از نسل ممتاز فرهنگ و ادبیات ایران
به مناسبت درگذشت احمد سمیعی(گیلانی)
به مناسبت درگذشت احمد سمیعی(گیلانی)
محسن آزموده
روزنامهنگار
«در حقیقت، وی مردی بزرگ و کمنظیر بود.»
(مونتنی، تتبعات (گزیده) ترجمه احمد سمیعی(گیلانی)، تهران: 1398، ص 128)
دو روز مانده به اول فروردین در یک میهمانی با دوستم امیرحسین خداپرست، پژوهشگر و مترجم متون فلسفی، بحث به کتاب «گفتگو با ابوالحسن نجفی» کشیده شد که به همت امید طبیبزاده، تهیه و گردآوری شده و در آن غیر از اطلاعاتی جذاب و خواندنی درباره زندگی و کارها و اندیشههای این مترجم و ویراستار زبده و توانمند فقید، مباحث مفید و آموزندهای درباره ترجمه و ویرایش و نگارش متون ادبی ارائه شد. در آن جلسه از احمد سمیعی (گیلانی) هم یاد شد که چند روز پیشتر، 23 اسفند، در 102سالگی بالاترین درجه نشان نخل آکادمیک وزارت آموزش ملی فرانسه، تحت عنوان «کوماندور» (فرمانده) را از سفیر فرانسه در ایران دریافت کرد. امیرحسین به خاطر آورد که حدود بیست سال پیش در جوانی بهعنوان خبرنگار در مجلسی بوده که در آن ابوالحسن نجفی، احمدسمیعی (گیلانی)، رضا سیدحسینی و اسماعیل سعادت حضور داشتند و با هم گفتوگو میکردند. 27 اسفند 1401، احمد سمیعیگیلانی هنوز در قید حیات بود، اما دوم نوروز 1402 امیرحسین پیام فرستاد که از دکتر حسین معصومیهمدانی شنیده که سمیعی (گیلانی) هم به جمع یاران موافق پیوسته است، یادش گرامی.
احمد سمیعی(گیلانی) همچون حاضران آن جلسه رویایی و شخصیتهای دیگری چون نجف دریابندری و محمد ابراهیم باستانیپاریزی و محمدعلی اسلامیندوشن و جلال ستاری و... متعلق به نسلی از نویسندگان و مترجمان فارسی است که متاسفانه شمارشان روزبهروز رو به کاهش است و جز معدودی از ایشان باقی نماندهاند؛ چهرههایی چون محمدعلی موحد، عزتالله فولادوند، فتحالله مجتبایی، حسین معصومیهمدانی، ضیاء موحد و... که عمرشان دراز باد و سایهشان مستدام. نسلی دستپرورده استادانی چون بدیعالزمان فروزانفر و پرویز ناتلخانلری و عباس زریابخویی و مجتبی مینوی و عبدالحسین زرینکوب و غلامحسین مصاحب.
این نسل فرهنگی در چند ویژگی عمده و مهم مشترک هستند: نخست باید از وطندوستی و دلبستگیشان به زبان فارسی یاد کرد. ایشان نثر محکم و استواری دارند و اصولا برای زبان به نحو عام و زبان فارسی به نحو خاص اهمیت ویژهای قائلند. آنها ضمن آشنایی با زبانهای غیرفارسی مثل عربی و بعضی زبانهای اروپایی به ادبیات قدیم و جدید فارسی هم مسلطند. اکثرا ادیب یا ویراستار یا فرهنگنویس یا همه اینها هستند، شعر میگویند، داستان مینویسند، در کنار کتابها و مقالات پژوهشی و نظری، رمان و قصه کوتاه و نمایشنامه و شعر غیرفارسی ترجمه میکنند، متون ادبی و تاریخی کهن را تصحیح میکنند و خلاصه بهطور کلی دغدغه جدی زبان دارند.
دیگر ویژگی مشترک این نویسندگان بیان نسبتا ساده و قابل فهمشان برای عموم فرهنگدوستان و کتابخوانهاست. هر یک از همنسلان سمیعی(گیلانی) به رغم دانش عمیق در حوزه یا حوزههایی خاص، اطلاعات وسیع و گستردهای از حوزههای متکثر دیگر اعم از تاریخ و فلسفه و ادبیات و روانشناسی و سیاست و... دارند، کمتر برای گروههایی خاص مثل دانشگاهیان مینویسند و مخاطب آثارشان عموم اهل فرهنگ و کتاب است، از همینرو آثارشان بازتابهای گستردهای در میان کتابخوانها مییابد و تاثیری ژرفتر و فراگیرتر بر جامعه میگذارند.
سومین ویژگی این نسل، مدرن بودن و تجددگرایی آنهاست. نسل مذکور که احمد سمیعی(گیلانی) از چهرههای شاخص آن محسوب میشود، بهرغم تسلطی که بر فرهنگ و ادبیات سنتی دارند، اکثرا نگاهی مدرن و روشنگرانه به فرهنگ و جامعه دارند و رجوعشان به سنت هم معمولا انتقادی و سنجشگرانه است. نگاهی به اسامی متفکرانی که سمیعی آثارشان را ترجمه کرده، از دیدرو و مونتنی و روسو گرفته تا فلوبر و چامسکی و ژرژ پرک گواه این ادعاست.
و در نهایت میتوان به نگاه فرهنگی و در عین حال امیدوارانه و بلندمدت این نسل به جامعه و سیاست اشاره کرد. سمیعیگیلانی و همنسلیهای او در تاریخ پرفرازونشیب معاصر ایران، رخدادها و وقایع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراوانی را تجربه کرده و بعضا در کوران حوادث به مصائب و دشواریهای خواسته یا ناخواسته و تلخ هم دچار شده. اما به علت نگاه امیدوارانه و درازمدت و روحیه متساهل و متسامح در گرداب بلایا غرق نشده و همواره آهسته و پیوسته همچون جویبار مسیر خود را در درههای پرسنگلاخ زندگی طی کرده و اثرگذار بوده. بیدلیل نیست که اکثر چهرههای این نسل در عمرهای نسبتا طولانیشان کارنامهای درخشان و پربار دارند و از خود آثار ماندگار فراوانی بر جای گذاشتهاند و طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی بهرغم همه تفاوتها و زاویهها و اختلافنظرها، ناگزیر در برابر بزرگی و اهمیت کارشان کرنش کردهاند.