا زیست‌بوم نوآوری کشور در پژواک شدید شایعه‌ها و اتهامات چنین آسیب‌پذیر است؟

چرا زیست‌بوم نوآوری کشور در پژواک شدید شایعه‌ها و اتهامات چنین آسیب‌پذیر است؟

گروه فناوری: بالاخره آنچه نباید رخ داد و شرکت ابرآروان و دو بنیان‌گذارش در فهرست تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار گرفتند. بعد از آنکه اتحادیه اروپا در آبان‌ماه سال گذشته این شرکت را در فهرست سیاه خود گذاشت، بسیاری پیش‌بینی می‌کردند که دیر یا زود آمریکا هم همین رویه را در پیش می‌گیرد. حالا و در شرایطی که دایره تحریم‌های اقتصادی، نظامی و علمی ایرانی روز‌به‌روز تنگ‌تر می‌شود، تحریم‌شدن ابرآروان را باید شروع عصر تازه‌ای برای حوزه‌های استارت‌آپی، نوآوری و به‌طور‌کلی اقتصاد دیجیتال کشور قلمداد کرد؛ دوره‌ای احتمالاً دشوار و پرمشقت که بر امروز و فردای بازیگران کوچک، متوسط و حتی بزرگ آن اثر می‌گذارد و اگر دست روی‌ دست گذاشته شود، هزینه‌هایش به‌مراتب چندبرابر می‌شود.

چرا ابرآروان تحریم شد؟

هفته گذشته که خبر تحریم ابرآروان آمد، بسیاری آن را به‌عنوان شاهدی بر درستی دیدگاه‌های‌شان نسبت به این شرکت قلمداد کردند. موضوع کلیدی هم درست همین‌‌جاست. اتهامی که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به ابرآروان نسبت داده‌اند، ‌مشابه است: مشارکت در توسعه اینترنت ملی و کمک به بستن و سانسور اینترنت جهانی. در آبان‌ماه سال ۱۴۰۱ و هم‌زمان با اعتراضات سراسری در کشور، نام ابرآروان به‌عنوان بازوی حاکمیتی اعمال محدودیت‌های اینترنتی مطرح شد و به‌ویژه در فضای مجازی بسیار به آن پرداخته شد. موضوعی که ابرآروان بارها و به‌شکل‌های مختلف تکذیب کرده است. ابرآروانی‌ها می‌گویند آنها یک شرکت عرضه‌کننده زیرساخت یکپارچه ابری هستند و ابداً ارتباطی با قطع اینترنت و بستن دروازه‌های ارتباطات جهانی ایرانیان ندارند؛ چراکه اساساً چنین کاری از لحاظ فنی شدنی نیست. توضیحی که می‌دهند این است که در ایران انحصار اینترنت در دست نهادهای حاکمیتی بالادستی و به‌طور مشخص شرکت ارتباطات زیرساخت است و تعدادی شرکت‌های واسطه آن را میان مردم، نهادها و کسب‌وکارها توزیع می‌کنند؛ درنتیجه در هیچ حالتی یک شرکت ارائه‌دهنده خدمات ابری امکان مداخله‌ ندارد.

شکست در برابر جعل واقعیت‌ها

گرچه مسئولان ابرآروان گفته‌اند از ابزارهای مشروع حقوقی و بین‌المللی برای اثبات حقانیت‌شان استفاده می‌کنند، به‌‌نظر می‌رسد ماجرا ابعادی ورای طرح شکوائیه در محاکم قضایی دارد. در فضای داخل کشور، حرف‌و‌حدیث‌های زیادی درباره ابرآروان شنیده می‌شود. این شرکت هدف حمله‌های کاربران در فضای مجازی قرار گرفته و حتی برخی کارشناسان و فعالان زیست‌بوم استارت‌آپی کشور هم آشکارا از این موضع‌گیری‌ها دفاع کرده‌اند. نمونه مشابه این اتهام‌زنی‌ها را درباره دیجی‌کالا، اسنپ، سرآوا و... هم دیدیم و به‌نظر می‌رسد باید آن را به‌عنوان یکی از ویژگی‌های بازیگران زیست‌بوم نوآوری کشور وارد محاسبات و تحلیل‌ها کرد. پرسش این است که چرا چنین تلقی‌ای درباره کسب‌و‌کارهای نوآور ایرانی شکل گرفته است؟ برای پاسخ باید از زاویه تحلیلی متفاوتی به مختصات، چگونگی و دینامیزم مناسبات و روابط درونی و بیرونی‌ کسب‌‌و‌کارهای نوآور ایرانی توجه کنیم. در اینجا می‌توان دو ساختار پیشینی و پسینی را برای زیست‌بوم نوآورانه کشور مفروض گرفت و بر مبنای همین دسته‌بندی، به آسیب‌شناسی وضعیت فعلی و احیاناً تحلیل جهت‌گیری‌های آینده عاملیت‌های آن پرداخت.

این یک حقیقت تلخ است که هر اعتماد و پایگاه اجتماعی‌ای می‌تواند در تندباد حوادث و هیجانات به‌یکباره تحت‌تاثیر قرار گیرد و خبرها و تحلیل‌های جعلی ازطرف بخشی از جامعه پذیرفته شود که ازقضا صدای بلندتری دارند. در این وضعیت میان آن نهاد و جامعه شکافی عمیق به‌وجود خواهد آمد. البته در این میان عملکرد دولت و نهادهای متولی نیز این شکاف را عمیق‌تر کرده است. گو اینکه خودِ ابرآروانی‌ها هم در بیانیه سال گذشته‌شان زمانی‌که در فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا قرار گرفتند، همین را گفتند. آنها پذیرفتند در مقابل آنچه «شایعه‌ها و جعل واقعیت» خواندند، شکست خورده‌اند و نتوانسته‌اند «حقیقت عملکرد و بی‌گناهی خود را به‌درستی روایت کنند.» اما این گفته چه معنایی دارد؟

ماموریت دشوار سرپا نگه‌داشتن کسب‌و‌کار

بازیگران زیست‌بوم استارت‌آپی ایران و آنچه به‌نام کسب‌و‌کارهای نوآورانه، دانش‌بنیان و نظایر آن‌ شناخته می‌شوند، اگرچه با تقلاها و جان‌کندن‌های بسیار جای خود را میان مردم باز کرده‌اند و نحوه و کیفیت خدمات‌دهی و سرویس‌دهی را تغییر داده‌اند، اما مسائل و گرفتاری‌های ریزودرشت‌شان تمامی ندارد. کم نیستند شرکت‌ها و کسب‌و‌کارهایی که در جبهه‌های مختلف با دولت، نهادهای حاکمیتی، قوانین، آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های‌شان دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. اگر از خودِ فعالان استارت‌آپی بپرسید، اغلب‌شان دولت و نهادهای حاکمیتی را شماتت می‌کنند که البته بی‌راه هم نیست.‌ کیست که نداند یک کسب‌و‌کار نوآورانه کم‌توان اگر بخواهد زنده بماند، باید با انعطاف‌پذیری حداکثری از چندین جبهه با گرفتاری‌ها، الزام‌ها و محدودیت‌های نهادهای بالادستی در موضوعات بیمه، مالیات، اینترنت، درگاه پرداخت و... بسوزد و بسازد؟ نمونه‌اش همین «اینماد» اجباری و بستن درگاه‌های پرداخت و هزاران مکافات دیگر است. در سطح تحلیل پیشینی، همین نحوه رویارویی با قانون‌گذار و نهادهای رگولاتور و کم‌و‌کیف رابطه‌شان با استارت‌آپ‌ها مسئله‌ساز شده است.

خطای استراتژیک استارت‌آپ‌ها

کسب‌و‌کارهای نوپا در ایران به‌طور دائم در معرض رفتارهای کنترل‌گرانه نهادهای بالادستی قرار دارند و تغییر پیوسته قوانین و قاعده‌گذاری‌ها از همین خطا گواهی می‌دهد. استارت‌آپ‌ها بنا به ذات و سرشت‌شان دارای رابطه‌ای بی‌واسطه با شهروندان هستند و با‌تو‌جه به شناخت دقیق نیازها و ترجیحات‌شان، بهترین، سریع‌ترین، آسان‌ترین و گاه کم‌هزینه‌ترین راه‌ها را پیش‌پای آنها قرار می‌دهند. گرچه ترس دولت‌ها از برهم‌خوردن هژمونی سیاسی، اجتماعی و حتی حقوقی‌‌شان در مصاف با کسب‌و‌کارهای نوآور در دیگر کشورها نیز مرسوم است، در کشور ما این موضوع شدت بیشتری دارد. بروکراسی‌های پیچیده و عذاب‌آوری که فعالان استارت‌آپی با آن روبه‌رو هستند و شمار و آهنگ رویه‌گذاری‌ها و تصویب قوانین و مقررات گاه عجیب و غریب به‌خوبی موید این نکته است. پیوند دادن کسب‌و‌کارهای نوآور به موضوعات امنیتی و چوب لای چرخ آنها گذاشتن، به خطای دوم ازسوی ارکان زیست‌بوم نوآوری منتهی شده که ازقضا بسیار هم استراتژیک است. یعنی آنجاکه استارت‌آپ‌ها در تمام این سال‌ها نه‌تنها موفق نشده‌اند سروشکلی درست به رابطه‌‌شان با حاکمیت و نهادهای متولی بالادستی بدهند، بلکه در جلب‌اعتماد جامعه و مخاطبان هم ناکام بوده‌اند. درعین‌حال، در برابر چنین برداشتی نباید و نمی‌توان یک‌سره مطلق‌انگار بود، بلکه باید مرز ظریف و باریکی را میان آنچه به فلسفه‌ وجودی کسب‌و‌کارهای نوآور مربوط است و آنچه به تبعات خطاها، لغزش‌ها و اشتباهات ارتباط دارد، قائل بود. همه ما می‌دانیم که کسب‌و‌کارهای نوآور برخلاف کسب‌و‌کارهای سنتی اشکال جدیدی از ارتباط و تعامل را با مخاطبان خلق کرده‌اند که در اکثر موارد دوطرفه و پویاست. در چنین بستر سیالی که تجربه مشتری و بازخورد و پیگیری و تغییر و بهبود و سرعت‌عمل برای کسب‌و‌کارها و مخاطبان‌شان حیاتی است، ذهنیت‌ها و رفتارهای متناسب با آن هم شکل می‌گیرد. یعنی اگر خبط‌ و‌ خطایی -ولو کوچک و جزئی- از یک کسب‌و‌کار نوپا سر بزند، رفع و رجوع آن به‌آسانی ممکن نیست. ازطرفی‌دیگر، اگر این کسب‌و‌کارها را حلقه واسط میان نهادها و سازمان‌های سنتی و جامعه و نیازهای‌شان در نظر بگیریم، روشن است که در شرایط نابسامان و پرتنش، این کسب‌و‌کارها در مقایسه با نهادهای بالادستی عموماً نابینا و ناشنوا، هدف‌های دم‌دست‌تری هستند.

مشکلات درونِ زیست‌بوم

سوای سطح تحلیل کلان و درهم‌تنیدگی‌های مخاطب، کسب‌و‌کار و حاکمیت، باید این واقعیت را هم بپذیریم که بخشی از مشکلات فعلی زیست‌بوم نوآوری کشور منشأ درونی دارد. مهم‌ترین خطا و اشتباه را می‌توان بی‌توجهی فعالان و چهره‌های اصلی زیست‌بوم نوشت. از اظهارات افراد مستقل‌تر استارت‌آپی چنین برمی‌آید که چهره‌های اصلی اکوسیستم و پنج، ‌شش شرکت بزرگ تلاشی جدی برای تعریف نوع و کیفیت درست رابطه استارت‌آپ‌ها با حاکمیت از خود نشان نداده‌اند و گاه حتی متهم می‌شوند که با سوءاستفاده از موقعیت‌شان، در پی استفاده از رانت‌ نزدیکی به دولت بوده‌اند. اختلافات درون‌صنفی، شفافیت‌گریزی و ابهام در مسائل کلیدی نظیر اطلاعات کاربران و موضوعات مربوط به حریم خصوصی، سکوت در برابر تصمیم‌گیری‌های نادرست، مسئولیت‌ناپذیری و رویکرد حمایت نکردن از منافع کسب‌و‌کارهای کوچک‌تر نیز در همین زمینه قابل طرح هستند. در چنین فضایی، طبیعی است که کسب‌و‌کارهای جدید در برابر شایعات و هجمه‌ها آسیب‌پذیر می‌شوند. اهمیت سرمایه اجتماعی در این است که در هنگامه بحران، یاری‌گر است، اما درباره زیست‌بوم نوآوری ایران، چون چنین امر مهمی به فراموشی سپرده شد، در بزنگاه‌های خاص مانند تجربه ابرآروان و اتهام همدستی با فیلترینگ یا شائبه‌هایی درباره دیجی‌کالا و... زیر پای کسب‌و‌کارها و فعالان آنها خالی می‌شود. با همه اینها باید این نکته را متذکر شد که عمده ضربه به پایگاه اجتماعی زیست‌بوم فناوری ایران را رگولاتوری می‌زند که هنوز نتوانسته نسبت کارآمد و در راستای ارتقاء با این زیست‌بوم را برقرار کند.

تخلیه هیجانی حس پیروزی

وضعیت پسینی، همین استمرار بی‌اعتمادی و کوبیدن تن بر طبل بازخواست شرکت‌ها و کسب‌و‌کارهای نوآور به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی است. رد یا اثبات هیچ رفتاری از هر دو سر این طیف به‌آسانی ممکن نیست، بلکه آنطور که آرش حیدری می‌گوید رفتارهایی مانند تحریم فلان شرکت، نوعی تخلیه شدن احساس پیروزی در سطح نمادین است. این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات گفته است: «مردم به نمادهایی برای احساس پیروزی نیاز دارند و به‌سمت فروریختن آن هجوم می‌برند. موضوع این است که نمادها فریبنده هستند و در همان سطح نمادین هم تخلیه می‌شوند.» به‌گفته حیدری، حرکت‌هایی مانند تحریم شرکت‌ها و ابراز خوشحالی از چنین اقدامی، نوعی بازی در سطح نمادین است که سطح عینی و واقعی آنها را تکرار و بازتولید می‌کند. به‌باور این جامعه‌شناس، تا زمانی که در سطح عینی و واقعی، ساختارهای موجود به‌سمت له‌کردن و برهم‌زدن شرایط معقول، منطقی و علمی زندگی اجتماعی پیش بروند، جریان تخلیه احساس پیروزی یا شکست در سطح نمادین ادامه می‌یابد.

باید نشست و ازنو اندیشید

اعتبار اجتماعی و نمونه ابرآروان را باید به‌مثابه یک هشدار جدی تلقی کرد. هشداری که می‌گوید استمرار وضعیت پسینی و اصرار بر چشم‌پوشی بر واقعیات، منجر به‌‌ شدت‌یافتن بحران‌های پیدا و پنهان زیست‌بوم می‌شود. مواردی مانند روند مهاجرت نیروی انسانی متخصص، کاهش فروش و درآمد، جذب سرمایه، از دست رفتن جایگاه و رتبه کسب‌و‌کارها در برابر رقبای قدرقدرت و ثروتمند منطقه‌ای و در یک‌کلام، فلج‌شدن زیست‌بوم تازه‌از‌گل‌درآمده نوآوری. جامعه استارت‌آپی و نوآوری کشور الان بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازاندیشی عمیق در جهت‌گیری و رویکردها و اقدامات خود است. بااینکه دستاوردهای امروزین زیست‌بوم با وضع آرمانی‌اش زمین تا آسمان تفاوت دارد، باید از گفتمان چوب لای چرخ استارت‌آپ‌ها و شرکت‌ها گذاشتن عبور کرد و جدی‌تر و دقیق‌تر به‌ موضوع نگریست. زیست‌بومی که نام‌های بزرگ را یدک می‌کشد، به‌رغم هزارویک مشکل و کم‌وکسری جورواجور، تصویر برندهایش ضربه خورده و تحریم را هم بیخ گوش خود احساس می‌کند. به‌نظر می‌رسد زمان آن رسیده که کار صنفی در میان اعضای جامعه نوآوری جدی‌تر گرفته شود. باتجربه‌ها و استخوان‌خرد‌کرده‌ها و صداهای جدید باید از بی‌عملی، اختلافات و رقابت‌های فرساینده درونی دست بکشند و دوباره حول هدف مشترک اتحاد صنفی و بازسازی زیست‌بوم نوآوری کشور جمع شوند. روشن است که این گام اولیه اگر با عزم و اراده‌ای راسخ و جدی برداشته شود، فرصت برای بازتعریف رابطه با نهادهای بالادستی حاکمیتی و پرکردن شکاف‌‌ها با جامعه هدف ایجاد می‌شود. وگرنه در این زمان محدود و تنگ با ادامه دست‌دست‌کردن شاید همین اعتبار برندهای نوآور که با خون‌جگر خوردن به‌دست آمده، در هنگامه‌ای دیگر یک‌شبه دود ‌شود و به آسمان ‌برود.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

آخرین اخبار