دیوانگان؛ نه فرشته، نه شیطان
سیدمهدییار
خبرنگار فرهنگ
پاسکال میگفت: «دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانهنبودن، خود، شکل دیگری از دیوانگی است.» در جریان اصلاح نژادی نازیها، علاوه بر یهودیان، کولیها و افراد دارای بیماریهای مادرزادی، از بقای نسل و امتداد زاد و ولدِ مجانین یا افرادی که دارای اختلالات روانی بودند نیز جلوگیری میشد. بعدها صاحبنظران، همین رفتار و عقیده اصلاح نژاد ژنتیکی را نوعی جنون و دیوانگی خواندند. این اتفاق و نوع برخورد فقط مختص آلمان قرن بیستم نیست؛ بلکه اندیشهای عقبهدار در فرهنگها و جوامع مختلف است. با نگاهی کلنگر به طول تاریخ جوامع مختلف، درمییابیم که برخی بیماریها و بلایا اگر نگوییم همزاد، لااقل همراه بشر بودهاند؛ مثل جذام، مالاریا، طاعون و سوءتغذیه. طبیعتاً بیماریهای ژنتیکی ذهنی نیز از همین جملهاند که مطالعات آسیبشناختی باستان مشخص میکند که از دورترین ایام، شایع بودهاند و ادیان و ملتهای گوناگون درباره مقابله با آنها شیوههایی را به کار میبردهاند. چنانکه در متون تاریخی آمده و تاریخنگاران مختلف نیز بر آن صحه گذاشتهاند، درخصوص معلولیتهای ذهنی باید گفت که برخی ملتها ازجمله یونانیها، اعراب و... چنین بیمارانی را در کودکی میکشتند یا چنین افرادی را به شهرهای خویش راه نمیدادند تا نسل و ملت خود را بهنوعی سرآمد سازند. بهطورکلی مفهوم «دیوانه» در گذشته مفهومی مبهم بوده و امروزه نیز شرحهای گوناگونی از «آشفتگی ذهنی» وجود دارد. کتاب «تاریخ جنون در جامعه اسلامی دوره میانه» را میتوان یکی از متونی دانست که سعی در بررسی تاریخی-علمی این مفاهیم دارد. نویسنده در این کتاب کوشیده تا معناشناسی دیوانه را در جامعه اسلامی دوره میانه شرح دهد. این تحقیق، رساله گستردهای است سوار بر پیوستار تاریخ اجتماعی، بدون ادعای ارائه تعریفی کاملاً مشخص درباره مفاهیم نسبیِ جنون و مجنون. «تاریخ جنون در جامعه اسلامی»، پژوهشی است مفصل، به قلم مایکل دالس و ترجمه قربان بهزادیاننژاد که در ۸۰۸ صفحه، توسط پژوهشکده تاریخ اسلام در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است. آنچه در این مطالعه مستنداً بیان شده، نشان میدهد رفتارها در جامعه اسلامی دوره میانه در قبال مسئله جنون، بسیار گسترده و متنوع بوده و برخلاف تصورات غالب، نسبت به جامعه مدرن غربی، به مجانین آزادی بیشتری داده میشده است؛ این مسئله را میتوان در تفسیر از «دیوانه» و «فرد آشفته» در دانشنامهها دنبال کرد. این درحالیاست که جنبههای بسیار مهمی از زندگی مسلمانان به عقل وابسته است. در بخشی از کتاب، نویسنده در مواجهه با تعریف جنون، به این نکته اشاره میکند که اطلاق واژه «بیماری» برای روشنکردن مفهوم دیوانه در گذشته، در بردارنده معنی مدرن این اصطلاح برای همه رفتارهای غیرمعمول پزشکی، اگرچه خطا نیست ولی چندان دقیق هم نیست و کفایت نمیکند. تعیین فرهنگی که رفتار مشخصی را به معنی دیوانگی بداند امکانپذیر نمیباشد. بههرحال این پدیده نباید به مفهوم وجود نداشتن بیماری شدید ذهنی در گذشته تلقی شود. نکتهای که باید به آن توجه کرد، تلقی جامعه است. گزارشهای تاریخی حاکی از این است که در گذشته تاریخ، تشخیص اعمال غیرعادی افراد صرفاً در انحصار پزشک نبوده است. گرچه شرایط فردی برای هر نوع داوری بسیار حیاتی است؛ اما باید خاطرنشان کرد تصمیم درباره مصادیق مجنون و دیوانه، عمدتاً تصمیمی اجتماعی بوده است، نه بالینی. ارزیابی دیوانه و دیوانگی بیشتر از هر چیز دیگر در هر جامعهای، ذاتاً به بستر اجتماعی وابسته باشد. هدف اصلی کتاب «تاریخ جنون» به استناد خود متن، نشاندادن تغییر و تحول مفهوم یونانی آشفتگیهای روانی طی دوره میانه جامعه اسلامی است. اصطلاحاً به این دوره، دوران طلایی اسلام نیز میگویند. برههای از تاریخ اسلام که تقریباً از سده هشتم میلادی آغاز میشود و تا سده سیزدهم؛ یعنی سقوط بغداد به دست مغولان ادامه مییابد. درحقیقت نویسنده موضوع چالشبرانگیزی را که پا در زمین و سری در کهکشانها دارد، در یک بازهزمانی بیش از هزار ساله، در منطقهای به بزرگی خاورمیانه با تنوع فرهنگی و دینی فراوان مورد بررسی قرار داده است؛ و همین گستردگی جغرافیای بحث باعث شده تا تنها به ارائه گزارش یا به تصویر کشیدن ابعاد مختلف موضوع بسنده شود. کتاب «تاریخ جنون در جامعه اسلامی دوره میانه» پس از بیان مقدمه و پیشینه تحقیقاتی و بیان آنچه این پژوهش قصد دارد به ادبیات موضوع اضافه کند، در سه بخش به بررسی ابعاد مختلف مسئله جنون میپردازد. در بخش اول به نوع نگاه اقشار مختلف، به این ماجرا پرداخته میشود و انواع راهکارهایی که برای علاج آن پیشنهاد میشده است، مورد کاوش قرار میگیرد. راهکار سه قشر پزشکان، دینمداران و ساحران در قبال مجانین، نقل و گزارش شده است. در فصل دوم، نویسنده به بررسی آراء و نظرات از این جهت میپردازد که جنون مفهومی دنیایی است یا مقدس؛ با آن باید طبیعی برخورد شود یا ماورائی و طی این قسمت، مترجم از لفظ «شیدا» به جای «مجنون» استفاده شده است تا بار معنایی عاشقانه آن نیز انتقال یابد؛ گویی مجنون، عاشقی مقدس است و بالاخره در فصل پایانی نحوه رفتارهایی که به لحاظ اجتماعی-حقوقی با مجانین میشده مورد بررسی قرار میگیرد؛ اینکه مجنون در گفتمان فقهی یا حکومتی یا… چه جایگاهی داشته است. «تاریخ جنون» عنوانی است که تاکنون چند نویسنده ازجمله میشل فوکو، آن را برای کتاب خود برگزیدهاند؛ اما میتوان «تاریخ جنون» مایکل دالس را یکی از مفصلترینِ آنها دانست. جنونی که در جامعه علمگرای آن روز با گفتمان غالب اشعری، میتوانست امکان تعاریف مختلفی را بیابد و با آن رفتارهای مختلفی شود.