مَثلِث نقیضهای بر نمایشنامه های شکسپیر کاری از جوانان مشهدی توجه بسیاری را جلب کرده است
نشـان توالت در قـامت مکبث
قیس یساقی، متولد ۱۳۷۴در مشهد است و صادقانه میگوید که گذر «مَثلِث» از مرز ۲۰۰ اجرا با حضور بیش از ۲۰ هزار مخاطب باعث خوشحالیاش است و نه خودش و نه گروه تئاتر «نخنما» انتظارش را نداشتهاند.
نشان توالت زنانه و مردانه؛ یک مثلث سفید با دایرهای در رأساش و یک مثلث دیگر با رأسی که رو به زمین است و دایرهای در ضلع افقیاش. نشانی از فرط آشنایی، ناپیدا که کارگردانی جوان با دیدنش، تصور میکند چرا نباید از شأن زندگی در جهانی به وسعت جهانِ بیرونِ نمایش، برخوردار باشند؟ دایرهها و مثلثها جان میگیرند، روی میزی کوچک که چهار چراغ مطالعهی پایه بلند به دو سوی عرضش پیچ شده است.
جز اینها، جز مثلث و دایرههایی که با چرخیدن میله پشتشان در دستان بازیدهندگانشان جان میگیرند، فقط دو بازیگر روی صحنهاند. آن هم فقط در ابتدای کار اما تصمیم اصلی را آنها میگیرند؛ جابهجایی موقت نشان توالت عمومی با نشان کریدور توالت مرکزی، چون میترسند کوچکتر از کار درآمدن سر نشان مرد از نشان زن برایشان دردسرساز شود.
همین تصمیم است که باعث میشود مَثلِث، نشان توالت عمومی به سردری کریدور منصوب شود و در کنار لیدی مَثلِث و پادشاه مثلثی خائنانه را شکل دهد. مثلثی که در آن شاهد خیانت یک مرد وفادار به شاه و خیانت یک شاه وفادار به مرد و خیانت یک زن وفادار به مرد و شاه هستیم. نقیضهای بر «هملت»، «مکبث» و «اتللو»، آثار جاودان تاریخ ادبیات کلاسیک.
اولینبار قیس یساقی، یکی از نویسندگان، طراح و کارگردان و یکی از بازیدهندگان و صداپیشگان «مَثلِث» با دوباره دیدن نشان توالت زنانه و مردانه، به این فکر کرد که این نشانها از شأن زندگی در جهانی به وسعت جهانِ بیرونِ نمایش، برخوردارند. او در کنار فواید زیدانلویی و محمدجواد مهدیان متنی نوشت که در آن مَثلِث بهخاطر جابهجایی از توالت عمومی به کریدور توالت مرکزی، در پی ترس نیروهای خدماتی از کوچکتر بودن سر نشان مردانه نسبت به نشان زنانه، به سردری کریدور میرسد که سروری مکبث بر کادور را به یاد میآورد.
بعد هم روح پدرش را میبیند که میگوید، خودش از اسب نیفتاده و پادشاه او را کشته است، اتفاقی که ظهور روح پدر هملت را به یاد میآورد. بعدتر مَثلِث برای پادشاه نمایشی اجرا میکند تا شاید مشتش وا شود، همانطور که در صحنه معروف «تله موشِ» «هملت» نمایشی اجرا شد. اتفاقاتی که میافتد گاهی پارودی «هملت»، گاهی «مکبث» و گاهی «اتللو» است و این همه را فقط مثلث و دایرههایی میکنند که نشان توالت زنانه و مردانهاند که مَثلِث، لیدی مَثلِث، روح پدر مَثلِث و شاه شدهاند.
قیس یساقی، متولد ۱۳۷۴در مشهد است و صادقانه میگوید که گذر «مَثلِث» از مرز ۲۰۰ اجرا با حضور بیش از ۲۰ هزار مخاطب باعث خوشحالیاش است و نه خودش و نه گروه تئاتر «نخنما» انتظارش را نداشتهاند. نمایشی عروسکی برای بزرگسالان که به قول یساقی نه کار عجیبوغریبی برای تبلیغات کرده، نه روی نام سلبریتیهایی که به تماشایش نشستهاند مانور داده اما تاکنون بیش از 2/5 میلیارد تومان فروخته است.
«مَثلِث» پس از حضور در نوزدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران- مبارک و کسب جوایز بهترین اثر، بهترین عروسکگردانی و بهترین کارگردانی و کاندیدای جوایز؛ بهترین متن، بهترین موسیقی و بهترین صداپیشگی شدن، برگزیده بهترین اثر اقتباسی از جشنواره پاپتلند قزاقستان شد. سپس ۲۶ شب در پردیس تئاتر مستقل مشهد، روی صحنه رفت.
گروه تئاتر «نخنما» برای ۲۰ شب اجرا درخواست داده بود و فکر میکرد اگر «مَثلِث» در همان ۲۰ شب هم مورد استقبال تماشاگران قرار بگیرد جای خوشحالی بسیار دارد. این در حالی بود که شبهای آخر دو نوبت روی صحنه رفتند. آنطور که قیس یساقی میگوید، همانجا فکر کردند استقبال از «مَثلِث» بهخاطر اجرا در شهر خودشان بوده و تماشاگران هم بیشتر دوستانشان بودهاند.
با این وجود، اجرای سالن قشقایی تئاتر شهر را که از بهمن و اسفندماه ۱۴۰۲ شروع کردند، بعد از پشت سر گذاشتن یک هفته با تماشاگرانی کمتر، آرامآرام راه افتادند و مورد استقبال قرار گرفتند. اجرای قشقایی که تمام شد، فکر کردند کافی است و اجرای دیگری نمیتوانند داشته باشند. درحالیکه با شروع اجرا در هامون از اردیبهشتماه ۱۴۰۳ به همان منوال پیش رفتند؛ با سالنی که هفتهی اول نسبتاً خالی بود و در ادامه پر شد.
در این بین ۲۰ روزی روی صحنه نبودند و دوباره که برگشتند همچنان با استقبال تماشاگران مواجه شدند. «مَثلِث» پس از ۲۰۰ و خردهای اجرا، از اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در میان پرفروشترین، پرمخاطبترین و پرامتیازترین نمایشهای سایت فروش بلیتش است.
فرمی که متن ساخت
آنچه «مَثلِث» را شکل داده است، نخست فرم اجراست. درواقع ابتدا قابلیت مثلث و دایرهی نشان توالت زنانه و مردانه برای تبدیل شدن به عروسک، کشف و سپس شروع به نوشتن متن شده است. اینها بخشی از صحبتهای قیس یساقی در مورد چگونگی شکلگیری ایدهی اولیهی «مَثلِث» است. او در این مورد میگوید: «خاطرم هست مدتی بود که در حال فکر کردن به سوژهای برای کارگردانی یک نمایش عروسکی مینیمال بودم. روزی حین تمرین نمایشی که همراه با محمدجواد مهدیان در آن بازی میکردیم، هنگام رفتن به سرویس بهداشتی، چشمم به نشان توالت زنانه و مردانه خورد.
همانجا بود که فکر کردم این نشانها از چه ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به عروسکهایی مینیمال برخوردارند. این ایده را با محمدجواد در میان گذاشتم و او هم با من همعقیده بود که میتوان با این نشانها اتفاقی را رقم زد. هرچند هیچ کداممان فکر نمیکردیم این ایده اولیه منجر به تولید اثری شود که در جشنواره و اجرای عمومی اینچنین مورد استقبال قرار بگیرد.»
بعد از پیدا شدن فرم بود که قیس یساقی با فواد زیدانلویی و محمدجواد مهدیان به این فکر کردند که برای چنین فرمی، چه نمایشنامهای میتوان نوشت. از آنجایی که آنها به اقتباس از آثار ادبی کلاسیک، ساخت پارودی براساس آن و تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر، علاقهمند بودند تصمیم گرفتند یکی از آثار ویلیام شکسپیر را برای این کار انتخاب کنند.
انتخاب اولیه آنها نمایشنامه «مکبث» با حضور یک شخصیت مرد و یک شخصیت زنِ شاخص؛ مکبث و لیدیمکبث بود. بعد از پذیرفته شدن اثر در نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران- مبارک، تصمیم گرفته شد «هملت» و «اتللو» هم به متن اولیه اضافه و نمایشنامه تبدیل به اثری تلفیقی شود. حین تمرین نیز باتوجه به اینکه متن بهخاطر اجرا یا دقیقتر، متن بهخاطر عروسکها نوشته شده بود، بسیاری از قسمتها کنار گذاشته شد یا بهخاطر ایدههایی که در لحظه در ذهن گروه شکل میگرفت، تغییراتی در متن ایجاد میشد. درواقع بخش مهمی از اجرا که گروه «نخنما» خود را ملزم به نشان دادن آن فقط با مثلثها و دایرههای شکلدهنده نشان توالت زنانه و مردانه کرده بود، حین تمرین شکل گرفت.
رد پای پارودیک «مکبث»، «هملت» و «اتللو»
در طرح اولیه «مَثلِث»، کوچکتر بودن سر نشان توالت مردانه در قیاس با نشان توالت زنانه، مسئلهای که موجب شکلگیری گره نمایش میشود، از سیاهپوست بودن اتللو و نقصانی که او همواره به این خاطر احساس میکند، آمد. کوچکتر بودن سر نشان توالت مردانه مسئلهای از اساس کوچک است اما برای نیروهای خدماتی توالت در جهان بیرون از نمایش -پیش از ورود نشان توالت زنانه و مردانه به صحنه در قالب عروسکهایی متشکل از دایره و مثلث- تبدیل به معضلی بزرگ شده است.
قیس یساقی با مقایسه جهان بیرون و درون «مَثلِث» ادامه میدهد: «درواقع محتوایی بیارزش، محتوایی که تصور نمیکنیم بتواند برای کسی تبدیل به دغدغه شود، معضلی بزرگ میسازد. از آن سو در جهان درونی نمایش -پس از ورود نشان توالت زنانه و مردانه به صحنه در قالب عروسکهایی متشکل از دایره و مثلث- معضلی بزرگ؛ مثلثی خائنانه شکل میگیرد.
درواقع فرمی بیارزش، آیکونهایی که از فرط آشنایی هیچگاه به چشم نمیآیند و اهمیتی برایمان ندارند، چه رسد به اینکه جهانی برایشان متصور باشیم، معضلی بزرگ را از سر میگذرانند. این تناقض میان جهان بیرون و درون نمایش چیزی بود که ما دوست داشتیم روی صحنه نشان دهیم، هرچند نمیدانم چه میزان موفق بودیم.
به بیان دیگر، از یک سو ـ برای نشان دادن بیمحتوا بودن جهان بیرون نمایش ـ عجیب است که دو فرد عاقل و بالغ، نیروهای خدماتی توالت مرکزی، بهخاطر کوچکتر بودن سر نشان توالت مردانه در قیاس با نشان توالت زنانه، این چنین دچار چالش شوند. از سوی دیگر ـ برای نشان دادن بیارزش بودن فرم جهان درون نمایش ـ عجیب است که نشانهای توالت زنانه و مردانه نهتنها از جهانی مختص به خود برخوردار باشند که مثلثی خائنانه هم شکل دهند.»
معضل بزرگ جهان درون نمایش؛ خیانت یک مرد وفادار به شاه، خیانت یک شاه وفادار به مرد و خیانت یک زن وفادار به مرد و شاه که مثلثی خائنانه میسازد، بهواسطه جابهجایی نشان توالت زنانه و مردانه توسط نیروهای خدماتی در پی هراس از توبیخ بهخاطر کوچکتر بودن سر نشان توالت مردانه شکل میگیرد. با جابهجایی نشانها، نشان حاوی مردی با سر کوچکتر، شخصیتی بهنام مَثلِث، سر از کریدور توالت مرکزی درمیآورد و به سردری کریدور یا چنانچه در «مکبث» میخوانیم به سروری کادور میرسد.
ضمن اینکه در همین مسیر، شاهد ظهور روح پدر مَثلِث و صحبت از اینکه به مرگ طبیعی درنگذشته است، برگرفته از ظهور روح پدر هملت هستیم. همچنین نمایش در نمایشی میبینیم، نمایشی که مَثلِث برای پادشاه اجرا میکند، برگرفته از صحنه معروف «تله موش» که ضمن آن هملت برای کشف راز قتل پدر به اجرای نمایش برای عمویش، کلادیوس، پادشاه غاصب میپردازد.
ملحفهی تختخواب مَثلِث و همسرش لیدی مَثلِث که مَثلِث آن را بر دوش پادشاه میبیند یادآور دستمال دزدمونا؛ نشانه عشق اتللو که درنهایت موجب قتل دزدمونا به دست او میشود، است. قتل پادشاه نیز صحنهای را که مکبث دستهایش را میشوید چون به خون دانکن، پادشاه اسکاتلند آلوده است، یادآوری میکند. درنهایت قتل لیدی مَثلِث به دست مَثلِث نیز قتل دزدمونا به دست اتللو را به یاد میآورد.
این همه در حالی است که اگر کسی «مکبث»، «هملت» و «اتللو» هم نخوانده باشد باز میتواند از داستان تبدیل نشانهای توالت زنانه و مردانه به مَثلث، لیدی مَثلث، روح پدر مَثلِث و پادشاه لذت ببرد. درواقع اگر هم اینها را نخوانده باشد، اثر برایش نامفهوم نیست و اگر خوانده باشد، بیشتر لذت میبرد. ضمن اینکه با گذر از مرز ۲۰۰ اجرا با حضور بیش از ۲۰ هزار مخاطب، هیچ امکانش کم نیست که چنین مخاطبانی هم به تماشای اثر نشسته باشند.
بازیدهندگانی که عروسک میشوند
محمدجواد مهدیان و قیس یساقی، بازیدهندگان و صداپیشگانی که مَثلِث، لیدی مَثلِث، روح پدر مَثلِث و پادشاه را بازی میدهند چنان در نقش مثلث و دایرههای میلهای دستشان فرو میروند که وقتی دایره سفید روی عرض مثلث به طرفتان میچرخد واقعاً احساس میکنید مَثلِث است که سرش را چرخانده و دارد با چشمهایی که تنگشان کرده است تا تمرکز کند، نگاهتان میکند.
قیس یساقی در مورد این یکیشدن بازیگردان و صداپیشه با عروسک، میگوید: «ما این نکته را از بازیگران زیادی شنیدهایم که میگویند گاهی چنان در نقشی فرو میروند که انگار خودِ خودِ آن نقشی هستند که بازی میکنند. قبلتر تصور میکردم این جمله پایه محکمی ندارد و با «مَثلِث» بود که دیدم واقعاً برای لحظاتی احساس میکنم همان عروسکی هستم، همان مثلث و دایرههایی که روی صحنه بازیشان میدهم. اجرای «مُثلِث» برای ما همراه با لذت زیادیست و چنان غرق در نمایش میشویم که انگار خودمان هم یکی از تماشاگرانیم، نه اجراگر.»
ترس از گرفتاری در موفقیت «مَثلِث»
گروه تئاتر «نخنما» اگر میخواست شاید میتوانست همچنان به اجرای «مَثلِث» در تئاتر هامون ادامه دهد اما آنطور که قیس یساقی میگوید، ترس از گرفتار شدن در موفقیت «مَثلِث» باعث شد کار بعدی را زود شروع کنند. شوخی با یک واقعه تاریخی که قرار است در بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران ـ مبارک روی صحنه برود. ایده شروع کار جدید این است که همانقدر که در «مَثلِث» خوش گذشته است در این هم خوش بگذرد، هرچند ممکن است درنهایت موفقیت قبلی تکرار نشود. این چیزی است که قیس یساقی میگوید و اضافه میکند: «ما خودمان را سریع در آب انداختیم حتی با این احتمال که موفقیت به دست آمده را تکرار نکنیم.»
ساده، صمیمی و خلاق
«نیمه پر لیوان» و «رومولوس» دو کار قیس یساقی که سالهای ۹۵ و ۹۸ در مشهد روی صحنه رفتند، نمایشهای زنده و صحنهای بودند. سالها دستیار کارگردانی، عروسکگردانی و صداپیشگی، کارهایی بود که پیش از رسیدن به «مَثِلث» و شگفتی ساخته شده با آن انجام شد. شگفتی ساخته شده از اینکه در جهان نشانهای زنانه و مردانه توالتی عمومی، درون یک پاساژ بزرگ، مَثلِث، نشان توالت عمومی که تازه به سردری کریدور توالت مرکزی منصوب شده، چند پیشگو را ببیند که به او وعده پادشاهی میدهند و این سرآغاز شکلگیری مثلثی خائنانه است.
اجرای نمایش «مَثلِث» با همه شوری که در قلب جوان گروه اجراییاش ایجاد کرده است، با غمی گوشه قلبشان نیز همراه است. غم بیماری یکی از اعضای گروه، محمد رجبزاده که قیس یساقی گفتوگو را با او و آرزوی بهبود زودترش تمام میکند.