همیشـه منتقــد/ماریو بارگاس یوسا، غول ادبیات که گفته بود «دوست دارم مرگ در حالی مرا بیابد که در حال نوشتنم، مثل یک حادثه» دیروز درگذشت
«داستان نوشته و خوانده میشود تا زندگیهایی را در اختیار انسانها بگذارد که از نداشتن آنها ناراضیاند»؛ این جملات از یوساست؛ درباره قدرتی که ادبیات برای تغییر کیفیت زندگی دارد. روز گذشته ماریو بارگاس یوسا در زادگاهش پرو، بهدلیل کهولت سن درگذشت.

«داستان نوشته و خوانده میشود تا زندگیهایی را در اختیار انسانها بگذارد که از نداشتن آنها ناراضیاند»؛ این جملات از یوساست؛ درباره قدرتی که ادبیات برای تغییر کیفیت زندگی دارد. روز گذشته ماریو بارگاس یوسا در زادگاهش پرو، بهدلیل کهولت سن درگذشت. یوسا علاوه بر کارنامه کاری پربارش، زندگی پرفرازونشیب سیاسی و اجتماعی نیز داشت که همین مسیر زندگی، او را تبدیل به کسی کرده بود که از واقعیت مینوشت.
در سالهایی که بیشتر نویسندگان آمریکای لاتین ازجمله گابریل گارسیا مارکز، به سوی جنبشهای ادبی و نوگرایی رفته بودند، یوسا قصهها و آدمهای واقعی را دستمایه رمانهای خود قرار میداد. تاثیر او بر ادبیات جهان و از سوی دیگر تغییر نگاه به آمریکای لاتین، انکارناپذیر است. حالا دیگر یوسا در جهان نیست و آرام گرفته. اما هنوز هم بخشی کوتاه از رمانهای سیاسی او میتواند تا مدتها ذهن را درگیر مفاهیم عمیقی مانند تاثیر تصمیمگیریهای اشتباه و دیکتاتوری بر نفوذ خرافه، فقر و کاهش سطح کیفیت زندگی مردم کند.
مدرسه نظام، جایی برای شکلگیری جهانبینی
ماریو بارگاس یوسا متولد سال 1936 بود. یعنی سهساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد. پرو زادگاه یوسا از ابتدای جنگ با آمریکا متحد شده بود، اما طلاق پدر و مادر یوسا باعث شد تا پایان جنگ جهانی، او با مادرش در بولیوی زندگی کند. بعد از جنگ و به دلایلی خانوادگی، یوسا به پرو بازگشت و پدرش او را به مدرسه نظام فرستاد. او زندگی عجیبی را در این مدرسه گذراند، روزهایی که در ابتدای نوجوانی نگاه او را به جهان و جغرافیایی که در آن زاده شد و زندگی میکرد، شکل داد. یوسا از 19 سالگی شروع به نوشتن کرد و اولین داستانش در مجلات چاپ میشد. اما شاید «سالهای سگی» ـ اولین رمان جدی و مشهور او ـ را بتوان شروع شهرت جهانی این نویسنده دانست. رمانی که آن را براساس شرایط موجود در یک مدرسه نظامی در پرو نوشت و در آن علاوه بر رنج تحمیلشده بر شاگردان، سیستم فاسد نظامی کشور را هم به نقد کشید.
رمان «سالهای سگی» با روایتی غیرخطی و زاویهدید چندگانه نوشته شد. پس از انتشار این رمان، مدیریت مدرسه نظامیای که یوسا در آن درس خوانده بود، نسخههای بسیاری از کتاب را سوزاند و نگارش آن را اقدام علیه پرو خواند؛ اما این اثر با استقبال زیادی از سوی خوانندگان مواجه شد و در سال 1963 جایزه کریتیکا اسپانیولا را گرفت. این اثر با نام «The Time of the Hero» به انگلیسی ترجمه شده است.
زندگی در اروپا و تلاش برای شناخت بیشتر جهان
ماریو بارگاس یوسا، در اواخر دهه 50 میلادی مدرک دکترای خود را از دانشگاه مادرید اسپانیا گرفت و پس از آن برای زندگی و کار به پاریس مهاجرت کرد. زندگی، ترجمه و تدریس در اروپای دهههای 60 و 70 میلادی، فرصت بیشتر نوشتن و دیدار با نویسندگان بزرگ مثل بورخس و فوئنتس را برای یوسا فراهم کرد. او در سال 1969 یکی از مشهورترین آثار خود یعنی رمان سیاسی «گفتگو در کاتدرال» را به زبان اسپانیایی منتشر کرد.
رمانی که پس از یکدهه زندگی در اروپا، باعث شده بود که با نگاهی منتقدانه و رادیکال به سیاستهای کشور زادگاهش بپردازد. او در این کتاب قطور، سازوکارهای قدرت حاکم را به نقد میکشد. داستان کتاب در دهه 1950 میلادی و در دوران حکومت دیکتاتوری مانوئل آپولیناریو اودریا آمورتی در پرو میگذرد و نقش مخرب نظام دیکتاتوری را عریان به تصویر میکشد. آن هم نه بهشکلی شعارگونه، بلکه در خلال گفتوگویی میان دو فرد در یک کافه که از آنچه دیکتاتوری بر سر زندگیشان آورده، حرف میزنند. این کتاب یکی از آثار محبوب یوسا در ایران است.
بازگشت به وطن
در اواسط دهه 70، یوسا که دیگر تبدیل به نویسنده مشهور و صاحبسبک در جهان شده، به زادگاهش پرو برمیگردد. او حالا به دانشگاهها و محافل ادبی مهم دنیا دعوت میشود و حتی مدتی به ریاست انجمن قلم آمریکا برگزیده میشود. اما هنوز قلمش درگیر مصائبی است که بر جغرافیایی که در آن زاده شده، میگذرد. در این دوران، رمانی مینویسد از یکی از افراد عجیب زندگیاش؛ یعنی همسر اولش که 18 سال از خودش بزرگتر بوده و نامش را میگذارد «عمه خولیا و میرزابنویس». کتاب براساس شخصیت واقعی و داستانهای واقعی در بستر تاریخی پرو اتفاق افتاده اما شبیه آثار رادیکال پیشین او نیست.
چهار سال پس از این کتاب، در 1981 شاهکار ماریو بارگاس یوسا خلق میشود؛ کتابی «جنگ آخر زمان» که بیش از 900 صفحه است. یوسا در این رمان تراژیک، ماجرایی ساخته ذهن خودش از اتفاقات واقعی جنگ کانودوس را روایت کرده است. جنگی فاجعهبار در برزیل قرن نوزدهم میلادی. این کتاب اولین رمان یوساست که داستانش در جایی غیر از کشور زادگاهش میگذرد. رمان «جنگ آخر زمان»، حکایتی از تاریخ انقلابی آمریکای لاتین، داستانی فراموشنشدنی درباره خشونت و تباهی ناشی از تعصبات کور است.
دوران فعالیتهای سیاسی
یوسا تمام زندگیاش منتقد سیاسی بود. مدتی در اوایل دهه 70 طرفدار فیدل کاسترو بود اما پس از مدتی، از او رویگردان شد. همین موضوع و نقدهایش بر آثار مارکز هم باعث شد اختلافی عمیق بین این دو نویسنده آمریکای لاتین به وجود بیاید. نگاه منتقدانه یوسا به سیاست، او را به سمتی برد که در سال 1990 کاندیدای ریاستجمهوری پرو شد. او در این انتخابات طرفداران زیادی داشت، اما درنهایت رقابت را به آلبرتو فوجیموری ـ یک ژاپنیالاصل ـ باخت. این موضوع یوسا را مجاب کرد که از سیاست فاصله بگیرد و به همین دلیل از آن سال تا پایان زندگیاش دیگر هیچ فعالیت سیاسی نداشت. اما نداشتن فعالیت سیاسی به این معنا نبود که نگاه منتقدانهاش را از سیاست حاکم بردارد. او 30 سال بعد از «گفتگو در کاتدرال» دوباره سراغ یک حکومت دیکتاتوری دیگر رفت و با نوشتن رمان مشهور «سور بز» به دیکتاتوری حاکم بر کشور دومینیکن پرداخت.
جایزه نوبل در دستان یوسا
هفتم اکتبر سال 2010 وقتی یوسا برای دریافت جایزه نوبل ادبیات به بالای صحنه رفت، گفت: «نوشتن رمان مثل این است که برای روزها، هفتهها و ماهها با زنی که دوستش داری عشقبازی کنی، همانقدر سرگیجهآور است.» او پس از 20 سال که نامش هربار برای دریافت جایزه نوبل ادبی مطرح بود، بالاخره در سن 74 سالگی به این جایزه دست پیدا کرد. پس از مارکز، او دومین نویسنده ادبیات لاتین بود که به این جایزه رسیده بود.
یوسا همیشه در صحبتهایش درباره مرگ این جمله را تکرار میکرد: «دوست دارم مرگ در حالی مرا بیابد که در حال نوشتنم، مثل یک حادثه.» او دیروز در 89 سالگی جهان را ترک کرد.
طرح: هادی حیدری/ هممیهن