این یادداشت، تبلیغاتی است
اصلاً فرض کنید این یادداشت تبلیغاتی است. چه ایرادی دارد؟ مگر این همه درباره فلان سریال و بهمان فیلم چه له و چه علیهشان مینویسیم بهنوعی تبلیغ محسوب نمیشود؟ حالا بگذارید وسط این همه هیاهوی مشهورات زمانه از یک برنامه خوب گفتوگومحور در یکی از پلتفرمها حرف بزنیم. نمیدانم برنامه «سپنج» را دیدهاید یا نه؟ اگر ندیدهاید حتماً ببینید.
برنامه را علی درستکار پیش میبرد. مجری توانمندی که با برنامههای مذهبی در تلویزیون گُل کرد اما تلویزیون ظاهراً او را هم نتوانست تحمل کند تا بدانیم و بدانند دفع حداکثری و جذب هیچ و کم از هیچ چه معنایی میدهد. تا بدانیم و بدانند وقتی میگوییم تلویزیون را یک فرقه اداره میکند که تلقی خود را از دین، خدا، پیامبر، انقلاب، اسلام، ارزشها، دیپلماسی، عدالت و انتخابات، سخن تمام و تمام سخن میداند یعنی چه؟
علی درستکار در همان زمان کسادی بازار مجریانی که شوی دینی اجرا میکردند طرفداران خودش را داشت. صداوسیمایی متفاوت که از مفاهیم دینی سخن میگفت اما دینفروشی نمیکرد. صدق و صفایی در چهره و لحنش موجود بود که بیننده آن را باور میکرد. حالا علی درستکار در یک پلتفرم نمایشی دارد کارش را عرضه میکند. با موضوعی گستردهتر از قبل. با طراحی دکوری بهظاهر ساده اما کاملاً حرفهای و جذاب. بیهیچ پیرایهای.
مجری نامدار ما حتی برنامهاش را با بسمالله و به نام خدا هم شروع نمیکند. سریع و صریح میرود سراغ اصل مطلب. با میهمانانی رنگارنگ. از ادیب، فیلسوف و دانشمند گرفته تا پزشک، جامعهشناس و بازیگر. موضوع اصلی برنامه را شاید بتوان همین کلمه «سپنج» دانست. یعنی حقایقی درباره جایی که ما در آن سکنی گزیدهایم. درباره همین یکی، دو روزه عمر. درباره منزلگه موقتی همه ما. جان برنامه اینکه: در این خانه موقت چگونه میتوان به زندگی معنا بخشید. این البته درک و دریافت این بنده کمترین است از این برنامه. قطعاً اگر شما آن را ببینید چهبسا معانی عمیقتری از آن دریافت کنید.
در ابتدای هر برنامهای هم نوشتهاند در خلوت تماشا کنید. این یعنی دنبال قرتیبازی و نمایش بهمعنای مبتذل آن نیستند. حرف حساب دارند و از بیننده هم توقع دارند این حرفها را با گوش جان بشنود. نه اینکه مثل خیلی از برنامههای رایج این روزها بشود سر توی گوشی فرو برد و تخمه هم شکست و گاهی هم به برنامه مورد نظر نگاهی انداخت. اصولاً کار جدی این مسخرهبازیها را برنمیدارد. درست مثل مطالعه کردن. فیلم دیدن. موسیقی درست و حسابی گوش دادن. همه این کارها نیاز به خلوت و مراقبه دارد و نمیتوان سرسری از کنارشان گذشت.
برنامه «سپنج» اگرچه سعی کرده بسیار ساده عرضه شود اما در عین سادگی حرفهای جدی و شنیدنی بسیار دارد. سازندگان برنامه خیلی خوب دلزدگی مخاطبان را از شعارهای توخالی، دروغین و ریاکارانه فهم کردهاند و به همین دلیل تا توانستهاند از برنامههای مشابه دوری کردهاند. حقیقتاً طرحی نو درافکندهاند و تا آنجا که من میدانم بین مخاطب خاص و سختگیر هم مخاطب خود را پیدا کردهاند. زمان برنامه قریب به یک ساعت است و حرفهای میهمانان و موضوعات طرحشده به گونهای است که مطلقاً حوصله مخاطب را سر نمیبرد.
علی درستکار هم نقشی اساسی در برنامه دارد. نه فضل میفروشد و نه تمنای تجلی دارد. درست مثل یک مخاطب مشتاق جلوی میهمانان مینشیند و بیتکلف چنان به سخن طرف مقابل گوش میدهد که تو را هم ترغیب به شنیدن میکند. جایی وسط برنامه وقتی به هیجان آمده بود آنقدر صمیمانه به میهمان برنامه گفت: خیلی مخلصیم، حسابی کیف کردم. «سپنج» نشان میدهد هنوز هم میشود برنامه خوب و غیرمبتذل ساخت. هنوز هم میشود از مفاهیمی حرف زد که مخاطب حالش از میزبان، میهمان، تهیهکننده و پخشکننده بههم نخورد. هنوز هم میتوان درباره معنای غایب زندگی سخن گفت و مخاطب داشت.
«سپنج» یکبار دیگر به ما یادآور شد هنوز هم در این مملکت کلی آدم حسابی وجود دارد و با دیدن چند مدعی فضل و دانش در رسانههای رسمی نباید از زمین و زمان ناامید شد. «سپنج» تا اطلاع ثانوی متر و معیار یک برنامه خوب گفتوگومحور میتواند باشد. برنامهای که همهچیزش بهقاعده و اندازه است. هیچ چیز اضافهای ندارد. همه چیز درنهایت سادگی، زیبایی و وقار برگزار میشود. به سهم خودم از همه دستاندرکاران این برنامه سپاسگزارم، به آنها خدا قوت میگویم و برایشان درخشش روزافزون را آرزومندم.