به گزارش هممیهن، روزنامه کیهان طی یادداشتی با عنوان «بوق پوچ و ممتد چشم آبیها برای غربگرایان عبرت میشود؟!» نوشت:
موضع خصمانه و تکراری اتحادیه اروپا درباره جزایر سه گانه ایرانی، برخی محافل رسانهای غربگرا را شوکه کرد و برخی دیگر ترجیح دادند این رفتار خصمانه را نبینند و از کنار آن عبور کنند.
اتحادیه اروپا اخیراً در بیانیهای مشترک با شورای همکاری خلیج فارس مدعی شدند جزایر سهگانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک متعلق به امارات است. همچنین در بیانیه صادره از ایران، به عنوان اشغالگر جزایر یاد شده و این در حالی است که عمر کشورمان و تعلق جزایر سهگانه به ایران، بسیار بالاتر از سن برخی دولتهای منطقه است. به بیان دیگر در طول قرنهای طولانی در حالی که این جزایر متعلق به ایران بودهاند، برخی دولتها و کشورهای حاشیه خلیجفارس اصلاً وجود نداشتهاند که امروز بخواهند مدعی آن شوند.
در این میان واکنش رسانههای غربگرا به گستاخی اروپا جالب بود؛ برخی اصل خبر را سانسور کردند و برخی دیگر ابراز تعجب کردند که چرا اروپا موضع خصمانه اتخاذ کرده و حال آن که این قبیل شیطنتها در سوابق برخی دول اروپایی مسبوق به سابقه است.
در اینباره، روزنامه هم میهن با ابراز تعجب از موضع اروپا نوشت: اگرچه موضعگیری کشورهای فعال در جامعه بینالمللی نسبت به این موضوع مسبوق به سابقه بوده، با این حال این نخستین بار است که دول خارجی در این خصوص اقدام به قضاوت و اتهامزنی نسبت به ایران کردهاند؛ مسئلهای که ابهامبرانگیز است.... نکته مهم این موضعگیری، بیشخصیتی دیپلماتیک اتحادیه اروپا است. نه به این دلیل که علیه ایران موضعگیری کرده است؛ بلکه به این دلیل که چگونه این اتحادیه حقایق بینالمللی را بازیچه ملاحظات خودش قرار داده است. اگر این جزایر اشغالی است، چرا در پنجدهه گذشته نسبت به این اشغال خیالی سکوت کرده بودید؟ بهعلاوه از کی تا حالا اتحادیه اروپا با اشغالگری مخالف شده است؟ این جزایر را از اشغال شما درآوردند، حالا طلبکار شدهاید؟ همین الان بزرگترین جنایت قرن در همین منطقه در حال تکرار است و علت آن فقط یک چیز و آن هم اشغالگری است، اشغالی که مطابق نص صریح قطعنامههای سازمان ملل غیرقانونی است؛ ولی نهتنها آن را محکوم نمیکنید که از اشغالگر حمایت هم میکنید و مردم این مناطق در حال پرداخت هزینههای جنایات آلمان هیتلری هستند. این نشانه قدرت اتحادیه اروپا نیست که در برابر جنایات اسرائیل ذلیل و حامی باشد و همزمان مواضع سیاست خارجی خود را به حراج بگذارد. این نشانه ضعف است و نه قدرت.
روزنامه مذکور در عین حال از قول فردی به نام کوروش احمدی بر «ضرورت سیاست خارجی متوازن» (!؟) تأکید کرد و نوشت: راهکار ایران در میانمدت و بلندمدت، باید حول اتخاذ یک سیاست خارجی متوازن و ارتباط با همه مناطق جهان بگردد. داشتن برنامه و طرحهای سیاسی برای برونرفت از مشکلات عمومی سیاست خارجیاش باید راهکار ایران باشد».
روزنامه شرق هم در گزارشی با عنوان «واکاوی ادعاهای تکراری درباره جزایر سهگانه ایرانی»، ادعای مطرح شده در بیانیه صادره را «بوقی پوچ و ممتد» خواند.
روزنامه دنیای اقتصاد نیز در گزارشی تحت عنوان «سیاست خبیثانه چشمآبیها» نوشت: بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و کشورهای عضو شورای خلیجفارس درباره جزایر سهگانه، واکنش مقامات ایرانی را به دنبال داشت. این اولینبار است که اتحادیه اروپا، ایران را متهم به اشغالگری کرده است.
این روزنامه هم مثل هممیهن، سراغ کوروش احمدی رفته و از قول او مدعی شد: قضیه را میتوان به اختلافات و دعواهای اخیر بین ایران و اروپا مرتبط دانست؛ از جمله مسئله ادعایی حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین، اروپاییها را با ایران سر لج انداخته و به نظر میرسد که این لحن اتحادیه اروپا درباره جزایر سهگانه ناشی از همین مسائلی است که ظرف یکی دو سال گذشته بین ایران و اروپا رخ داده است. ایران باید سیاست خارجی منطقهای متوازن و رابطه عقلانی با همه کشورها داشته باشد تا بتواند از اینگونه مشکلات احتراز کند».
درباره واکنش نشریات غربگرا گفتنی است که جا خوردن از رفتارهای دشمنانه و شیطنتآمیز برخی دولتهای اروپایی بیمعناست و آنها بارها
بی چشم و رویی و بیصداقتی و خصومت خود را به نمایش گذاشتهاند. بنابراین اگر تعجبی باید، درباره تحرکات برخی نشریات است که با وجود دیدن عبرتهای برجام و کلاهبرداری و نقض عهدی که همین دولتها کردند، طی ماههای گذشته مدعی تنشزدایی و مذاکره برای احیای توافق بودند. اروپا همان طرف بیکفایت و بیحیثیت برجام است که به تعبیر گزارش آقای ظریف، پیش از خروج آمریکا از توافق، یازده برابر برجام را نقض کرده بود و پس از خروج آمریکا هم به مدت نزدیک به سه سال مأموریت داشت وعده هیچ و پوچ بفروشد و دولت روحانی را برای چند سال معطل و بلاتکلیف نگه دارد. به عبارت دیگر، بیشخصیتی مورد اشاره روزنامه هم میهن برای امروز و دیروز نیست و سابقه چند ده ساله دارد و حال آن که در گذشته، نه جنگ اوکراین اتفاق افتاده بود ونه جنگ غزه، اما طرف اروپایی چه در حمایت از جنگ تحمیلی صدام، چه میزبانی گروهکهای تروریست تجزیهطلب و چه حمایت از تحریمها علیه ملت ایران و فشار برای توقف پیشرفتهای هستهای ایران، همواره از موضع خصومت رفتار کرده است.
نکته قابل تأمل اشاره کارشناس مشترک هم میهن و دنیای اقتصاد است که با رندی سعی میکند بار اتهام را از روی دوش اروپا بردارد و درست در همان جایی که به حقوق ایران تعرض شده، باز هم به طرف اروپایی حق بدهد و با تعبیر «سر لج انداختن» و «ضرورت سیاست خارجی متوازن»، خصومت او را توجیه کند! این پریشانگویی در حالی است که هشت سال دیپلماسی التماسی دولت برجام نسبت به برخی دولتهای اروپایی موجب گستاخی بیشتر آنها و انکار مطلق حقوق ایران در برجام شد؛ تا جایی که با ادبیاتی توهینآمیز، مدعی مبادله نفت در برابر غذا و دارو در دوره آقای روحانی شدند اما همان را هم عملی نکردند تا این که در دولت شهید رئیسی، ایران توانست بیاعتنا به دغلبازی طرف اروپایی، صادرات نفتی را چند برابر کرده و رشد اقتصادی منفی شده را به مثبت 5 درصد برساند.
شرط بهبود اقتصاد، FATF نیست داشتن برنامه و همت است
روزنامه زنجیرهای هممیهن با بررسی اظهارات اخیر عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد و علی ربیعی دستیار اجتماعی رئیسجمهور تیتر زد: رفع فیلترینگ و FATF شرط بهبود اقتصاد(!)
هممیهن مینویسد: «به نظر میرسد عزم دولتیها برای حل مشکل اقتصادی کشور از راههای گوناگون بیشتر از پیش شده است؛ عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد از پیش بردن مسئله FATF با وفاق ملی سخن میگوید و علی ربیعی، از لزوم خروج از سیاهه FATF برای رسیدن به توسعه.
ربیعی گفت: هیچ کشوری با حضور در فهرست سیاه FATF توسعه پیدا نکرده است و رسانهها و فعالان این عرصه با اشراف به مسائل و درنظر گرفتن ثبات جامعه، به تبیین این مسائل بپردازند، ضمن آنکه نباید در جامعه، تقابل فرهنگی میان فقر و توسعه صنعتی ایجاد کرد.
همتی نیز بر این اعتقاد است که عدم وجود FATF یک ملت را تحریم میکند و مشکلاتی که برای دانشجویان ایرانی در چین و امارات صورت گرفته را مثال زده است. او در نهایت گفته که حواشی اقتصاد را باید مدیریت و در عین حال باید امید به جامعه تزریق کنیم و مدیریت افکار عمومی را داشته باشیم. اما آنچه سخنان وزیر اقتصاد را در جمع مدیران مسئول و سردبیران رسانههای جمعی جالبتر کرده اشاره او به موضوع فیلترینگ فضای مجازی است.
همتی گفته رفع فیلترینگ یکی از اولویتهای دولت است و باید هر چه سریعتر درخصوص آن تصمیمگیری کنیم. او حتی گفته رجیستری تلفن همراه مسئلهای است که نمیتواند به این شکل ادامه یابد و باید مردم بتوانند به بهترین و جدیدترین گوشیهای تلفن همراه دسترسی داشته باشند. آنچه به نظر میرسد این است که دولت در حال پیدا کردن راهی است تا با کمک مجمع تشخیص مصلحت نظام مشکل ایران در پیوستن به FATF و حل معضل CFT و پالرمو را حل کند که دستاورد بزرگی برای دولت مسعود پزشکیان خواهد بود».
درباره این فضاسازی روزنامه زنجیرهای با استناد به سخنان آقایان همتی و ربیعی گفتنی است: اولا آقای همتی این روزها به جای این که درباره اقدامات ایجابی مربوط به مسئولیت خود گزارش بدهد، به جای وزیران ارتباطات و اقتصاد و امور خارجه سخن میگوید و یا به موضوعاتی میپردازد که ماهیت کاملا امنیتی پیدا کردهاند.
نکته مهم این است که موضوع فیلترینگ به خاطر کوتاهی و کج کارکردی دولت متبوع وی (دولت روحانی) درباره نظام بخشی به فضای مجازی به عنوان قاعده جاری در همه کشورها، به کشور تحمیل شد اما طیف متهم خسارتهای آن ولنگاری مجازی و فیلترینگ بعدی، قیافه طلبکاری به خود میگیرند.
ثانیا گفتن این که فلان و بهمان مسئله سیاسی یا امنیتی شرط رشد اقتصادی است و تا آن شرایط محقق نشود نمیتوان برای رونق اقتصاد کاری کرد، بدین معناست که گویندگان به ناروا منصب دولتی را اشغالی کردهاند و با بهانه تراشی میخواهند به ادای مسئولیت و پاسخگویی نپردازند.
ثالثا امثال آقایان همتی و ربیعی به جای آنکه در مباحث مورد اشاره کنشگر باشند، بیشتر در مقام منفعل و دنبالهرو نسبت به فضاسازیهای جریان سیاسی - رسانهای غربگرا رفتار میکنند و این زیبنده هیچ مقام و مدیری در کشور نیست.
رابعا سوژه نخ نمای FATF آش دهانسوزی نیست بلکه در دولتی که این دو بزرگوار، رئیس بانک مرکزی، و وزیر رفاه و کار، و سخنگوی دولت بودند به اجرا گذاشته شد اما به جای آن که از تحریمها بکاهد یا موجب رشد اقتصادی شود به افزایش تحریمها و سقوط رشد اقتصادی انجامید. علت هم این است که برنامه هستهای و برجام و FATF همگی بهانههای بیپایان آمریکا بودند و برای خود اصالت حقوقی نداشتند.
خامسا آقای ربیعی یک بار در کنار آقای روحانی ادعا کرده بود تا مشکل FATF حل نشود نمیتوانیم واکسن کرونا وارد کنیم و با همین بهانهجویی (و یا بدفهمی حاصل از بازی در زمین غربگرایان) کشور را تا قربانی شدن روزانه 709 نفر در اثر کرونا پیش بردند. اما با تشکیل دولت شهید رئیسی و اهتمام و پیگیریهای انجام شده هم بدون برجام و FATF توانستیم واکسن کرونا وارد کنیم، و هم مجددا صادرات نفتی و رشد اقتصادی را احیا کنیم.
رادیو فردا: کشتن سنوار مسیر جنگ را به نفع اسرائیل نمیکند
ارگان رسمی سازمان سیا میگوید با وجود اهمیت بالای کشته شدن (شهادت) یحیی سنوار، بعید است این رویداد موجب عقبنشینی حماس و پیروزی اسرائیل شود.
وبسایت رادیو فردا نوشت: تحلیلگران در مورد تأثیری که مرگ سنوار بر پایان جنگ در غزه میتواند داشته باشد، تردید دارند. مرگ یحیی سنوار تنها چند ماه پس از انتصاب او به عنوان رهبر ارشد حماس، با وجود آنکه ضعف این گروه افراطی را برجسته میکند، ممکن است تأثیر عمدهای بر روند جنگ در نوار غزه نداشته باشد. سنوار ۶۲ساله متهم به سازماندهی و هدایت حمله مرگبار حماس به اسرائیل در ۱۵ مهر پارسال بود که باعث شد نام او در صدر فهرست اهداف حملات اسرائیل قرار گیرد.
لوکاس وِبِر، تحلیلگر اطلاعاتی میگوید مرگ رهبر حماس، به عنوان یک موفقیت تاکتیکی تلقی میشود. اسرائیل هدفی باارزش را در زمانی از بین برد که آنها به نوعی به حمایت داخلی برای گسترش کارزار نظامی داخلی و خارجی خود نیاز داشتند. با این حال لوکاس وبر در مورد تأثیری که مرگ سنوار بر پایان جنگ در غزه میتواند داشته باشد، تردید دارد و با تأکید بر تجربه زیاد و جایگاه بالای سنوار در حماس و در میان طرفدارانش گفت: «فکر نمیکنم که کشتن او مسیر درگیری را به هیچ وجه به صورت اساسی تغییر دهد.»
این تحلیلگر آمریکایی در ادامه گفت: «حماس در حدود یک سال پس از تهاجم تلافیجویانه اسرائیل به غزه همچنان در حال جنگیدن است و شکست دادن این گروه افراطی دشوار خواهد بود. مرگ سنوار چندان در تلاشهای اسرائیل برای پیروزی در جنگ تأثیرگذار نخواهد بود.
تاناسیس کامبیانیس، مدیر اندیشکده «بنیاد قرن» مستقر در آمریکا نیز میگوید: ارزیابی تأثیر مرگ سنوار بر توانایی حماس در غزه برای باقی ماندن در قدرت دشوار است. ما شاهد بودهایم که پس از دورههای افراطگرایی شدید، افراد عملگراتری بر روی کار آمدهاند و همچنین دیدهایم که در برخی جناحها یا احزاب، افراد حتی بیشتر بر مواضع خود پافشاری کردهاند و با کشته شدن هر رهبر، جانشین او حتی سرسختتر بوده
است.
تریتا پارسی، یکی از بنیانگذاران مؤسسه «کوئینسی برای دولتهای مسئول»، هم در این زمینه هشدار داد که ایده تشکیل حماس، یعنی تشکیل دولت فلسطینی تنها از طریق مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل ممکن است، نهتنها از بین نرفته بلکه احتمالاً رشد کرده باشد. بمباران بیرویه اسرائیل در غزه و کشتار گسترده غیرنظامیان، از جمله گرسنگی اجباری، احتمالاً باعث رادیکالیزه شدن مردم فلسطین شده و زمینه بیشتری برای جذب نیرو توسط حماس را فراهم کرده است.