| کد مطلب: ۱۹۸۵۷

معیار حکمرانی خوب و بد از نگاه دعوت‌کنندگان از حسین

چون خبر خودداری حسین بن‌علی و عبدالله ‌بن‌زبیر از بیعت با یزید و عزیمت آن دو نفر از مدینه به مکه به مردم کوفه رسید، بزرگان شهر که از نوع حکمرانی خاندان بنی‌امیه به تنگ آمده بودند، به حسین(ع) نامه نوشتند و از او درخواست کردند که به کوفه برود تا زمینه قیام آنان را علیه عامل خلیفه اموی فراهم کند.

در نامه‌هایی که از طرف سران و رؤسای قبایل کوفه و برخی بزرگان بصره به حسین(ع) نوشته شد، دلایل خشم و ناراحتی آنها از زمامداری بنی‌امیه مورد تأکید قرار گرفته است.

در یکی از این نامه‌ها که به امضای جمعی از بزرگان کوفه رسیده، آمده است:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. به حسین بن‌علی از جانب سلیمان‌ بن‌صُرَد خزاعی و مسَیَّب‌ بن‌نَجَبَه و رفاعهً بن‌شدّاد و حبیب بن‌مظاهر و دیگر دوستداران علی در کوفه. سلام بر تو. ما با روی آوردن به تو، خدایی را ستایش می‌کنیم که جز او خدایی نیست. اما بعد. ستایش خدایی را سزاست که پشت دشمن ستمگر و کینه‌توز تو را شکست. دشمنی که با زور و برخلاف رضایت این امت، امور آنان را در اختیار گرفت، مالیه و دارایی‌های عمومی را غصب کرد. افراد صاحب صلاحیت و درستکار را کُشت و شروران را زنده نگه داشت. بدون اندک رضایتی بر مردم امیر شد. اموال عمومی را بین ظالمان و مالداران تقسیم کرد. خداوند او را چون قوم ثمود از رحمت خود دور دارد. یزید امام ما نیست. به سوی ما بیا، شاید خداوند به‌واسطه تو، ما را بار دیگر در مدار حق گرد آورد. اقتدار نعمان بن‌بشیر حاکم کوفه فقط به دارالاماره‌اش محدود است. ما در نمازجمعه و اعیاد به او اقتدا نمی‌کنیم. اگر مطمئن شویم که به سوی ما می‌آیی، او را از شهر بیرون می‌کنیم تا به امید خدا به شام برود.»

مفاد این نامه روشن می‌کند که از نگاه بزرگان و دوستداران علی و حسین در کوفه، اولاً فرمانروایی مشروع آن است که بر رضایت عموم استوار باشد و در امر حکمرانی از زور و اجبار استفاده نشود. ثانیاً اموال عمومی به‌طور عادلانه بین افراد تقسیم و توزیع شود و به حاکمان، ستمگران و مال‌داران اختصاص نیابد. ثالثاً جای افراد درستکار و شرور عوض نشود.

درحقیقت مردم حجاز و عراق که به نوع فرمانروایی خلفای راشدین به‌خصوص علی ‌بن‌ابی‌طالب، خو گرفته بودند، نوع فرمانروایی معاویه و یزید را شبیه فرمانروایی قیصران روم و کسرایان ایران می‌دانستند، زیرا در این نوع فرمانروایی اعتراض، انتقاد صریح و علنی مردم به حاکمان ممنوع بود و زندگی آنها نیز در قصرهای باشکوه در حصاری از تشریفات و تجملات پرزرق و برق می‌گذشت. این در حالی بود که پیامبر اسلام و خلفای پس از او، مثل افراد عادی در کوچه و خیابان سیر می‌کردند، به‌خصوص جانشینان بلافصل پیامبر مورد انتقاد و اعتراض توده مردم قرار می‌گرفتند و سطح زندگی‌شان در حد مردم معمولی بود. بنابراین مقایسه بین رفتار و زندگی آنان با خلفای بنی‌امیه، مردم حجاز و کوفه را از معاویه و فرزندش منزجر می‌کرد.

با این حال، شامیان سخت حامی و طرفدار بنی‌امیه بودند. آنان که سالیان درازی را در زیر سلطّه امپراطوران روم شرقی به‌سر برده بودند، نوع سلوک معاویه را با قیصران قیاس می‌کردند و او را نسبت به آنان، ساده و نقدشنو و عادل به‌حساب می‌آوردند!

درحقیقت، معیار مردم کوفه برای ارزیابی شیوه رفتار و سلوک حاکمان، حکمرانی علی(ع) بود و از این رو خلفای بنی‌امیه در چشم‌شان ظالم و زورگو می‌آمدند، حال آنکه معیار مردم شام از رفتار زمامداران، رفتار قیصر روم بود و به همین دلیل خاندان بنی‌امیه به‌خصوص معاویه در نظرشان عادل، درستکار و متواضع ظاهر می‌شدند!

شامیان که سخت به معاویه وفادار بودند، علت سرکشی مردم حجاز و عراق علیه او را خوی طغیانگری و نافرمانی آنان می‌دانستند و در مقابل، عراقی‌ها و حجازی‌ها که معیارشان زمامداری علی و دیگر خلفای راشدین بود، وفاداری شامیان به بنی‌امیه را نشانه حماقت، بی‌خردی و تعدی‌گری آنان قلمداد می‌کردند.

درواقع کوفیان با دعوت از حسین(ع) در پی احیای زمامداری علی بودند، اما قدرت سازماندهی آنان در برابر والیان بی‌رحم اموی ناچیز بود. ترس از امیران منصوب اموی به‌خصوص عبیدالله بن‌زیاد چنان بر زندگی آنان سایه انداخت که به‌رغم دعوت از حسین(ع)، بسیاری از آنها عهد خود را زیرپا گذاشتند.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی