| کد مطلب: ۳۹۵۹۰

محمدرضا جلایی‌‏پور عضو مرکزی جبهه اصلاحات ایران: خالص ‎سازی منجر به کناره‎ ‏گیری برخی از اعضای جبهه اصلاحات شده است

محمدرضا جلایی‌پور، عضو مرکزی جبهه اصلاحات ایران در گفت‌وگو با هم‌میهن ‌می‌گوید نوعی گرایش به سمت خالص‌سازی در درون جبهه دیده می‌شود که منجر به کناره‌گیری بخشی از نیروها و کاهش میزان فعالیت بخشی دیگر شده است و اصلاح‎‌طلبان باید مراقب این گرایش‌های خالص‌ساز باشند.

محمدرضا جلایی‌‏پور عضو مرکزی جبهه اصلاحات ایران: خالص ‎سازی منجر به کناره‎ ‏گیری برخی از اعضای جبهه اصلاحات شده است

محمدرضا جلائی‌پور در پاسخ به هم‌میهن:

* این گزاره که اصلاحات بالاتر از اصلاح‌طلبی است در سخنان اخیرآقای خاتمی اعلام شده است...جبهه اصلاحات باید چه رویکردی را با اصلاح‌طلبان خارج از جبهه در پیش بگیرد؟

جملهٔ پرمغز آقای خاتمی این بود که اصلاحات فراتر از یک حزب یا جبهه است. به تعبیر دیگر کارگزاران و حاملان اصلاحات لزوما عضو احزاب اصلاح‌طلب یا جبههٔ اصلاحات نیستند. بر عکسش هم حتی صادق است؛ بخشی از اعضای احزاب و جبههٔ اصلاحات هم در مقاطعی کارگزار و حامل اصلاحات نبوده‌اند و مثلا از اصلاحات ناامید شده‌اند یا به راهبردهای دیگر، از جمله ستیزگرایی، نزدیک شده‌اند. جبههٔ اصلاحات اگر می‌خواهد جبههٔ فراگیر حامیان راهبرد اصلاحی (بسط دموکراسی، عدالت، آزادی و توسعه از مسیر خشونت‌پرهیز، تدریجی و قانونی) شود، باید چترش را برای پوشش همهٔ حامیان این راهبرد باز کند. در شرایط فعلی بخشی از مصلحان بیرون این جبهه‌اند و بخشی از نیروهای جبهه هم از اصلاحات بریده یا ناامید شده‌اند. 

* جایگاه سیاسی اصلاح‌خواهانی که عضو جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب نیستند چیست؟

اصلاح‌طلبان باید مراقب باشند که گرفتار گرایش‌های خالص‌ساز در درون خود نشوند. از سال ۱۴۰۱ نوعی گرایش به سمت خالص‌سازی در درون جبهه و احزابی نزدیک به هیئت رئیسه دیده می‌شود که منجر به کناره‌گیری بخشی از نیروها و کاهش میزان فعالیت بخشی دیگر شده و گویی بر خلاف سال ۹۶ تا ۱۴۰۲ که تکثر بیشتری در جبهه پذیرفته می‌شد، فضای هیات رئیسه یک‌دست‌تر شده است. بخشی از مصلحان سیاسی، اعم از تشکل‌ها و چهره‌ها و شبکه‌ها، هم در این سال‌ها در خارج از جبهه فعالیت سیاسی اصلاح‌گرانه داشته‌اند. در انتخابات ۱۴۰۳ فضاسازی و تاثیر این نیروها بعضا از جبهه هم بیشتر بود. در انتخابات ۱۴۰۲ هم طیف موسوم به روزنه‌گشایی یا اصلاح‌گران توافق‌گرا و مشارکت‌گرا تاثیر گفتمانی قابل اعتنایی داشتند و راهبرد و ادبیات و پشتوانه‌های نظری‌شان‌ بر ادبیات دولت و بخش روبه‌افزایشی از چهره‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب اثر گذاشته است.

* چرا جریان اصلاحات نتوانست از جایی گروه‌های مختلف مردم را که اصلاح‌خواه بودند جذب این جریان سیاسی کند؟

جبهه‌های سیاسی باید حول راهبرد شکل بگیرند واگرنه به گروه ذی‌نفع، محافل رفاقتی، قبایل سیاسی و شبکه‌های جستن و توزیع رانت تبدیل می‌شوند. حول راهبرد هم آرایش نهادی شمول‌گرا، دموکراتیک و شفاف توانایی جذب بیشتری دارد. الان احزاب عضو جبهه بدون توجه به اندازه‌شان حق رای یک‌سان دارند (و این انگیزهٔ بزرگ شدن و ادغام أحزاب را می‌گیرد) و اعضای حقیقی هم به شکل دموکراتیک توسط بدنهٔ حامیان جبههٔ اصلاحات ایران انتخاب نمی‌شوند و درصد جوانان و زنان و غیرتهران‌نشینانشان ناچیز است. برای همین به تدریج کیفیت جلسات و خروجی‌ و تأثیر جبهه کمتر شده است. جبهه اصلاحات نیاز به التزام عملیِ پایدار به راهبرد اصلاح‌طلبانه و نیز نیروها و خون تازه و تکثرپذیری و شفافیت و دموکراسیِ عمیق‌تری دارد. 

* آیا نیاز است که این جریان فکری را به جریان اصلاحات پیوند زد؟ اگر بله چگونه؟

اصلاحات و اصلاح‌گری بسیار فراتر از جبههٔ إصلاحات است. اما تا زمانی‌که حزب فراگیر اصلاح‌طلب نداریم، هماهنگی جبهه‌ای، به ویژه در انتخابات سودمند است. اما ضروری است که کسانی هم‌جبهه شوند که هم‌راهبردند. به نظر می‌رسد در میان نیروهای موسوم به اصلاح‌طلب امروز دو راهبرد متمایز قابل شناسایی است. شاید بهتر باشد حامیان این دو راهبرد دو جبههٔ جدا داشته باشند یا اگر می‌خواهد در یک جبهه باشند آن جبهه هاضمه و تکثرپذیری بیشتری از خود نشان دهد و نخواهد صدا یا راهبرد هر یک این دو گروه را سرکوب کند. به نظرم رابطهٔ فعلی بین حامیان این دو راهبرد توافق‌گرا و ستیزگرا در قالب جبهه هم‌افزا نیست و اگر می‌خواهد هم‌فرسا نباشد یا باید دو جبههٔ جدا شوند یا جبههٔ اصلاحات ظرفیت بیشتری برای پذیرش این تکثر در خود ایجاد کند و سودای تک‌صدایی و خالص‌سازی درون‌جبهه‌ای را کنار بگذارد.

* چطور می شود این جریان فکری اصلاح خواه را هدفمند جلو برد و برای اینکه در مسیر اصلاحات قرار گیرند باید چکار کرد؟

اصلاح‌گران هم برای تقویت احزابشان و هم برای تقویت جبههٔ سیاسی و ائتلاف‌های انتخاباتی و غیرانتخاباتی‌شان و قدرت نمایندگی‌شان نیاز دارند که بدون ابهام و نوسان راهبردی، هم از حیث تشکیلاتی و هم گفتمانی به اقتضائات نوسازی تن بدهند و در درون خودشان دموکراسی‌ عمیق‌تر و مشارکت بیشتر را پذیرا باشند. پنج سال پیش تعدادی از فعالان جوان در نامه‌ای به آقای خاتمی مطالبات و پیشنهادهای ده‌گانه‌ای را دربارهٔ جبهه اصلاح‌طلبان طرح کردند که عمدتا هنوز محقق نشده‌ و تکرارکردنی‌اند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار