| کد مطلب: ۹۱۰۲

تعیین مجـــازات بدون ارتکاب جرم

در میزگرد بررسی لایحه حجاب با حضور محسن برهانی حقوقدان و فاطمه علمدار جامعه‌شناس مطرح شد:

در میزگرد بررسی لایحه حجاب با حضور محسن برهانی حقوقدان و فاطمه علمدار جامعه‌شناس مطرح شد:

این روزها کمتر کسی است که درباره لایحه موسوم به حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ حجاب و عفاف نشنیده باشد. در این لایحه که دور از چشم ملت و در کمیسیون قضایی تکمیل و بررسی و با توجه به اصل 85 شدن‌اش به تصویب رسید نکاتی وجود دارد که بحث‌های بسیاری را در پی داشته است و حتی ادعاهایی مطرح شده که این لایحه به تصویب رسیده در مغایرت با حقوق و آزادی‌های شهروندان و حتی برخی قواعد فقهی است. منتقدان به این لایحه آنچه به تصویب رسیده است را از جمله قوانینی می‎دانند که نه‌تنها به ایجاد ابهام و تنش در جامعه دامن می‌زند، بلکه گاهی حریم خصوصی و حتی امانات مردم در بانک‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد و امکان دارد که پس از تایید شورای نگهبان و شروع اجرای آن به مدت سه سال به‌صورت آزمایشی طبق تصمیم مجلس، با ایجاد دوقطبی در جامعه به نزاع‌های خیابانی دامن زند. در اولین قسمت میزگرد هم‌میهن با محسن برهانی، حقوقدان و وکیل دادگستری و فاطمه علمدار، جامعه‌شناس و پژوهشگر روانشناسی اجتماعی بر بخشی از ایرادات این قانون به لحاظ شرع و جامعه‌شناسی پرداخته شد. در این اظهارنظرها، یکی از مهم‌ترین ایرادات ناظر بر این نوع قوانین به لحاظ جامعه‌شناختی نگاه توهین‌آمیز نسبت به مردان است؛ گویی که مردان در برخورد با پدیده بی‌حجابی توان کنترل خودشان را ندارند و حتی پدیده شوهردزدی رخ می‌دهد؛ چیزی شبیه به کودک‌دزدی. از سوی دیگر براساس این میزگرد مجازات امر مبهمی مانند بی‌عفتی که کاملاً برخلاف قوانین شرع است، از دیگر موضوعات مورد تاکید در بخش اول این گفت‌وگو بود. مشروح قسمت دوم این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما جامعه‌ ما کشش این میزان تنش چه به لحاظ مجازات‌های سنگین نقدی که اصولاً مردم از پس آن برنمی‌آیند یا طبقه‌بندی مردم و تبعیض که به صورت غیرمستقیم انجام شده؛ (آمر/غیرآمر، خانم محجبه و خانم بی حجاب) را دارد؟ نتیجه‌اش چه می‌شود؟ چه تبعاتی دارد؟

فاطمه علمدار: مجازات‌هایی که این قانون پیش‌بینی کرده، قبلاً ارعاب بود، ولی الان بیشتر تمرکز کرده بر مجازات‌های مالی. در واقع انگار قانونگذار می‌داند که این جامعه دچار مشکل مالی و درگیر فقر است؛ یعنی زخم فقر را بر بدن جامعه می‌بیند و انگشت روی تحریک همان زخم گذاشته است؛ زخمی که مردم آن را به سیاست‌های ناکارآمد ساختار سیاسی نسبت می‌دهند. یعنی مردم دارند می‌بینند که به هر دلیلی مثلاً به دلیل سیاست‌های استعمارگرایانه بین‌المللی و هر چیز دیگری، ما دچار زخم فقر هستیم و مسئولان به جای اینکه بخواهند این زخم را ترمیم کنند، اتفاقاً آن را به مثابه نقطه ضعف ما در نظر گرفته تا بتوانند از آن استفاده و ما را مردمان بله‌چشم‌گویی کنند.

ما می‌دانیم در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که 40 درصد از خانوارهای ایرانی خانه ندارند، مستأجر هستند،‌ در کانکس یا به شیوه‌های مختلف دیگر زندگی می‌کنند و به هر حال صاحب ملک نیستند. می‌دانیم که در 10 سال گذشته 11 میلیون نفر ایرانی به زیر خط فقر کشیده شدند؛ یعنی نرخ فقر در سال 1390 معادل 19 درصد جمعیت بود، اما الان 30 درصد ایرانیان زیر خط فقر هستند؛ یعنی حداقل‌های استاندارد زندگی را نمی‌توانند تامین کنند. وقتی ما درباره لایحه‌ای صحبت می‌کنیم که مسئله‌اش حمایت از خانواده است، باید بدانند که خانواده درگیر چه مسائلی است. شما می‌گویید خُب، پس اگر این خانواده خلاف قانون عمل کرد، ما می‌آییم از حساب بانکی‌اش برداشت می‌کنیم. یعنی دست روی زخم فقر می‌گذارد و روی این حساب می‌کند که این مردم ندارند و برای بی‌حجابی می‌خواهند از حساب زنان پول برداشت کنند. سوال این است؛ چند درصد این زنان جامعه در حساب بانکی‌شان انقدر پول دارند؟ آن بخش از مردم که پول دارند، خودشان بلد هستند که چطوری باید قایمش کنند. یا مثلاً پلمب کسب‌وکارها هم همین است.

در چنین شرایطی چه اتفاقی می‌افتد؟ این جامعه حول یک نارضایتی اتفاقاً منسجم می‌شود؛ یعنی قانونگذار دارد سعی می‌کند با دادن رانت‌ها و تبعیض‌هایی این جامعه را دچار تفکیک کند. مثلاً به عده‌ای بگوید که ما داریم به شماها رسیدگی می‌کنیم که شما تبدیل به هسته‌ یاوران یا همراهان ما بشوید و مثلاً به گروه دیگری فشار می‌آورد. بنابراین بین این دو فاصله می‌افتد. ولی پشت پرده چه اتفاقی می‌افتد؟ در روانشناسی اجتماعی یک پدیده‌ای داریم به اسم «اثر توجیه اضافی» به این معنا که انسان دوست دارد احساس اراده و توانمندی و اختیار کند. این یک موضوع درونی است. می‌توانی فریبش دهی و حرف بگذاری در دهانش و شست‌وشوی مغزی‌اش بدهی و کاری کنی که فرد رفتاری را از خودش نشان دهد که حالا با نگرش‌های خودش هماهنگ نیست؛ در واقع وقتی انقدر واضح به او یک توجیهات اضافه و پیشنهادات اضافه می‌دهید که شما اگر حجاب داشته باشید، من تو را استخدام می‌کنم، فرد خودش را می‌بیند در کنار دوستش که باسوادتر است ولی مثلاً به‌خاطر نوع حجابش استخدام نمی‌شود. پس اینجا می‌گوید من این حجاب را کنار می‌گذارم. ما با آدم‌هایی در این سال مواجه شده‌ایم که چادری بودند ولی مانتویی شدند. به این دلیل که گمان کردند این چادر تبدیل به نماد حمایت از ساختار سیاسی شده است. البته من شخصاً این را قبول ندارم ولی عده‌ای به چنین فهمی رسیدند و چادرشان را برداشتند. عده‌ای هم چادری هستند ولی خب مخالفت‌شان را ابراز می‌کنند. یعنی آدم‌ها مدام سعی می‌کنند مرزهای خودشان را مشخص کنند تا از استقلال و اختیار خودشان دفاع کنند.

بنابراین وقتی این تبعیض‌ها بدون فکر و با یک نگاهی انجام می‌شود که گویی ما توده‌ مردم را کودکان سفیهی می‌بینیم که می‌شود گول‌شان زد، به آنها جایزه داد یا آنها را ترساند، مردم هم بازی خودشان را تغییر می‌دهند. اتفاقاً چنین رفتارهایی باعث می‌شود که شاید مردم حول یک نارضایتی برخلاف خواسته ساختار سیاسی منسجم‌تر باشند. واقعیت این است که خیلی سعی شد افراد (مذهبیون و متشرعین) تحریک شوند که با بی‌حجابی برخورد کنند، ولی این برخورد شکل نگرفت که اگر می‌گرفت،‌ ما به این قانون نمی‌رسیدیم. چیزی که ما الان در جامعه می‌بینیم این است که مردم شروع نکردند به سخت کردن عرصه‌ زندگی به زنانی که حجاب را رعایت نمی‌کردند و این زنان در جامعه حرکت می‌کردند. چه اتفاقی افتاد؟ دوباره خود ساختار سیاسی دست به کار شد. شهرداری برای عده‌ای حقوق تعیین کرد که بخواهند بایستند و تذکر بدهند. عده‌ای به این کار به‌عنوان یک شغل نگاه کردند. اما این اتفاق نیفتاد که شهروندان خودجوش و از درون خودشان بخواهند یک رفتاری انجام دهند و عرصه را بر این افراد (زنان بی‌حجاب) تنگ کنند. این مسئله نشان می‌دهد که فشار اجتماعی که قبلاً روی زنان برای بحث حجاب بود، الان تا حد زیادی کم شده است.

زن می‌تواند در خیابان بدون حجاب بیاید و از چیزی که می‌ترسد صرفاً رفتارهای افراد وابسته به حکومت هست؛ حالا چه افرادی که دارای لباس و قابل شناسایی هستند و چه افرادی که قابل شناسایی نیستند که البته این مسئله نیز در جامعه ما یک معضل است. یعنی آدم‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که الان کسی که دارد با آنها صحبت می‌کند آیا وابسته به سازمان خاصی هست و باید به حرفش گوش دهند یا چنین چیزی نیست، این خودش یک مسئله است برای قانونگذاری که دغدغه‌اش حمایت از خانواده است. به بیان دیگر اگر فرزند خانواده کار غیرقانونی‌ای انجام داد، خانواده باید بداند طبق قانون بچه‌اش را کدام نهاد می‌تواند بازداشت کند و فرزندش کجاست. حمایت از خانواده بحث مهمی است و نمی‌شود تک‌بُعدی و صرفاً از همان نقطه‌ای که مدنظر یک عده خاص است، وارد این مقوله شد. بنابراین، بله، الان در یک وضعیتی هستیم که واقعاً دیگر آستانه تحمل جامعه دارد رد می‌شود. ولی مردم هم در این میان بازی خودشان را می‌کنند که یکی از این بازی‌ها همین کاهش فشار اجتماعی به زنانی هست که حجاب متفاوت را انتخاب کردند.

با توجه به موج مخالفت‌هایی که با اجبار و دخالت ساختار سیاسی در مسئله حجاب بود، یک پیشنهاد؛ همه پرسی برای تعیین وضعیت حجاب مطرح شد. اما اینطور استدلال شد که دین را نمی‌شود به رفراندوم گذاشت. به نظر شما این استدلال درست است؟ در قانون اساسی هم همه‌پرسی در مواقع ضروری پیش‌بینی شده است.

محسن برهانی: من از بستر فقه سنتی پاسخ می‌دهم. یعنی فقهی است که الان اکثریت قریب به اتفاق مراجع و علمای طراز اول با این حرف من همراه هستند. ما دو تا مسئله در این زمینه داریم؛ اول، حکم حجاب؛ یعنی حجاب از لحاظ فقهی و شرعی چیست؟ در مورد زنان حکم فقهی این است که زن مسلمان از لحاظ فقهی باید تمام بدنش را بپوشاند، غیر از وجه و کفین و طبق بعضی از اقوال قدمین (روی دو تا کف پا). این شد حجم حجاب از لحاظ شرعی. دوم، مسئله الزام به حجاب است. براساس فقه موجود، حجاب واجب است؟ بله. زن مسلمان باید رعایت کند؟ بله. حالا اگر زن مسلمانی بود و حجاب را رعایت نکرد، با او چه کار کنیم؟ اینجا بحث دوم شکل می‌گیرد یعنی الزام به حجاب. الزام به حجاب اساساً مانند حکم به حجاب امر مسلم فقهی نیست و در اینجا سه نظریه مختلف در میان فقها وجود دارد که آیا حق تعزیر داریم یا حق تعزیر نداریم، یا حق تعزیر با یک تبصره‌ای داریم؟ سه تا نظر فقهی وجود دارد. کدام یکی از این سه نظر فقهی در جامعه اجرا بشود؟ اختلاف فقهی است دیگر؛ سه تا فتوا دارد. کدامش اجرا شود؟ این را به رفراندوم می‌گذاریم؟ اینکه در جامعه اسلامی به رفراندوم بگذاریم که حجاب از سر زنان بردارید، خلاف حکم خداست. اما جمعی از خانم‌های مسلمان مؤمن این فرع فقهی را رعایت نمی‌کنند. من این خانم را کتک بزنم؟ دست در جیبش بکنم و پولش را دربیاورم؟ محرومش بکنم یا نکنم؟ چه کار کنم؟ این می‌شود یک حکم فقهی اختلافی. متاسفانه بعضی از آقایانی که اسم و رسمی هم در فقه و اصول دارند، آمدند می‌گویند که آقا! دین خدا را نمی‌شود به رفراندوم گذاشت. آقا چرا کلی صحبت می‌کنید! منظور شما حجاب است یا الزام به حجاب است؟ حجاب را نمی‌شود به رفراندوم گذاشت. بله، من هم می‌گویم نمی‌شود. دعوای ما الزام به حجاب است. به رفراندوم گذاشتن اینکه ما حجاب را الزام کنیم یا نکنیم، هیچ محذور شرعی و هیچ ممنوعیت شرعی ندارد.

می‌توانیم بگوییم مخالفان به رفراندوم گذاشتن بحث الزام در حجاب، دارند مخالف نص صریح قانون اساسی صحبت می‌کنند؟

محسن برهانی: چون در الزام به حجاب ما حق مراجعه به آراء عمومی را داریم، اگر کسی بگوید شما حق ندارید، آن شخص هم برخلاف قانون اساسی و هم برخلاف شرع حرف زده است.

به هر حال شورای نگهبان باید نظر نهایی‌اش را درباره این متن بدهد. از بُعد فقهی و حقوقی بفرمایید که این شورا باید در زمان بررسی این متن به چه نکاتی توجه کند؟

محسن برهانی: ادعای بنده این است که این قانون مبتلا به خلاف شرع‌های مختلف است؛ اگر مردی مانند مرحوم آیت‌الله صافی در شورا بود، چشم‌بسته این قانون را رد و به مجلس برمی‌گرداند و می‌گفت، جواب بده. اینها خلاف شرع است. چرا؟ یک اشکال را گفتم. اولین اشکال همان تعزیر بر امر مبهم است. بی‌عفتی یعنی چه؟ ملاک بی‌عفتی چیست؟ مگر نه اینکه، چون از لحاظ شرعی و فقهی تعزیر استثنا است. در فقه می‌گویند اصل «عدم ولایت» است؛ یعنی کسی بر دیگری ولایت ندارد. تعزیر نوعی ولایت است چون تعزیر و ولایت استثنا هستند. اصل «عدم ولایت» است و همه فقها این را می‌گویند. تو باید ثابت کنی که من حق تعزیر و اعمال ولایت بر بی‌عفتی دارم؛ این اشکال اول شرعی.

اشکال دوم شرعی؛ نقض قاعده «وزر» است. در قرآن و در قواعد فقه، قاعده‌ای به نام قاعد وِزر که این قاعده مبتنی بر آیه قران است. قرآن می‌فرماید «لاتزر وازرة وزرأخرى» هیچ گناهکاری گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد. شما در این قانون شخصی را مجازات کردید که جرمی انجام نداده است. راننده‌ای که دارد رانندگی می‌کند چه می‌داند خانم پشت سرش حجابش افتاده است یا نه. برای چه مجازاتش می‌کنید؟ شما دارید کسی را مجازات می‌کنید که گناهی مرتکب نشده است. این هم مشکل شرعی دوم.

مسئله‌ محذور سوم، «تعزیر امر مباح» است. قانونگذار در این قانون امر مباح را تعزیر کرده درحالی‌که طبق قاعده التعزیر، «التعزیر لکل عمل محرم». شما عمل حرام را می‌توانید تعزیر کنید نه عمل مباح را، چون عمل مباح تعزیر ندارد. اینکه یک مردی برود در واگن زن‌ها، حرام است؟ اینکه یک مردی الان آستینش را بالا بیاورد طوری که کتفش دیده شود، حرام است؟ براساس این قانون از سال آینده در مناسک حج باید پلیس در فرودگاه امام خمینی بایستد مردان حاجی که پیاده می‌شوند را مجازات کند، چون براساس این قانون بدپوششی یعنی لباس بدن‌نما قسمتی از بدن، پایین‌تر از سینه یا بالاتر از ساق. هر مردی که به حج برود حوله‌ای می‌اندازند که یا سینه‌اش مشخص است یا کتف و پا، ماده 7 قانون مجازات اسلامی هم می‌گوید که ایرانی اگر در خارج از کشور مرتکب جرم شد، ما مسئولیم. پس شما تمام حجاج را باید مجازات کنید! پس ما سال آینده ذی‌الحجه و محرم باید به فرودگاه امام خمینی برویم. پس اشکال سوم؛ تعزیر امر مباح است.

و اما چهارمین اشکال شرعی این است که شما تکلیف غیرشرعی تولید کردید. تکلیف به گزارش‌دهی،‌ به فضولی کردن. این درحالیست که در قانون تاسیس وزارت اطلاعات یک بندی آورده بودند که مردم گزارش دهند. شورای نگهبان گفت، این مصداق جاسوسی و تجسس و خلاف شرع است و اجازه نمی‌دهم. این ماده حذف شد. الان این قانون‌تان سر تا پا تجسس است. تجسس که هیچی؛ تکلیف به تجسس داده‌اید و حتی می‌گویید تجسس نکنی تو را مجازات می‌کنم! این جزو عجایب است. این شد قانونگذاری در این مملکت؟ مجلس و مرکز پژوهش‌ها با این قانون خجالت نمی‌کشند؟

این چهار تا اشکال شرعی غیر از آن رانت که پیش‌تر گفتم. این هم چهار تا اشکال فقهی و شرعی. منتظر می‌مانیم. اگر تصویب کردید، سال آینده ذی‌الحجه انشاء‌الله در فرودگاه امام خمینی شما را می‌بینیم. جدای از اینکه به محذور دیگری هم می‌توانیم اشاره کنیم و آن این است که پولی که من در بانک گذاشته‌ام، امانت است. شما دارید خیانت در امانت می‌کنید. چگونه می‌خواهید بروید پول مردم را بگیرید؟ اشکالات شرعی دیگر نتایج و لوازم این قانون است. لوازم این قانون، مفسده‌انگیز است. باعث دور شدن مردم از نظام است، باعث دین‌گریزی است و باعث آسیب‌های اقتصادی است. طرف می‌گوید من پولم را از نظام بانکی خارج و تبدیل به شمش می‌کنم و در خانه‌ام می‌گذارم. چقدر تبعات دارد؟ بعد می‌گویند این بازدارندگی دارد. بنابراین اگر فقهای شورای نگهبان واقعاً خواستند طبق فقه عمل کنند، باید این قانون را رد کنند. حداقل به‌عنوان رفع ابهام باید برگردانند به مجلس، مگر اینکه شما بگویید مصلحت است ولی اینها را گردن خدا و پیغمبر نیاندازید. بگویید ما و رفقایمان و یکسری آدم‌هایی که آنجا تحصن می‌کردند و در نمازجمعه‌ها شعار می‌دادند... ولی هزینه‌اش را فاکتور برای پیغمبر نکنید. زشت است. بگویید ما می‌خواستیم اینها را تحمیل کنیم، زورمان هم می‌رسید و انجام دادیم. این خیلی خوب است. مردم هم تکلیف‌شان با شما روشن می‌شود و مردم بی‌دین نمی‌شوند. الان به برکت کار شما عده‌ای از مردم بی‌دین شده‌اند. این را هم صبر می‌کنیم، سه چهار سال که در تاریخ یک ملت چیزی نیست. صبر می‌کنیم می‌بینیم. امیدواریم شورای نگهبان براساس همان فقهی که قبول دارد به این اشکالاتی که ما گفتیم توجه کند و برگرداند و به این آقایون فقه‌ندان بگوید که بعضی از قواعد در فقه هست که اینها درس‌هایشان را خوب نخوانده‌اند.

خانم دکتر شما از بُعد جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی بفرمایید که شورای نگهبان برای تصمیم‌گیری در باره این متن چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهد؟

فاطمه علمدار: اگر سر این موضوع با هم توافق کنیم که مسئله حمایت از خانواده مسئله مهمی هست و این لایحه هم در این راستا نوشته شده، بیاییم حمایت از خانواده را یک بار با هم مرور کنیم.

می‌گوییم که آمر به معروف و ناهی از منکر دارد فریضه الهی را انجام می‌دهد و خب با آن برخوردی نمی‌شود، مگر اینکه شرایط را رعایت نکند، این برای شرایطی هست که معروف و منکر واضح باشد. در این متن سعی کردند که این مفاهیم را مشخص کنند؛ یعنی تعریفی از بدپوششی داده شده است یا مثلاً بی‌حجابی را تعریف کرده‌اند به اینکه فرد با شال، روسری، مقنعه و چادر سرش را بپوشاند. حالا اینجا مشخص نیست که مسئله این چهار تا لباس است یا مسئله پوشاندن سر است. یعنی اگر سر با چیز دیگری مثلاً با کلاه یا یک پوشش دیگری پوشانده شود، باز هم آن حجاب در نظر گرفته می‌شود یا در نظر گرفته نمی‌شود؟ بعد مفهوم برهنگی توضیح داده شد که برهنگی را کاملاً یک مفهوم فرهنگی تعریف کرده است. اینکه در عرف جامعه آن فرد برهنه محسوب بشود. وقتی اینها را کنار هم می‌گذاریم، بی‌عفتی را تعریف نکرده است درحالی‌که همه جای این متن به بی‌عفتی ارجاع داده شده است.

از طرف دیگر ما می‌خواهیم از خانواده حمایت کنیم. ما چگونه می‌توانیم این امنیت روانی را داشته باشیم که وقتی زنان خانواده ما از در خانه بیرون می‌روند، با کسی مواجه نمی‌شوند که به او بگوید عفت را رعایت نکردید. خب باید تعریف شود دیگر؛ یعنی من باید بدانم که چه کاری بکنم عفت رعایت نشده است. ما یک بحثی با عنوان بحث کمال‌گرایی داریم که می‌خواهیم همه چیز در حد ایده‌آل باشد. اگر این کمال‌گرایی از طرف دیگران به ما تحمیل شود، کم‌کم دچار حالت فرسودگی می‌شود و رها می‌کند. بنابراین خیلی وقت‌ها پیامدهای ناخواسته قوانینی که می‌گذاریم، این است که نادیده گرفته شدن آن قانون است. وقتی شما یک مفهوم انتزاعی تعریف می‌کنید مثل مثلاً عفت یا بی‌عفتی، یعنی این جامعه کاملاً این بستر برایش فراهم است که هر کسی با هر ایده‌آلی بیاید به منِ خانم در خیابان/دانشگاه/محل کار تذکر بدهد و من یک آدم دائم‌التذکر هستم و دائم دارم تذکر می‌شنوم، از یک جایی به بعد این جامعه خسته می‌شود؛ یعنی زنان این جامعه احساس می‌کنند که هر کاری کنند قرار است مواخذه شوند، پس بگذار اصلاً نکنم. جامعه را نباید خسته کرد. این قانون، قانونِ مبهمی است. این متن، متن شفافی نیست و باعث می‌شود که امنیت روانی آدم‌ها مخدوش شود. در وضعیتی که امنیت روانی وجود ندارد و آرامش زن و مرد و آرامش خانواده در این جامعه حفظ نمی‌شود که این مسئله با خودِ همین متن تناقض دارد. اگر تغییرات نسلی را نادیده بگیرید و برای کودکان و نوجوانان آنچنان که در این قانون آمده است، مجازات تعیین کردید، یعنی یک تنش اضافه به خانواده‌ای تحمیل کرده‌اید که خودش در مواجهه با نوجوانش به دلیل شکاف نسلی تنش‌هایی دارد. از طرف دیگر ما براساس یک متن مبهم هر آدمی (نمی‌دانیم ضابط قضایی است یا نه) ممکن است بیاید جلوی دختربچه من را بگیرد و بگوید تو باید با ما بیایی. خانواده دیگر این احساس امنیت را ندارد که اگر فرزندش بیرون برود قرار است چه اتفاقی بیفتد. خانواده ناچار می‌شود فرزندش را مدام محدودتر کند. آرامش این خانواده به هم می‌ریزد. از طرف دیگر مفاهیمی مثل برهنگی را به عرف جامعه ارجاع می‌دهند؛ مثالی می‌زنم، آقای خمینی در سخنرانی خود بعد از انقلاب اسفند 57 گفتند:«به من گفتند که خانم‌ها لخت وارد ادارات می‌شوند.» مفهوم لخت برای آقای خمینی با مثلاً آدم‌های دیگری که در آن جامعه داشتند زندگی می‌کردند، متفاوت است. شاید از نظر یک فردی، زنی که قدری از موهایش بیرون باشد، لخت باشد که ما در ادبیات مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها و غیره داریم. بالاخره یک قشری از جامعه اینطوری فکر می‌کنند. برخی احساس می‌کنند که اگر زنی حتی مثلاً لاک زده باشد، بی‌عفت است. نگاه آنها این است و محترم است. عده‌ای هم «لخت مادرزاد» را لخت می‌دانند. این افراد در این جامعه وجود دارند و وقتی که شورای نگهبان می‌خواهد قانونی را تصویب کند، باید به این گوناگونی فکری توجه کند، مخصوصاً درباره پدیده‌ای تا این حد حساس و به‌ویژه وقتی آن را به حمایت از خانواده ارجاع می‌دهیم. نباید این پدیده حدی از ابهام و سردرگمی را در جامعه ایجاد کند که اتفاقاً باعث از بین بردن امنیت خانواده و آرامش آن باشد.

نکته خوبی را اشاره کردید. اصلاً ممکن است یک فردی به اسم اینکه من آمر به معروف هستم یا وظیفه قانونی دارم، دختر را برای اهداف بزهکارانه بدزدد.

علمدار: بله. ما چنین تجربیاتی را در سال‌های گذشته داشته‌ایم.

در این قانون رفتارهایی به عنوان عمل مجرمانه در نظر گرفته شده است که عجیب است.

محسن برهانی: به شما می‌گویم چرا. قانون بنویسیم برای عروسک‌ها؟ اصلاً شما تصور کنید از این به بعد ما برای عروسک‌ها قانون گذاشته‌ایم. به عروسک‌ها و مجسمه‌ها باید روسری ببندیم؟ یعنی امروز همه‌ ملت ایران که بچه دارند، دارند به یک عمل مجرمانه کمک می‌کنند؟ یک زمانی جُک ساخته بودند که طالبان می‌خواهد برای الاغ‌ها و چهارپاها شلوار درست کند! ما می‌خندیدیم. البته دوره سابق طالبان. شما باورتان می‌شد یک زمانی در ایران مصوبه ایجاد کنند برای اینکه ما برای عروسک‌ها و مجسمه‌ها و اسباب‌بازی‌ها قانون تصویب کنیم؟! اینها توهم است دیگر. توهم یک قشر خاص است. انشاء‌الله که خدا ما و آنها را هدایت کند.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار