بیرحمی زنان فراموششده / درباره نمایش «سوءتفاهم» حسین کشفیاصل
کامو در نمایشنامه «سوءتفاهم» به انسان حاشیهنشین و فراموششده اروپایی میپردازد که تحت جبر محیط بهتدریج خصلتهای نیکوی بشریاش را از کف داده و بهراحتی میتواند دست به جنایت بزند و تاریک ساحت وجودی خویش را عیان کند.
کامو در نمایشنامه «سوءتفاهم» به انسان حاشیهنشین و فراموششده اروپایی میپردازد که تحت جبر محیط بهتدریج خصلتهای نیکوی بشریاش را از کف داده و بهراحتی میتواند دست به جنایت بزند و تاریک ساحت وجودی خویش را عیان کند. مارتا زنی 30 ساله، تجسم عینی یک انسان مطرود اروپایی است که زندگی این روزهایش فاقد معنایی روشن بوده و بهعنوان یک مهمانخانهدار در کمال آرامش دست به جنایت برنامهریزی شده میزند و از عقوبت اعمال شرورانهاش نمیهراسد.
زنی گرفتار نیهیلیسم بدون مازاد که مفهوم شرم را دیرزمانی است تجربه نمیکند و برای انتقام گرفتن از دنیا و ساکنانش پافشاری دارد و در این مسیر بیبازگشت و محنتافزا بیوقفه مسافرانی را به قتل میرساند که به مهمانخانه او و مادرش مراجعه کرده و قرار است شبی را در آن مکان ساکت و دورافتاده از شهرهای بزرگ به صبح برسانند. این چرخه خشونت که با قتل مسافران بیگناه مسافرخانه، مدام بازتولید میشود بالاخره گریبان مارتا و مادرش را گرفته و مرگ «یان» را رقم میزند.
یان جوانی 38 ساله، فرزند ارشد خانواده است که مدتها پیش از این خانه را برای همیشه ترک کرده تا از شهری کوچک و غمزده واقع در چکسلواکی رجعت کرده و در صورت امکان زندگی تازهای را در نقطه دیگری از جهان توسعهیافته بنا نهد. بازگشت یان به خانه بعد از مدتها، تعیین تکلیف با گذشتهای است که از یادها نمیرود و زمان حال را تحت سیطره قدرت خویش به امری تحملناپذیر بدل میکند.
یان به خانه بازگشته تا بار دیگر هویت فردی خویش را از نو بازیابد و نسبتاش را با خواهرش مارتا و مادرش معلوم دارد. نتیجه این مراجعت، برآمدن فاجعهای است که به فروپاشی خانواده منتهی خواهد شد. کامو بهشکل درخشانی نشان میدهد که چگونه انسان مدرن در وضعیت نابسامان کنونی به نیهیلیسمی ویرانگر مبتلا شده و کارش به خودتخریبی یا دیگریهراسی کشیده است. بنابراین در این وادی حسرت و عسرت، برآمدن نیهیلیسم امری است ناگزیر و اجتناب از آن مستلزم تولید معنایی تازه مبتنی بر احترام به انسانیت.
حال به اجرای حسین کشفیاصل از نمایشنامه «سوءتفاهم» بپردازیم که این شبها در سالن ۴ بوتیک تئاتر ایران بر صحنه است و پذیرای مخاطبان حرفهای تئاتر. فضای منحصر به فرد سالن بوتیک، این امکان را فراهم کرده که رویکردی انتزاعی به مکان و مناسبات شخصیتها اعمال شود. بازنمایی روابط سرد اعضای خانواده در یک اتمسفر سرد، نیهیلیسم مستتر در متن نمایشنامه کامو را شدت بخشیده و کلیت اجرای «سوءتفاهم» را واجد بصیرتی فلسفی کرده است.
خالی کردن صحنه از اشیاء و استفاده از کمترین وسایل ممکن، به همراه بازیهای استلیزه و ژستهای بهتزده و ایستا، اجرای «سوءتفاهم» را واجد لحن و فضاسازی خلاقانهای کرده که این روزها چندان که باید در تئاتر بدنه مشاهده نمیشود. همهچیز در خدمت کمینهگرایی حداکثری است و از این باب اجرا توانسته تألیفی نو از جهان بیشفقت آدمهای به انتها رسیده کامو بسازد.
استفاده از موسیقی الکترونیکی که بیوقفه در پسزمینه در حال پخششدن است، به همراه نورپردازی نقطهای و مقصدانه، در خدمت فضاسازی هولآور و خالی از عاطفه است و از نقاط مثبت اجرا. درنهایت میتوان این نکته را متذکر شد که اجرایی همچون «سوءتفاهم» حسین کشفیاصل، در کاستن از امکانات موجود است که به بسیاری چیزها را به دست میآورد و مخاطبان خویش را کموبیش راضی از سالن ۴ بوتیک تئاتر ایران به خانه رهسپار میکند.
بازیگرانی همچون مهتاب باجلان، کیمیا جواهری، طاها احمدی، محمد نیازی و آناهید ادبی در این پروژه جمعوجور مشارکت کرده و بهخوبی توانستهاند در خدمت سیاست اجرایی نمایش باشند. آدمهایی که میان ابراز عشق و اعمال نفرت، سرگردان بوده و نشانهای هستند از پیچیدگی انسان فراموششده جهان مدرن.