| کد مطلب: ۳۰۹۱۴

پرسش سوزان/ چرا در دولت قبل نگذاشتند علت مرگ: نامعلوم نمایش داده شود؟

«علت مرگ: نامعلوم» عنوان فیلمی است که بعد از سه سال توقیف بی‌دلیل امکان نمایش یافته و این پرسش را برانگیخته که چرا سه سال قبل و در دولت پیشین هم از بخش مسابقۀ جشنوارۀ فجر کنار گذاشته شد و هم پروانۀ نمایش آن صادر نشد؟

پرسش سوزان/ چرا در دولت قبل نگذاشتند علت مرگ: نامعلوم نمایش داده شود؟

«علت مرگ: نامعلوم» عنوان فیلمی است که بعد از سه سال توقیف بی‌دلیل امکان نمایش یافته و این پرسش را برانگیخته که چرا سه سال قبل و در دولت پیشین هم از بخش مسابقۀ جشنوارۀ فجر کنار گذاشته شد و هم پروانۀ نمایش آن صادر نشد؟ سه سال قبل هیأت انتخاب چهلمین دورۀ جشنوارۀ فجر فیلم «علت مرگ: نامعلوم» را با 6 رأی از 7 رأی یکی از فیلم‌های برتر جشنواره تشخیص داد اما وزارت ارشاد این نظر را نپذیرفت و از صدور پروانۀ نمایش برای آن خودداری ورزید! در نگاه اول این ذهنیت شکل می‌گیرد که لابد مضمونی سیاسی داشته که به مذاق مدیران دولت خالص‌سازان خوش ننشسته اما فیلم، سیاسی نیست.

حدس بعدی این است که لابد با کارگردان یا چهرۀ بازیگری مشکل داشته‌اند اما فیلم اول کارگردان آن (علی زرنگار) است و اگرچه از بازیگران حرفه‌ای بهره می‌برد اما سوپر‌استار نیستند و مهم‌تر اینکه بحث پوشش موی زنان هم در میان نبوده است.

همان موقع کارگردان فیلم در اعتراض نوشت: «علت مرگ: نامعلوم»، یک فیلمِ اجتماعی‌ است که وفادارانه به واقعیت می‌پردازد. آنچه شما را وادار کرده به رغمِ رأیِ6 به یکِ هیأت انتخاب، آن را کنار بگذارید، همین واقعیتِ فاش و آشکاری‌ است که هرروزه مردمان با آن دست به گریبان‌اند. چگونه به خودتان حق می‌دهید رویِ رأی هیأت انتخاب خط بکشید و با نگاه واپس‌گرای کژ و ناموزون‌تان آن را به هیچ بینگارید؟

همیشه سویِ دیگر ما ایستاده‌اید و در زمینِ دیگری به جز فرهنگ، به بازی حذف و جرح و ابطال‌تان پرداخته‌اید. سینما را مِلکِ شخصیِ خود می‌دانید و اختیارِ دست بردن در لیستِ نهایی هیأت انتخاب را دارید، تا هروقت که لازم باشد بیایید و دلواپسانه فیلمی را از لیستِ نهایی خارج کنید؟» تنها توضیحی که آن زمان ارائه شد این بود: «کمیسیون پروانۀ نمایش صلاح ندید پروانه بگیرد و در جشنواره نمایش داده شود.»

بحث فیلم و کیفیت آن در این یادداشت مطرح نیست. غرض، اشاره به تغییر فضای سیاسی و فرهنگی در این سه سال و در واقع با تغییر دولت است و این که چگونه سه سال قبل به خود اجازه دادند یک محصول فرهنگی را به سادگی حذف کنند و حالا بلاوجه شده است؟ اشاره شد که نه دلیل سیاسی در میان بوده نه پوشش و شمایل بازیگر نه حتی کینه‌توزی شخصی. پس این اتفاق ناشی از چه بوده که سه سال با اعصاب و روان کارگردان بازی کردند و او را عملاً از ساخت فیلم دوم بازداشتند؟

پاسخ واضحی به این پرسش گفته نشده اما می‌توان حدس زد رویکرد وزارت ارشاد در دولت مرحوم رئیسی و در حوزۀ سینما بها دادن به دو نوع سینما و به حاشیه راندن یا نادیده انگاشتن سینمای مستقل و اجتماعی بوده است. آن دو هم یکی سینمای ارگانی و برخوردار از بودجه‌های خاص که به دنبال هالیوود اسلامی بودند و هستند و دومی هم سینمای بی‌خطر کمدی از نوع لودگی تا بتوانند به اعداد و ارقام فروش ببالند و مقایسه کنند و نمودار و آمار بسازند.

در این میان آنچه به محاق رفت و در فشار و تنگنا قرار گرفت یا مانند این فیلم قربانی شد سینمای بدنه و مستقل و اجتماعی بود که نه از جایی و ارگانی حمایت می‌شد و نه تماشاگر عادی را برای گذران اوقات فراغت و دمی خوش بودن به سینما می‌کشاند. هرچند که این دومی هم لازم است هم به خاطر کمک به اقتصاد سینما و هم نیاز به تنوع در ژانرها.

سؤال اصلی و به تعبیر شاملو «پرسش سوزان» اما همچنان این است که فیلم علی زرنگار چه هیزمِ تری به کسی یا جایی فروخته بود که نگذاشتند دیده شود و حالا چرا این منع برداشته شده است؟

چنان که اشاره شد می‌تواند ناشی از بها دادن به سینمای ارگانی و کمدی عامیانه و ضروری ندانستن ژانرهای دیگر باشد. می تواند همانی باشد که خود کارگردان سه سال قبل مطرح کرد: ناشی از نگاه واپس‌گرا و کژ و ناموزون‌شان یا تا بگویند مِلک طِلق و شخصی خودمان است و هر جور بخواهیم در آن تصرف می‌کنیم.

حدس‌های دیگر هم محتمل است و آن هم این که لابد خیال کردند توطئه‌ای در کار است که نقش اصلی را یک جنازه ایفا می‌کند!

یا چون درنیافتند داستان چیست ترجیح دادند تنها به آثاری اجازه دهند که میزان فهم آنان را با چالش روبه‌رو نسازد.

یک فیلم را می‌توان دوست داشت یا نداشت. می‌توان پسندید یا نپسندید و نقد کرد و حتی توصیه کرد ندید اما این که کسانی به خود اجازه می‌دادند برای دیگران تعیین تکلیف کنند نمودی از همان خالص‌سازی‌ای بود که عمر آن بیش از سه سال نپایید و اگرچه رفع توقیف یک فیلم سینمایی را در هیچ جای جهان به مثابۀ یک دستاورد برای یک دولت ارزیابی نمی‌کنند و قرار هم نیست به جای انتظارات اصلی به دل‌خوشی‌های کوچک قانع باشیم اما بی‌هیچ تردید یک نشانۀ مثبت است از کاهش همان ناموزونی و کژی و از این حیث یک رخداد فرخنده است و باید به فال نیک گرفت اگرچه کافی نیست و عرصه هنر و فرهنگ باید از ناموزونی‌ها و کژی‌های دیگر هم پیراسته و رها شود.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار