| کد مطلب: ۱۷۰۳۰

بازنمایی انتخابات در سینمای ایران

صندوق رأی و پرده سینما

صندوق رأی و پرده سینما

انتخابات و سازوکارها و مکانیسم‌هایش در کنار حاشیه‌هایی که همیشه داشته و نسبت مستقیمی که با مردم و سرنوشت جمعی‌شان داشته، فقط یک رخداد استراتژیک در سیاست نیست بلکه موقعیتی دراماتیک برای سینما هم هست و آن را می‌توان یکی از مهمترین نقاط وصل سینما و سیاست دانست.

سینمای ایران در طول چهار دهه گذشته، نسبت به «انتخابات» بی‌تفاوت نبوده است و اغلب فیلمسازان با خاستگاه‌های فکری مختلف و نگاهی منتقدانه سراغ این تجربه سیاسی رفته‌اند؛ سوژه‌ای که چه در ساخت سیاست و چه برای ساخت فیلم همواره داغ و تماشایی بوده است. گرچه تعداد فیلم‌هایی که در سینمای ایران با محوریت انتخابات و حواشی آن ساخته شده باشد کم است و دلیل آن، رویکرد نظارتی‌ای است که در سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت سینمایی به این مقوله وجود دارد و آن را به سوژه‌ای حساس تبدیل می‌کند که هر فیلمسازی به آن راه ندارد و نمی‌تواند درباره این موضوع فیلم بسازد یا هر فیلمی که خواست بسازد. به همین دلیل ریسک‌پذیری در ساخت فیلمی درباره انتخابات در سینمای ایران پایین است و نهادهای سینمایی در این زمینه ریسک نمی‌کنند که به هر فیلمسازی اعتماد کنند تا ساخت فیلمی درباره انتخابات و مسائل آن را به او بسپارند.

گرچه در دو دهه اخیر ساخت فیلم‌های انتخاباتی و تبلیغاتی برای نامزدهای ریاست‌جمهوری توسط فیلمسازان رواج یافت و در دو دوره، کارگردان‌های شناخته‌شده و مطرحی برای برخی نامزدهای ریاست‌جمهوری فیلم تبلیغاتی ساختند اما در سینمای داستانی کمتر شاهد تولید فیلم درباره این موضوع بودیم. واقعیت این است که سوژه‌های سیاسی اساساً ظرفیت ویژه‌ای برای جذب مخاطبان به فیلم‌های سینمایی دارند، اما سختی روایت این‌دست از سوژه‌ها در قالب یک فیلم سینمایی از یک سو و دشواری دریافت مجوزهای ساخت و نمایش برای آن‌ها از سوی دیگر، باعث شده است تا سینماگران کمتر سراغ مضامینی از این دست بروند. به همین دلیل هم طی ۴ دهه گذشته، معمولاً «سینمای سیاسی» در زمره گونه‌های مغفول در سینمای ایران رده‌بندی شده است. گرچه در سال‌های اخیر کارگردانان جوان‌تری بوده‌اند که ترجیح دادند موانع را پشت سر بگذارند و مسائل سیاسی را سوژه فیلم خود قرار دهند؛ فیلمسازانی که هر کدام در آثار خود، سراغ موضوعات سیاسی پیوندخورده با تاریخ معاصر ایران و عمدتاً دهه ۶۰ رفته‌اند و آن را تبدیل به روایتی سینمایی کرده‌اند. در میان سوژه‌های متنوع سیاسی اما یکی از سوژه‌های جذاب برای روایت در قالب یک فیلم، فرآیند برگزاری انتخابات است؛ سوژه‌ای که تا به امروز کارگردانان متفاوتی از طیف‌های مختلف فکری و سیاسی در سینمای ایران، دست روی آن گذاشته‌اند و تجربه‌هایی را به ثبت رسانده‌اند.

آقای رئیس‌جمهور

پررنگ‌ترین خاطره از فیلم‌های او به «قلاده‌های طلا» بازمی‌گردد، اما این اولین فیلم سیاسی ابوالقاسم طالبی نیست؛ بیشتر و پیش‌تر از «قلاده‌های‌ طلا» این «آقای رئیس‌جمهور» بود که برای این کارگردان حاشیه‌ساز شد. فیلمی که در سال ۷۷ و یک‌سال بعد از انتخابات دوم خردادماه سال ۷۶ ساخته و در سال ۷۹ آماده نمایش شد اما از همان زمان به محاق توقیف رفت تا سرانجام بعد از کش‌وقوس‌های بسیار و پس از ۲۰ سال، در سال ۹۸ از تلویزیون پخش شد. طالبی خودش در مصاحبه‌ای عنوان کرده، این فیلم را علیه لیبرالیسم ساخته و بیان کرده بود: «امام وقتی آقای منتظری را برکنار کردند، گفتند که شما بعد از من انقلاب را به دست لیبرال‌ها می‌سپارید. لیبرالیسم دو روی سکه دارد یکی قماربازها و دیگری هم داعش و منافقین و طالبان و... من به این تفکر اشاره داشتم. تفکر خشنی که می‌کشند و نابود می‌کنند و دیگری به اسم آزادی، افراد را زندانی می‌کنند که نمونه آن را در فرانسه می‌بینیم. من این فیلم را علیه لیبرالیسم ساختم.»

فیلم «آقای رئیس‌جمهور» روایتگر زندگی شخصی است که در اندیشه تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری است. اثری که عنوان صریح‌ترین فیلم سیاسی با موضوع «جایگاه ریاست‌جمهوری» را می‌تواند به خود اختصاص دهد. در خلاصه داستان رسمی فیلم آمده است: «مصطفی ریاحی رزمنده سال‌های جنگ و روزنامه‌نگار به دور از مصلحت‌گرایی امروز، به‌خاطر توطئه‌ای مالی به زندان می‌افتد و نشریه‌اش تعطیل می‌شود ولی با الطاف ظاهری شخصیتی متنفذ از زندان بیرون می‌آید، اما طرز فکر و مقالاتش مورد قبول هیچ‌یک از جناح‌های سیاسی نیست.»

قلاده‌های طلا

فیلم قلاده های طلا

شاید «قلاده‌های طلا» جنجالی‌ترین فیلمی است که تاکنون در موضوع انتخابات ساخته شده است. ابوالقاسم طالبی در دومین اثر خود در‌خصوص انتخابات، این‌بار سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را می‌سازد؛ فیلمی که بر انتخابات و درگیری‌های بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ متمرکز است و نقش عوامل خارجی مانند «سی.آی.ای»، «موساد» و سازمان مجاهدین خلق در این درگیری‌ها و درگیری‌های مأموران وزارت اطلاعات با این گروه‌ها را به تصویر می‌کشد؛ فیلمی که مورد نقد تند بسیاری از مخاطبان قرار گرفت و آن را روایتی یکسویه به سوژه دانستند.

تلفن همراه رئیس‌جمهور

«تلفن همراه رئیس‌جمهور» فیلمی به کارگردانی «علی عطشانی»، نویسندگی جابر قاسمعلی و تهیه‌کنندگی محسن آقاعلی اکبری، ساخته سال ۱۳۹۰ است. داستان فیلم درباره پیرمردی است که شغلش باربری بوده و قصد خرید سیمکارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیمکارت خاموش سالیان گذشته رئیس‌جمهور مورد معامله قرار گرفته و دست او می‌افتد. این فیلم در سی‌امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن (بهناز جعفری) را دریافت کرد. پس از آن قرار بود در اردیبهشت‌ماه ۹۱ اکران شود و با این‌که تبلیغات محیطی و نصب بیلبوردها نیز آغاز شده بود، اما از اکران آن جلوگیری شد. عوامل فیلم سعی دارند تا با تغییرات به‌وجودآمده در فیلم بتوانند تا قبل از انتخابات، فیلم را به نمایش عمومی درآورند.

زیر پوست شهر

پوستر فیلم زیر پوست شهر

رخشان بنی‌اعتماد با آن‌که به ساخت فیلم‌های اجتماعی شناخته می‌شود اما نسبت به سوژه‌های سیاسی و مشخصاً انتخابات هم بی‌توجه نبوده است. او البته از منظری کاملاً اجتماعی، سراغ پدیده‌ای به‌نام «انتخابات» رفته است. بنی‌اعتماد «زیر پوست شهر» را در سال ۷۹ ساخت که در سال ۸۰ به نمایش درآمد؛ فیلمی که گرچه می‌توان آن را در دسته فیلم‌های سیاسی قرار داد اما باز هم این وجه اجتماعی است که در «زیر پوست شهر» پررنگ است؛ فیلمی که در بخش‌هایی به مسئله انتخابات مجلس ششم می‌پردازد و نکته حائز اهمیتش، طرح سوال درباره «توسعه سیاسی» است اما در سوی دیگر به مسئله اختلاف طبقاتی و مشکلات اقتصادی هم می‌پردازد.

«زیر پوست شهر» را می‌توان حاصل تحولات سیاسی آن روزها دانست که برخی منتقدان از آن در همان سال‌ها به‌عنوان پخته‌ترین اثر کارنامه رخشان بنی‌اعتماد یاد می‌کردند. در خلاصه داستان این اثر با بازی به‌یادماندنی گلاب آدینه آمده است: «طوبی کارگری می‌کند تا خرج خانواده را بدهد. هر کدام از چهار فرزند او در دنیای خودشان هستند؛ یکی عشق رفتن به ژاپن را دارد، یکی وارد موضوعات سیاسی انتخابات شده و یکی با شوهرش مشکل دارد. انتخابات مجلس نزدیک است و طوبی امید دارد که اوضاع بهتر شود.» «زیر پوست شهر» درنهایت بالغ‌ بر یک میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب را به خود جذب کرد و توانست فروشی بیش از ۵۰۰ میلیون تومان را تجربه کند تا در جرگه فیلم‌های پرفروش و پرمخاطب قرار بگیرد.

اخراجی‌های۳

فیلم اخراجی 3

حالا دیگر فیلم‌ها و سریال‌های متأخرش، توفیق کارهای ابتدایی او را ندارند تا همچنان موفقیتش به سه‌گانه «اخراجی‌ها» و به همان سال‌های ورود به میدان کارگردانی گره بخورد. کارگردانی که در آن دوران از وسوسه‌برانگیزترین سینماگران برای سرمایه‌گذاران به منظور همکاری در ساخت فیلم‌های پرمخاطب به‌حساب می‌آمد. مسعود ده‌نمکی گرچه هنوز در اذهان مخاطبان به‌عنوان یک کمدی‌ساز باقی‌مانده اما او یک‌بار هم موضوع تحولات جامعه بعد از جنگ و انتخابات را در «اخراجی‌های۳» دستمایه ساخت اثر کرد. داستان «اخراجی‌های۳» در فضای انتخابات می‌گذرد. شخصیت‌های زمان «اخراجی‌های ۱و ۲» به زمان حال آمده و حاجی گرینوف، شخصیت متظاهر و سختگیر «اخراجی‌های ۱و ۲» با بازی محمدرضا شریفی‌نیا، نامزد انتخابات شده و رقیب او اکبر دباغ با بازی رضا رویگری است. نامزد دیگر این فیلم سیدمرتضی با بازی سیدجواد هاشمی است که نامزد ساده‌زیستی محسوب می‌شود که در تقابل با دو نامزد دیگر قرار دارد. مسعود ده‌نمکی در این فیلم با یادآوری دوقطبی‌های انتخاباتی در جامعه سعی کرده کنایه‌هایی به مناظرات انتخاباتی هم داشته باشد.

ایران‌برگر

ایران برگر

مسعود جعفری‌جوزانی  در سال ۹۳ با اثری متفاوت در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد؛ با فیلمی کمدی و البته انتخاباتی! اقبال مخاطبان در همان دوره از جشنواره از «ایران برگر» باعث شد تا راهش برای اکران نوروزی هموار شود؛ همین هم شد. فیلم در بازه نوروز به نمایش درآمد تا فروش قابل‌توجه بیش از ۵ میلیارد تومان را به خود ببیند. ویدئوهای فراگیرشده از فضای انتخابات در نقاط مختلف کشور نشان می‌دهد که امر انتخابات فضایی متفاوت نسبت به تهران دارد؛ این را نوع تبلیغات نامزدها عیان می‌کند. یکی در میتینگ‌های انتخاباتی، جیب خود را می‌دوزد تا نشان دهد در صورت انتخابش، پاک‌دستی را پیشه می‌کند، آن یکی با کاروانی از خودروها به دیدارهای مردمی می‌رود و... مسعود جعفری‌جوزانی در روایت «ایران برگر» دست روی همین موضوع گذاشت و برخی مناسبات حاکم بر انتخابات و تبلیغات نامزدها را با زبان کمدی، مورد انتقاد قرار داد. «ایران برگر» داستان روستایی را روایت می‌کند که در آن امرالله‌خان و فتح‌الله‌خان در انتخابات شورا با هم رقابت می‌کنند.

ساحل امن

کرامت پورشهسواری در سال ۱۳۹۵ فیلم «ساحل امن» را با تمرکز بر انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال ساخت. داستان «ساحل امن» درباره ورود یک جاسوس به ایران است که سعی می‌کند امنیت انتخابات ریاست‌جمهوری را به‌هم‌بریزد. این فیلم لایه‌های مختلفی دارد؛ به‌طوری‌که بخشی از آن الهام‌گرفته از چند اتفاق واقعی از انتخابات سال۹۲ است. قصه «ساحل امن» به‌صورت ناخواسته به سمتی می‌رود که دو کاندیدای انتخاباتی در محوریت قرار می‌گیرند. هرچند فیلم رفته‌رفته سمت‌وسوی دیگری پیدا می‌کند اما درنهایت بر اتحاد طرفداران این دو گروه کاندیدا در برابر دشمن متمرکز می‌شود.

مارموز

مارموز

کمال تبریزی، فیلمساز شناخته‌شده‌ای که ساخته‌های متأخرش عمدتاً با شکست در گیشه مواجه می‌شوند، سال ۹۶ «مارموز» را ساخت؛ فیلمی که با وجود امید بسیاری که به آن می‌رفت، به سرنوشت دیگر فیلم‌هایش دچار شد تا این‌بار هم مخاطبان چندانی به تماشایش ننشینند! آیدین سیارسریع که بیشتر به‌واسطه طنزهای مطبوعاتی‌اش شناخته می‌شد، در «مارموز» به‌عنوان نویسنده فیلمنامه حضور داشت تا عمده مشکلات روایتی فیلم به او نسبت داده شود. این فیلم داستان فردی به‌نام «قدرت» با بازی حامد بهداد را روایت می‌کند که باوجود سوابق نامناسب، سودای نمایندگی مجلس در سر دارد و در رسیدن به این هدف با اقدامی خودسرانه، ماجراهای این فیلم را رقم می‌زند. کمال تبریزی با آن‌که تلاش کرده بود ماجرای حضور در کسوت نامزد انتخابات مجلس را به‌شکل طنز به تصویر بکشد، اما کیفیت فیلم سبب شد تا عده‌ای آن را تلاشی نافرجام برای تکرار تجربه «مارمولک» در کارنامه این فیلمساز توصیف کنند.

زهرمار

فیلم «زهرمار» نیز نمونه دیگری از آثار طنزی است که به انتخابات و حواشی حاکم بر آن پرداخته است. این فیلم را جواد رضویان در سال ۹۷ ساخت و در آن تلاش کرد با استفاده از المان‌های طنازانه به بیان نقدهای اجتماعی و تناقضات رفتارهای سیاسی جامعه ازجمله انتخابات بپردازد. داستان فیلم درباره حاج‌حشمت تهرانی، یک مداح شناخته‌شده ‌است که می‌خواهد در شورای شهر تهران عضو شود. او در یکی از شب‌ها یکی از دوستان قدیمی خود، رهی را پس از سال‌ها می‌بیند، اما رهی از او دل خوشی ندارد و همین مسئله باعث ایجاد داستان‌های زیادی در فیلم می‌شود. این فیلم در ۲۹ خردادماه ۱۳۹۸ در سینماهای ایران اکران شد و در یک برهه در خردادماه ۹۸ به‌خاطر شباهت آن با یک مداح مشهور، لغو و بلیت‌فروشی آن کنسل شد.

دموکراسی ایرانی

سینمای ایران بعد از انقلاب سراغ سوژه انتخابات رفت که پیش از این سابقه نداشت. سینماگران به مقوله انتخابات همواره نگاهی تیزبینانه داشته و دارند. آثار زیادی را می‌توان در این خصوص نام برد که گرچه تمرکز اصلی‌شان بر انتخابات نیست، اما در لایه‌های زیرین خود بر آن تاکید دارند. «نان، عشق، موتورهزار» اثر ابوالحسن داوودی، «متولد ماه مهر» احمدرضا درویش، «زاگرس» محمدعلی نجفی، «دموکراسی در روز روشن» علی عطشانی، «گیرنده» مهرداد غفاری، «نیمه پنهان» تهمینه میلانی، «مینای شهر خاموش» امیرشهاب رضویان، «اعتراض» مسعود کیمیایی، «مارمولک» کمال تبریزی، «بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌کیا  و... ازجمله آثار دیگری است که داستان فرعی انتخابات در آنها به‌وضوح دیده می‌شود. با این حال هنوز اثری که بتواند به فیلمی ماندگار درباره موضوع انتخابات تبدیل شود، در سینمای ایران ساخته نشده است.

وجه نمایشی و سینمایی انتخابات

فارغ از اینکه سینمای ایران چقدر به مقوله انتخابات به‌مثابه سوژه‌ای برای ساخت فیلم توجه کرده و به آن پرداخته است، پرسش کلان‌تری هم مطرح می‌شود مبنی بر اینکه سینما چگونه به باروری انتخابات می‌تواند کمک کند؟ آیا سینما به دنبال سیاست‌های جاری است؟ واقعیت این است که سینماگران  اغلب بر این اعتقادند که سینما شیپوری نیست که بتوان در آن دمید و این هنر ابزاری نیست که بتوان هدف‌گذاری‌های سیاسی را در آن مستقیم جاری کرد و برای این مهم باید شیوه‌هایی را در نظر گرفت و هنر هفتم انعکاس‌دهنده واقعیت‌های ملموس و غیرملموس و ایده‌آل‌هاست. آنها معتقدند که سینما اندیشه است و نیازمند تحمیل اندیشه از حوزه‌های دیگر نیست و سیاست از منظر سینماگر هم مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

دکتر محمدهادی کریمی، کارگردان و نویسنده سینما  در این باره معتقد است: «در ادوار مختلف هنرمندان چپ به‌عنوان تهییج‌کننده، ایدئولوژی خود را تبلیغ می‌کردند و نمی‌دانستند اثر هنری‌شان مشوش می‌شود یا فیلمی که هنرمندی برای رایش سوم می‌سازد فاقد ارزش‌های هنری است. مستند «پیروزی یک اراده» یک فیلم تبلیغاتی تهییج‌کننده ایدئولوژیک است که در صدر بهترین‌های مستندهای سینمای دنیا قرار دارد. پس می‌بینیم نداشتن نگرانی از اینکه فیلمساز متهم به تبلیغ یک ایدئولوژی باشد موجب ماندگاری یک اثر می‌شود و این فیلم اواخر سال ۱۳۱۸ در ایران نیز نمایش داده شد. در اتحادیه جماهیر شوروی بر مبنای ایدئولوژی‌ای که داشتند رئالیسم سوسیالیستی را وارد کردند و ایدئولوژی چپ در برهه‌ای قهرمان را ملت معرفی کرد و معرفی قهرمان را از حالت مرسوم در سینما بیرون آورد. در سینمای آمریکا، سینما برای تبلیغ ایدئولوژی استفاده نمی‌شود بلکه سبک زندگی در هنر هفتم تبلیغ می‌شود و آمریکایی‌ها مانیفست جدید و ایدئولوژی نویی ندارند.

سینمای آمریکا در اوایل به جایی می‌رسد که جان فورد «کلاه‌سبزها» را برای ارتش آمریکا می‌سازد و در برخی انتخابات نفس‌گیر می‌بینیم که آرنولد به‌عنوان طرفدار جمهوری‌خواه و شان پن از طرفداران دموکرات‌ها به عرصه وارد می‌شوند و سینمای ترمیناتوری در مقابل سینمای هنری‌تر، حقوق بشری‌تر و انسانی‌تر چپ‌های مقیم هالیوود قرار می‌گیرد. این تقابل در سینمای آمریکا هم هست و سینماگر ایرانی نیز اگر خودش هم نخواهد وارد این عرصه می‌شود. سینما یک هنر غربی است و باید چشم داشته باشیم و ببینیم چه اتفاقاتی در روند تکاملی سینما در زادگاهش می‌افتد. در سال ۷۶ سینماگران وارد عرصه انتخابات می‌شوند اما سینماگران با نگاه حزبی وارد این عرصه نشده‌اند، بلکه با نگاهی ایدئولوژیک پای به انتخابات گذاشتند.»

محمدمهدی عسگرپور، کارگردان و مدیرعامل اسبق خانه سینما هم درباره نسبت سینما و سیاست بر محور مقوله انتخابات معتقد است: «در بسیاری مباحث، ذهن‌مان به سینمای آمریکا ارجاع پیدا می‌کند که در این حوزه‌ها قوام‌یافته عمل می‌کند. درباره انتخابات در سینمای آمریکا، فیلم زیاد ساخته شده و خیلی فیلم‌ها مستقیم و برخی در قالب درام عشقی با پس‌زمینه انتخاباتی به این مسئله می‌پردازند که این مهم می‌تواند حاصل سفارش باشد کمااینکه در بسیاری از آثار تلویزیونی ما به سفارش ارگان یا نهادی، تصویری از یک امامزاده یا فضایی شبیه به این در یک‌ سریال گنجانده می‌شود.»

به گفته عسگرپور: «در سال ۷۶ سینماگران نقش تعیین‌کننده داشتند. سال ۷۶ سینماگران نقش اجتماعی قوی‌ای داشتند و از کاندیدایی حمایت کردند که در حوزه فرهنگ فعالیت داشت. این موجب شد حساسیت درباره سینما و سینماگران بیشتر شود و اتاق‌های فکر متعددی تشکیل شد تا این نقش اجتماعی مختل شود. خیلی‌ها دوست دارند احساس شود سینما یک دیوانه‌خانه بزرگ است و به دنبال این تئوری هستند. به این سینما می‌توان هیچ امکانی نداد که در حوزه سیاست فعالیت کند و بعد از آن پرسید، در این حوزه فعالیت نکردید؟ با مهندسی معکوس می‌توان فهمید چرا در حوزه انتخابات فیلمی ساخته نشد. سینما جنبه‌های انتقادی بیشتری دارد. برخی نگاه ژورنالیستی یا توریستی به رویدادهای سینمایی دارند؛ وجه غالب فیلم‌های کن سیاسی است، اثری از آرژانتین می‌آید که به سیاست‌های دولت انتقاد کرده و تنها جایی که کفن‌پوش معترض در آن وجود دارد، ایران است که فیلم و فیلمساز را به سیاه‌نمایی متهم می‌کنند.»

7 پرسش سینماگران از نامزدهای ریاست‌جمهوری

نسبت سینما و انتخابات صرفاً به روایتگری فیلمسازان از شخصیت، ایده‌ها و برنامه‌های نامزدهای ریاست‌جمهوری محدود نمی‌شد، بلکه آنها در کنار روایتگری به مطالبه‌گری از آنها هم دست می‌زدند. ازجمله در انتخابات ۸۸ که رقابتی‌ترین و دوقطبی‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری بود، خانه سینما طی بیانیه‌ای درباره انتخابات هفت پرسش مهم خود را از نامزدهای انتخاباتی طرح کرد و خواهان پاسخگویی نامزدها به آن بود. این هفت پرسش این‌ها بودند:

۱- برنامه مشخص شما برای رونق اقتصاد هنر به‌ویژه قلمرو سینما چیست؟ جست‌وجوی سهم تولیدات سینمایی ایران در جهان را چگونه دنبال می‌کنید؟

۲- اشتغال به تولید و عرضه در فعالیت‌های هنری به‌ویژه سینما را حق می‌دانید یا امتیاز؟ ساختار حقوقی و عملکرد دستگاه‌های اجرایی متکفل این عرصه، کدام گزینه را برگزیده است؟

۳- ظرف چه‌ مدت بیمه بیکاری هنرمندان مصرح در قانون برنامه چهارم را که تاکنون مغفول مانده، عملیاتی می‌کنید؟

۴- ممیزی در تولید و نمایش آثار هنری به‌ویژه سینما را چگونه می‌بینید و چه سازوکاری را برای اعمال آن بر می‌گزینید؟

۵- برنامه شما برای حمایت از حقوق مادی و معنوی هنرمندان و آثار سینمایی چیست و ظرف چه مدت آن را اجرایی می‌کنید؟

۶- آیا ساختار، اهداف و برنامه‌های نظام موجود اداری حوزه فرهنگ و هنر را برای مدیریت توسعه این عرصه مناسب می‌دانید؟ در غیر این صورت چه ساختار و برنامه‌ای را طراحی و به اجرا می‌گذارید؟

۷- نامزدهای مورد نظر شما برای تصدی پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه کسانی هستند؟

اکنون در آستانه انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری هستیم که به اجبار و نابهنگام فصل آن فرا رسید. این انتخابات در حالی برگزار می‌شود که سینمای ایران در بحرانی‌ترین وضعیت خود از منظر اقتصادی و بیشترین فاصله و شکاف از سیاستمردان قرار دارد. حالا اگر فیلم انتخاباتی ساخته شود، هم به کارگردانی فیلمسازان ارگانی و سازمانی خواهد بود، هم چشم‌انداز و برآیند تحلیل‌ها از رابطه سینماگران با سیاست نشان می‌دهد که مشارکت سینماگران در برنامه‌های تبلیغاتی نامزدها در پایین‌ترین دوره خود خواهد بود. سایه سیاست بر سینما آنقدر سنگین بود که حالا سینما نمی‌خواهد زیر سلطه سیاست باشد.

عکس: نمایی از فیلم مارموز

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی