پشیمان نیستیم اما.../چند جمله با مسعود پزشکیان درباره حواشی سفر به خوزستان
قرار بود یکی از دیگر اولویتهای شما دوستی و زیست مسالمتآمیز با همه جهان باشد اما چرا هنوز جز راههای رفته و حرفهای تکراری هیچ طرح روشنی که امیدآفرین باشد، قابل مشاهده نیست؟ چرا در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و شفاف و روشن نمیگویید که چکار میخواهید بکنید.
سعی کردم از تصاویر مشارکت نمادین آقای پزشکیان به همراه چند معاون وزیر خود در ساخت یک مدرسه در اهواز بگذرم؛ اما بازخورد متفاوت و نهچندان مثبت آن در افکارعمومی و رسانهها مرا واداشت که حرف دلم را خطاب به آقای پزشکیان بنویسم و به او بگویم گرچه این تصاویر زخم نهچندان کهنه مردمانگیزی مرد هزارچهره معجزه هزاره سوم را دوباره زنده میکند؛ اما من اطمینان دارم که مسعود، محمود نیست و دهها فرسنگ با او فاصله دارد. اول از همه اینکه با حواشی بحثانگیز رئیسجمهور نشده است.
دوم اینکه تاکنون دروغی از او نشنیدهایم. سوم اینکه، وعده معجزهای نداده است و چهارم اینکه، در او هاله نوری مشاهده نکردهایم. آنچه میگوید و آنچه میکند، از روی باور و صداقت است. لذا از اینکه به او رای دادهام، پشیمان نیستم. ولی به آقای پزشکیان باید گفت که شما قرار بود ابتدا چند کار مهم را اولویت خود قرار دهید.
اول، معیشت مردم است. مردمی که انقدر در تنگنا هستند که دیگر سخت میتوان از آنها خواست که تاب آورند. مردم کار نشدنی از شما نمیخواهند. معجزه نمیخواهند. در سبز و سرخ نمیخواهند. رفاه به سبک سوئیس و ژاپن نمیخواهند. فقط میخواهند صادقانه و شفاف و صریح به آنها بگویید که چرا مملکتی با این همه ثروت خدادادی و نیروی انسانی فرهیخته باید اینگونه تحقیر شود؛ حال که قادر نیستید ثروت ملی را عادلانه تقسیم کنید، حداقل کاری کنید که فقر عادلانه تقسیم شود نه اینکه اندکی که اکثر آن صاحب منصب و جاه و مقاماند، در رفاه و آسایش باشند و اکثریت اینگونه در عذاب.
قرار بود یکی از دیگر اولویتهای شما دوستی و زیست مسالمتآمیز با همه جهان باشد اما چرا هنوز جز راههای رفته و حرفهای تکراری هیچ طرح روشنی که امیدآفرین باشد، قابل مشاهده نیست؟ چرا در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و شفاف و روشن نمیگویید که چکار میخواهید بکنید.
قرار بود با مردم شفاف و صادق باشید و بگویید مانع فیلترینگ چیست و کجاست اما بعد از چند ماه هنوز گشایشی که رضایت مردم را برآورده کند، صورت نگرفته است و موانع همچنان پابرجاست؛ ایکاش حداقل میگفتید که این موانع کجاست و با آن مماشات نمیکردید.
قرار بود کمک کنید تا مجری عدالت باشید و زخمهای چرکین بیعدالتی اجتماعی را کاهش دهید. درست است که خیلی از تصمیمها در ید قدرت شما نیست و ما هم انتظار نداریم که شما منجی باشید؛ اما همین که سکوت میکنید چه به مصلحت و چه به دلایل دیگر، راه صوابی نیست. بههرحال بدون امنیت و آرامش اجتماعی چرخ پیشرفت نه به حرکت درمیآید و نه به جلو خواهد رفت.
آقای پزشکیان! شما وفاق را به عدالت تعریف کردید اما در راه وفاق به جز یک همایش یکروزه و انتصاب چند میانهرو و اصولگرا در مناصب دولتی و یا بهکارگیری چند زن و تعداد اندکی از اهل سنت در پستها و مقامات میانی چه حرکت مهمی صورت گرفته است؟ پس اینهمه کارشناس و محقق و دانشمندی که سالیان متمادی راندهشده، منزویشده و حرفهای بسیار برای شنیده شدن دارند، کی و کجا و چطور باید دیده شوند؟ وفاق قرار بود عدالت باشد؛ نه شرکت سهامی تقسیم پست و مقام و موقعیت.
آقای پزشکیان! خیلی قرارهای دیگر بود که ساخت مدرسه بعد از همه آنها قرار میگرفت. البته ما صبر خواهیم کرد؛ چون هنوز امید داریم که شما پا جای راههای نرفتهای بگذارید که باید بروید...