| کد مطلب: ۴۹۵۶۰

چکش حراج؛ ارتقای هنر یا نمایش ثروت؟

طبقه متوسط ایرانی در روزمرگی خود با هزینه‌های زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، درحالی‌که حراج‌های هنری با تابلوهایی که میلیاردی فروخته می‌شوند، تصویری متفاوت از هنر در ایران ارائه می‌دهند.

چکش حراج؛ ارتقای هنر یا نمایش ثروت؟

طبقه متوسط ایرانی در روزمرگی خود با هزینه‌های زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، درحالی‌که حراج‌های هنری با تابلوهایی که میلیاردی فروخته می‌شوند، تصویری متفاوت از هنر در ایران ارائه می‌دهند. این رویدادها برای عده‌ای سرمایه‌دار فرصتی اقتصادی فراهم می‌کنند، اما سهم جامعه و هنرمندان جوان از آن چیست؟  در روزگاری که طبقه متوسط ایرانی با کوچک‌ترین هزینه‌های روزمره خود درگیر است، در نقطه‌ای دیگر از همین شهر، حراج‌های هنری برپا می‌شوند؛ محفل‌هایی پرزرق‌وبرق با صندلی‌های راحت، چراغ‌های خیره‌کننده و تابلوهایی که گاه با ارقامی میلیاردی چکش می‌خورند.

تضاد این دو صحنه، تصویری دقیق از شکاف اجتماعی و فرهنگی امروز ما را به نمایش می‌گذارد؛ ازیک‌سو، زندگی پر از اضطراب و دغدغه معیشت برای اکثریت مردم و ازسوی‌دیگر، فضایی محدود و انحصاری که هنر را در حکم کالای لوکس در بازار سرمایه عرضه می‌کند. ازمنظر اقتصادی، حراج‌ها فرصتی برای گردش سرمایه و تثبیت ارزش آثار هنری به‌حساب می‌آیند.

همچنین برخی گالری‌ها و هنرمندان مطرح از رهگذر حضور در این صحنه توانسته‌اند جایگاه خود را در بازار تقویت کنند. بااین‌حال پرسش اصلی آن است که سهم طبقه متوسط و بدنه جامعه هنری از این بازار کجاست؟ اکثریت قریب‌به‌اتفاق آثار عرضه‌شده در این حراج‌ها مربوط به هنرمندان شناخته‌شده‌ای است که یا درگذشته‌اند و میراث‌شان در دست مجموعه‌داران قدیمی است یا از میان نامداران امروزند که جایگاه‌شان تثبیت شده و کمتر نیازی به دیده‌شدن دارند. بدین‌معنا حراج، نه به کشف استعدادهای تازه می‌پردازد و نه بستری برای رشد نسل جوان هنرمندان فراهم می‌کند.

نتیجه آن است که حلقه‌ای بسته میان فروشندگان و خریداران شکل می‌گیرد. آثاری که سال‌ها پیش با قیمت‌های اندک خریداری شده‌اند، اکنون با چندین برابر ارزش اولیه دست‌به‌دست می‌شوند و سرمایه‌داران این چرخه را برای حفظ و افزایش دارایی‌های خود به‌کار می‌گیرند.  نقش مستر آرتیست‌ها و گالری‌های صاحب‌نام نیز در این میان بسیار تعیین‌کننده است. حضور یک اثر در فهرست این گالری‌ها یا امضاء‌شدن توسط یک مستر آرتیست، گاه موجب افزایش چندبرابری قیمت می‌شود، فارغ از اینکه اثر نمایانگر خلاقیت تازه یا ارزش فرهنگی عام باشد.

به‌این‌ترتیب نه‌تنها دسترسی هنرمندان جوان و نوظهور محدود می‌شود، بلکه بازار به محفل انحصاری تبدیل می‌گردد که کمتر با واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه همخوانی دارد.  از منظر اجتماعی، این روند پیامدهای تلخی دارد. طبقه متوسطی که همواره موتور محرک فرهنگ و هنر در ایران بوده، خود را در برابر این صحنه‌ها بیگانه می‌یابد. معلمان، دانشجویان، کارمندان و حتی بسیاری از هنرمندان جوان که به عشق هنر زیست می‌کنند، وقتی خبر فروش یک تابلو با چندده میلیارد تومان را می‌شنوند، نه‌تنها از آن بهره‌ای نمی‌برند بلکه احساس فاصله و محرومیت‌شان عمیق‌تر می‌شود.

این در حالی است که همین طبقه متوسط در تاریخ معاصر ایران، بزرگ‌ترین خریدار و حامی هنر بوده است. نکته مهم دیگر، چگونگی اثرگذاری این حراج‌ها بر جامعه هنری است. آیا فروش‌های میلیاردی، انگیزه‌ای برای هنرمندان جوان ایجاد می‌کند؟ شاید در نگاه نخست بله؛ اما در عمل این انگیزه بیشتر به سرخوردگی بدل می‌شود، زیرا جوانان می‌بینند که مسیر ورود به چنین بازاری تقریباً بسته است و معیارهای اقتصادی و روابط شخصی بیش از ارزش‌های هنری در تعیین جایگاه اثر نقش دارند. مدافعان حراج‌ها بر نقش آنها در «ارتقای جایگاه هنر ایرانی در سطح جهانی» تاکید می‌کنند.

این سخن در ظاهر درست است، زیرا حضور نام‌هایی چون سهراب سپهری یا پرویز تناولی در صدر قیمت‌ها توجه رسانه‌های خارجی را به هنر ایران جلب می‌کند. بااین‌حال اگر هدف ارتقای هنر ایران باشد، باید بستری فراهم شود که صدای نسل‌های تازه‌تر نیز به گوش جهانیان برسد، نه اینکه صحنه تنها به آثار معدودی محدود بماند. واقعیت آن است که حراج‌های هنری در ایران بیش از آنکه در خدمت هنر باشند، در خدمت سرمایه‌اند.

آنها با سازوکارهای پیچیده اقتصادی، هنر را به کالایی برای انباشت و نمایش ثروت بدل کرده‌اند. هنر ـ که باید عامل پیوند اجتماعی و ارتقای روح جمعی باشد ـ در چارچوب حراج‌ها به نشانه‌ای از شکاف طبقاتی و ابزاری برای نمایش قدرت اقتصادی تقلیل می‌یابد. حراج‌های هنری می‌توانند فرصتی برای اعتباربخشی به هنر ایرانی باشند، به‌شرط آنکه از قالب محفل خصوصی بیرون آیند و سهمی واقعی برای طبقه متوسط و هنرمندان نوپا قائل شوند. در غیر این‌ صورت، هر چکش فروافتاده، نه پژواکی از شکوه هنر، که صدایی از تعمیق فاصله‌های اجتماعی خواهد بود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار