| کد مطلب: ۴۳۳۵
استاد اساسی

استاد اساسی

یادنامه  دکتر سید محمد هاشمی که روز جمعه در ۸۱ سالگی درگذشت

یادنامه  دکتر سید محمد هاشمی که روز جمعه در 81 سالگی درگذشت

«دکتر سیدمحمد هاشمی، استاد پیشکسوت حقوق کشور درگذشت.» خبری کوتاه که غروب روز جمعه 21 بهمن‌ماه منتشر شد و جامعه حقوقی کشور و بسیاری از علاقه‌مندان به این حوزه را سوگوار کرد. هاشمی حقوقدان و وکیل دادگستری ایرانی بود که شاید بیشترین شهرتش بر تلاش‌های او در بنیان‌گذاری حقوق عمومی و پیشبرد اهداف این علم در ایران بود؛ تلاشی که در اعتقاد راسخش به «تنظیم و مهار قدرت توسط قوانین» تجلی داشت؛ تا از این رهگذر به‌طور عام «شهروندان از تمامیت‌طلبی نهادهای قدرت و مسدود شدن آزادی‌های‌شان توسط این نهادها در امان بمانند». احتمالاً در سایه همین رویکرد، تلاش‌ها و فعالیت‌های معطوف به آن بود که به‌مدت شش‌سال یعنی از سال «1381 تا 1387» به‌عنوان «گزارشگر و عضو رسمی گروه کاری بازداشت‌های خودسرانه کمیسیون و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد» فعالیت کرده و نمایندگی کشورهای آسیایی را بر عهده داشت. توانمندی او در همین حوزه و تلاش‌های مکررش موجب شد در سال‌های پس از انقلاب مشاور حقوقی روسای‌جمهور از آیت‌الله خامنه‌ای تا سیدمحمد خاتمی شود و در دولت خاتمی علاوه بر آن عضو هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی هم شد. هیئتی که در سال 1376 به‌منظور کمک به رئیس‌جمهور در اجرای وظیفه «اجرای قانون اساسی» تشکیل شد و قرار بود عدم اجرای قانون را نیز به مقام اول اجرایی کشور گزارش دهد.

نصیحت‌های پدرانه

سیدمحمد هاشمی در سال 1320 در شهر قم و در یک خانواده فرهنگی متولد شد. پدر او معلم بود، اخلاقیات ارزنده پدر و مادر تأثیری مهم در ادامه راه او داشت. محمد هاشمی در خاطرات خود گفته است: «پدر گرانقدرم چهار نصیحت اساسی بر من القاء کرد که به‌عنوان یک میراث انسانی-اخلاقی از آن برخوردار شدم: اول اینکه فقط نان حلال بخور و هیچ‌گاه طمع مادی نداشته باش. این بهترین درسی بود که پدرم به من آموخت و شایستگی نان حلال را راهی زندگی شخصی و خانوادگی‌ام کرد. دوم اینکه متواضع باش اما در مقابل متکبران در هر رتبه و مقامی بر اساس پند زیبای «التّکبر مع‌المتکبّر» رفتار کن. سومین نصیحت پدرم این بود که دست هیچ‌کس را نبوس. همچنان‌که سلمان فارسی در مسافرت به مدینه خواست دست پیامبر(ص) را ببوسد، آن حضرت ممانعت کرد. من نیز به این شیوه عمل کردم و دست هیچ‌کس جز پدر و مادرم را نبوسیده‌ام. چهارمین نصیحت پدر نیز این بود که هر روز قرآن بخوانم، اما بیش از یک صفحه نخوان تا مندرجات ارزنده آن را به‌خوبی درک کنی. من نیز از چهارده‌سالگی چنین کردم و اندک‌اندک به زیبایی‌های انسانی و مادی و معنوی آن پی بردم. البته ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که مندرجات حکیمانه و کریمانه قرآن کریم در بسیاری از موارد تحت‌الشعاع احادیث گوناگونی شده که درک مراتب آن را تحت‌الشعاع قرار داده است.»
هاشمی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در قم و حومه‌ آن ‌گذراند و پس از تحصیل در دانشسرای مقدماتی گلپایگان که اختصاص به شهرهای استان مرکزی داشت به دریافت دیپلم نائل ‌شد. او که به نظر می‌رسد از ابتدا به معلمی علاقه‌ای وافر داشته است؛ بعد از دریافت دیپلم از سال 1339 معلـمی در مقطع ابتدایی را آغاز می‌کند. در این مدت موفق به ورود به دوره کارشناسی می‌شود و در سال1347 لیسانس حقوق خود را می‌گیرد. پدر محمد جوان به او توصیه می‌کند: «پسرم رشته حقوق را انتخاب کن، ولی از قضاوت بپرهیز که کار بسیار مشکلی است.» نصیحتی که باعث می‌شود استاد آینده حقوق کشور با وجود پذیرفته شدن در شغل قضاوت از ورود به دادگستری خودداری کند و شغل معلمی را با حقوقی بسیار کمتر از شغل قضاوت ادامه دهد؛ اما این‌بار در مقطع متوسطه.

هاشمی و کودتای 28 مرداد

هاشمی از آن دسته حقوقدان‌هایی بود که به امر سیاست در ادوار مختلف زندگی‌اش توجه داشت و در سخنانش احترام و ارادت به مرحوم محمد مصدق موج می‌زد. او در گفت‌وگوهایش بر این نکته تأکید داشته است که ماجرای کودتای 28 مرداد تأثیری مهم در روند زندگی او ازجمله انتخاب زبان دومش می‌گذارد. او در خاطراتش می‌گوید: «در آن دوران تلاش‌های عارفانه و ایران‌دوستانه مرحوم دکترمحمدمصدق منجر به ملی شدن صنعت نفت شد. اما با توطئه و اعمال نفوذ انگلیس که بازنده این جریان بود، کودتای 28 مرداد 1332 پیش آمد و سقوط این دولت ملی را به همراه داشت. مرحوم پدرم همانند اکثر ایرانیان با بدبینی نسبت به این روند و روال ناخجسته فکر می‌کرد؛ ازجمله اینکه تدریس و ترویج زبان انگلیسی در کشورمان را یکی از موارد نفوذ فرهنگی آن کشور استعمارگر می‌پنداشت. در آن زمان با پایان دوره ابتدایی وارد دوره دبیرستان می‌شدم که یکی از دروس آن زبان خارجی بود. ایشان به من توصیه کرد که از انتخاب این زبان استعماری اجتناب و زبان فرانسه را انتخاب کنم.» آموختن زبان فرانسه نقطه عطفی در زندگی محمد جوان می‌شود و با تسلطی که به این زبان پیدا می‌کند و علاقه‌اش به ادامه تحصیل در رشته حقوق عمومی، فرانسه مقصد او برای ادامه تحصیل در این رشته می‌شود. او در سال 1349 موفق به دریافت بورسیه از این کشور شده و در نهایت نائل به دریافت کارشناسی ارشد رشته حقوق عمومی از انیستیتو بین‌المللی مدیریت عمومی فرانسه شده و بعد از آن مدرک دکتری خود را در همین رشته از دانشگاه سوربن پاریس دریافت می‌کند. مدتی هم در همین دانشگاه تدریس می‌کند. او در فرانسه دانشجوی استادان برجسته‌ای مانند موریس دو ورژه، بلان ژوان (استاد راهنما)، آلبرت کلیارد، لئون دوگی و ژرژ بوردو بوده است.

فعالیت‌های محمد هاشمی

هاشمی در سال 1354 به ایران باز‌می‌گردد و با توجه به نیاز کشور به متخصص «حقوق اداری»، مرکز آموزش مدیریت دولتی، او را برای تدریس در دوره کارشناسی‌ارشد، دعوت و استخدام می‌کند. او طی سال‌های 1357 تا 1359 سرپرستی و ریاست این مرکز را بر عهده می‌گیرد. هاشمی پس از بازگشت به ایران به‌دنبال تأسیس دانشگاه فارابی سعی کرد رشته‌ «حقوق عمومی» را به‌عنوان یکی از گرایش‌های حقوق در مقطع کارشناسی‌ارشد و دکتری در دانشگاه‌های ایران ایجاد کند و در سال‌های 1357 تا 1362 سرپرستی و ریاست مجتمع آموزش عالی قم (پردیس فارابی دانشگاه تهران) را بر عهده داشت. او معتقد بود پیام اصلی حقوق عمومی درنهایت «تنظیم قدرت و تضمین آزادی» است؛ موضوعی که نیاز به «تحلیلی منصفانه، صادقانه و عارفانه» دارد تا در سایه آن حقوقی‌اندیشان با توجه به برخی اقتدارگرایی‌های موجود جامعه، به درک این مراتب برسند که «حکومت امانت است». این نوع نگاه و این گزاره یعنی «امانت بودن حکومت و ضرورت مهار قدرت آن توسط قانون» مهم‌ترین بخش آموزه‌های این استاد حقوق عمومی و بنیان‌گذار این علم در ایران بوده است.
در همین سال‌ها به‌دلیل موقعیت علمی که به‌دست آورده بود از سال 1361 تا پایان دولت سیدمحمد خاتمی، مشاور حقوقی همه روسای‌جمهور بود. به‌عبارتی مشاور حقوقی آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت در سال‌های 1361 تا 1368 و مشاور حقوقی سیدمحمد خاتمی در سال‌های 1376 تا 1384 از دیگر فعالیت‌های اوست. در کنار این فعالیت‌ها، ‌حضور در کمیسیون حقوق بشر اسلامی به‌عنوان عضو عالی این کمیسیون و عضویت در کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مرکز ازجمله فعالیت‌های او در راستای تحقق حقوق بشر است. به گفته خودش مهم‌ترین و بزرگ‌ترین بخش زندگی‌اش معلمی بوده است. او مدتی در دانشگاه تهران تدریس می‌کند و از سال 1362 دوران تدریسش در دانشگاه شهید بهشتی آغاز می‌شود و تا دوران بازنشستگی نیز ادامه می‌یابد. هاشمی کرسی استاد‌تمامی رشته حقوق عمومی را در دانشگاه شهید بهشتی به خود اختصاص می‌دهد. این استاد بزرگ حقوق عمومی کشور چنان به معلمی علاقه داشت که درباره آن گفته بود: «هرچند که دارای پروانه وکالت پایه یک دادگستری هستم، اما تعداد وکالت‌هایی که کرده‌ام بسیار محدود بوده و در تمام موارد معلمی را صادقانه بر هر کار دیگری ترجیح داده‌ام.» محمد هاشمی که 21 بهمن 1401 بعد از تحمل دوره‌ای بیماری درگذشت، توانست در کارنامه عملی خود و از طریق آموزه‌هایش، نسلی از حقوقدانان را در کشور پرورش دهد که با وجود همه مشکلات به «مهار حکومت‌ و قدرت‌ ناشی از آن در برابر قانون» اعتقادی راسخ دارند و اغلب در همین حوزه فعالیت می‌کنند و همواره آن را مطالبه می‌کنند.

تألیفات محمد هاشمی

از سیدمحمد هاشمی کتاب‌های مهمی برجای مانده است که می‌توان گفت مطالعه در نهایت و عمل کردن به بسیاری از آنها می‌تواند به آموزش و درک حقوق شهروندان در برابر نهاد قدرت منجر شود. ازجمله این کتاب‌ها می‌توان به کتاب دوجلدی «حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران»(2 جلد)، «حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی»، «حقوق بشر و آزادی‌های اساسی» و «نگرش بر قانون کار جمهوری اسلامی ایران» اشاره کرد. از میان کتاب‌های یادشده حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کتاب سال شناخته شد. این کتاب که مهمترین اثر اوست ضمن بررسی و تعمق در قانون اساسی کشور نقاط ضعف و قوت آن را نیز بی‌پرده موردتوجه قرار می‌دهد.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار