خوانش فوق پیشرفته دریدا
انتشار کتاب «دریدا در متن» نوشته عبدالکریم رشیدیان را باید یکی از مهمترین اتفاقهای حوزه کتاب در ایران ۱۴۰۲ دانست. بخشی از این اهمیت به جایگاه ژاک دریدا (۲۰۰۴ـ ۱۹۳۰میلادی) در جهان فلسفه بازمیگردد و بخشی دیگر به اطمینانی مربوط میشود که صاحبنظران فلسفه به دقت و امعان نظر نویسنده این کتاب دارند و کارنامه علمی قابل احترام او گواهی بر آن است.
درباره اهمیت دریدا و جایگاه این متفکر الجزایریتبار فرانسوی در جهان فلسفه، اینک دیگر کمتر میتوان تردید کرد و ردپای تاثیر او در حوزههای فلسفی و نقد ادبی مشهود است. درباره مؤلف این کتاب اما باید گفت عبدالکریم رشیدیان، استاد فلسفه دانشگاه بهشتی است و تألیفات و ترجمههای او در میدان فکر در ایران بازتاب فراوانی داشته است.
برای نمونه میتوان نگاهی انداخت به نامهای آثار مهمی که رشیدیان ترجمه کرده است: «ترس و لرز» سورن کیرکگور، «نقد قوه حکم» کانت، «هستی و زمان» مارتین هایدگر، «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» ماکس وبر، «پدیدهشناسی» ژان فرانسوا لیوتار، «مونادولوژی» لایبنیتز و «پراگماتیسم» ویلیام جیمز.
او ویراستار فارسی کتاب «از مدرنیسم تا پستمدرنیسم» نیز بوده است؛ اثری متشکل از مقالات مهم فلسفی که خواننده آن، با خواندنش درکی اولیه اما معنادار از بسط چندقرنه فکر فلسفی در جهان غرب پیدا میکند. در روزگاری که مدتهاست بسیاری از کاهش مخاطبان کتاب بهخصوص کتابهای فلسفی گلایه میکنند، همین کتاب در ایران به چاپ هفدهم رسیده و ادعای گزافی نیست اگر گفته شود بسیاری از مخاطبان این کتاب نه لزوماً تحصیلکردههای فلسفه که دانشآموختگان علوم انسانی هستند.
جز اینها رشیدیان مدتی نیز روی اندیشههای ادموند هوسرل و مکتب پدیدهشناسی تمرکز داشت و حاصل این امر جدا از ترجمه دو اثر مهم «ایده پدیدهشناسی» و «تأملات دکارتی» هوسرل، تألیف اثری یگانه در زبان فارسی بود در توضیح اندیشههای این متفکر شهیر آلمانی؛ کتابی بهنام «هوسرل در متن آثارش» که جایزه کتاب سال در حوزه فلسفه در سال 1385 را برای مؤلف به ارمغان آورد.
تمرکز بر دریدا و پستمدرنیسم
در دهه اخیر اما تمرکز عمده رشیدیان بر دو محور بوده است: نخست نگارش اثری با نام «فرهنگ پسامدرن» که در ایران سابقهای نداشته است و مراجعه بدان برای هر آن کسی که بخواهد در زمینه پستمدرنیسم به پژوهش بپردازد، ضروری است. گام دوم رشیدیان اما تمرکز بر آرای ژاک دریدا بوده است.
او در سال 1395 ترجمه «نوشتار و تفاوت»، یکی از نخستین آثار این فیلسوف فرانسوی را که نام او را در دهه 1960 بر سر زبانها انداخت، منتشر کرد و اینک با چاپ کتاب «دریدا در متن»، دست به امری خطیر در تاریخ فلسفه در ایران زده است. دلیل خطیربودن چنین کاری به این واقعیت بازمیگردد که تجربه مواجهه فلسفی ما ایرانیان با اندیشههای متفکران غربی، اگر نگوییم بهطور مطلق، بهطور عام از مجرای ترجمه میگذرد.
وضعیت ترجمه در ایران اما خود بهخصوص در دهههای اخیر و بنا به اذعان بسیاری از کارشناسان این حوزه، وضعیتی بحرانی است و بههمیندلیل وقتی پای ترجمه متفکرانی چون دریدا به میان میآید که خود به سختنویسی و پیچیدهنویسی شهره هستند، اطمینان به صحت و کیفیت ترجمه دوچندان دشوار میشود، بنابراین وقتی مخاطب نام عبدالکریم رشیدیان را بر پای ترجمه اثری از دریدا میبیند، با خیالی آسودهتر سراغ اثر میرود.
«دریدا در متن» البته ترکیبی از تألیف، توضیح و ترجمه است و رشیدیان در این اثر قریب به هزار صفحهای، دست به کاری جالب توجه زده است؛ بدینترتیب که او مباحث مهم بیش از 50 اثر دریدا را بررسی و تنقیح کرده و لابهلای توضیح محتوای متون دریدا، در بخشهایی نیز ترجمهای مستقیم از خود متن متفکر فرانسوی را گنجانده است.
مواجهههای نخستین با پستمدرنها
بدینترتیب این کتاب را شاید بشود نمونهای فوقپیشرفته از آن خوانشی دانست که خوانندگان فارسیدان ایرانی سه دهه پیش نخستینبار وقتی تجربه کردند که در کتابهای بابک احمدی با نامهای برخی از متفکران پستمدرن آشنا شدند.
در آن کتابها نظیر «مدرنیته و اندیشه انتقادی»، «معمای مدرنیته»، «ساختار و تأویل متن» و در نمونههایی انضمامیتر چون دوجلدی که احمدی درباره اندیشههای هایدگر نوشت، مخاطبان ایرانی گاه برای نخستینبار نامی از متفکری چون دریدا میشنیدند و در حد بیان چند جمله با نقلقولهایی از او آشنا میشدند.
این روش بابک احمدی که آمیزهای از تألیف و ترجمه با غلظت بیشتر توضیح بود، در آغاز بسیار مورد استقبال قرار گرفت زیرا در فضایی که بسیاری از این متفکران در ایران ناشناخته بودند و هنوز موج ترجمه آنها به دست مترجمان جوانتر نیز شروع نشده بود، همین تماسهای کوتاه هم برای فارسیزبانان غنیمت شمرده میشد.
این سبک البته بعدتر مورد نقدهایی تند قرار گرفت و مسبب نوعی اعوجاج فکری و خودنماییهای پوچ فلسفی دانسته شد، اما به هر روی تردیدی نیست که بسیاری از ایرانیان از همین طریق بود که با نامهای متفکران پستمدرن آشنایی به هم رساندند.
نمونه قابل ذکر دیگر درهمینزمینه کتابی است با نام «سرگشتگی نشانهها»، با عنوان فرعی «نمونههایی از نقد پسامدرن» که مجموعهای از مقالات متفکرانی چون بودریار، لیوتار، واتیمو، دلوز، نگری، کریستوا، بلانشو، بارت، فوکو، گتاری و دریدا در آن ترجمه شده بود. همچنین مانی حقیقی گزینش و ویرایش آنها را برعهده داشت و در سال 1374 منتشر شد.
مواجهه جزئی و دقیق با دریدا
آن تجربه، خوب یا بد، بهنظر میرسد ما امروزه نیازمند پیشرفتی در مواجهه و خوانش متفکران غربی هستیم و شاید دیگر تلخیص و توضیح کلی اندیشههای متفکرانی چون دریدا مناسبت چندانی نداشته باشد.
میدانیم که در موج ترجمه جدیدی که از میانه دهه 1370 شروع شد، برخی از متفکران چون میشل فوکو این بخت را یافتند که بهطرزی نسبتاً منسجم به فارسی ترجمه شوند و اینک بسیاری از آثار آنها در دست است. برخی دیگر چنین نبودند و جز ترجمه برخی از آثار یا برخی مقالههای آنها چندان چیزی به زبان فارسی در دسترس ما نیست.
این امر وقتی بغرنجتر میشود که برخی از این ترجمهها قابل خواندن و فهمیدن هم نیستند. با این تفاسیر طبیعی است که وقتی مترجمی کاربلد چون رشیدیان سراغ دریدا میرود، باید انتظار داشت که پیشرفتی در خوانش آثار دریدا در میان ایرانیان رخ بدهد، زیرا دیگر اینجا بحث بر سر این نیست که با چند کلیدواژه کلی مانند «تفکر پساساختارگرا»، «پایان متافیزیک حضور»، «نقد اندیشه متافیزیکی»، «طرد لوگوس محوری و آوامداری» مندرج در تفکر غربی و «ساختارزدایی» (ترجمه پیشنهادی رشیدیان برای اصطلاح مناقشهبرانگیز» Déconstruction دریدا که دیگرانی آن را به واسازی، شالودهشکنی، بنافکنی، ساختگشایی برگرداندهاند)، تکلیف اندیشه متفکری را معین کنیم و بعد با خیالی آسوده سراغ متفکران بعدی برویم؛ خیر، در «دریدا در متن» با جزئیاتی بس تعیینکننده، با انواع و اقسام مواجهههای متنوع و چندبعدی دریدا با سایر اندیشهها و مفاهیم و مسائل، ادوار متفاوت و سیر تکاملی تفکر او و نیز نحوه مواجهه ساختارزدایانه او با این مفاهیم مواجه میشویم، بنابراین با خواندن هر متن درمییابیم که او چگونه دست به ساختارزدایی میزند و بدینترتیب است که تازه متوجه میشویم که مراد او از ساختارزدایی چیست.
جز اینها یکی دیگر از جذابیتهای این کتاب این است که؛ «با خواندن آن میتوان با جوانبی از سرگذشت شخصی دریدا و روایتهای او از زندگی خودش که بیان نوعی بیمأوایی و حاشیهنشینی تاریخی، فرهنگی، دینی و حتی زبانی است و جایگاه «غیرعادی» او را در فرهنگ فرانسوی و اروپایی بازتاب میدهد، آشنا شد: بیگانگی با محیط بومی زادگاه، تبدل دینی والدین، اخراج از مدرسه، دریافت شهروندی فرانسوی و پس گرفته شدن آن در زمان کودکی، رابطه با متروپل و مسائل دیگر سبب میشود که دریدا (در بیانی حاکی از شباهتی انکارناپذیر به وضعیت یهودیان آوارهای که میهنشان نه یک سرزمین بلکه یک کتاب بود) اعلام کند که چیزی از آن خود، جز یک زبان؛ زبان فرانسه، ندارد که آن هم از دیگری میآید.»
معرفی کتاب
دریدا در متن
نویسنده: عبدالکریم رشیدیان
انتشارات: نی
قیمت: 850 هزار تومان