محمد عطریانفر، معاون سیاسی وزارت کشور دولت سازندگی طرح کرد:
لزوم فهم کاملاً اجتماعی حتی در امر سیاست توسط وزیر کشور
پس از اعلام اسامی وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم به مجلس، نوک پیکان بیشترین انتقاد، انتخاب اسکندر مومنی را نشانه رفت. او برای وزارت کشور در نظر گرفته شده و با توجه به سابقهاش، مسعود پزشکیان بهخاطر انتخابش مورد انتقاد بسیاری - بیشتر اصلاحطلبان – قرار گرفت، درحالیکه بودند وزرای دیگری که انتخاب آنها دور از ذهن بود.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور در دوره وزارت عبدالله نوری بود درباره اهمیت وزارت کشور و وزیر کشور با هممیهن گفتوگو کرد که در زیر آمده است:
نقش وزارت کشور در بهبود سیاست داخلی چیست و چرا جایگاه وزارت کشور تا این حد در دولت حائز اهمیت است؟
وزارت کشور از قدیمالایام در دستگاه اداری نظام کشور، نهادی بسیار مهم بوده است. حتی در مقاطعی به جای وزارت کشور به آن وزارت داخله میگفتند و وزارت داخله قرینه ملازمی به نام وزارت خارجه داشت. از سوی دیگر وزارت داخله مفهوم گستردهای را به ذهن متبادر میکرد که سیاست متحد، مشترک و هماهنگ داخلی امور کشور از روستاها گرفته تا شهرهای کوچک و بزرگ، در یک نهاد مرکزی به نام وزارت کشور سر و سامان میگرفت. البته پس از گذشت دورانی نام از وزارت داخله به وزارت کشور تغییر پیدا کرد. حتی این ماهیت و هویت فراگیر به پس از تاسیس جمهوری اسلامی نیز منتقل شد. به این معنا همواره وزارت کشور در کابینه دولتها جایگاه برجسته و مهمی داشته است؛ بهویژه اینکه وزارت کشور وظیفه تمشیت امر استانداران و فرمانداران را در اختیار داشته و نقش میانی بین هیئت دولت و استانداران که وزرای منطقهای دولت هستند را ایفا میکرد. همچنان این موقعیت برای وزارت کشور باقی است، چراکه ماموریتهای بسیار مهمی بر عهده این نهاد قرار گرفته است.
ماموریتهای وزارت کشور چیست؟
به چند سرفصل اشاره میکنم؛ اولین نکته اینکه وزارت کشور مسئولیت برگزاری رفراندومها و تمامی انتخابات را در چهار سرفصل در سراسر کشور بر عهده دارد. برگزاری انتخابات به معنای این است که نظام مدیریت کشور بر اساس رای ملی انجام میشود و این ماموریت به عهده وزارت کشور است. علاوه بر آن؛ حوزههای هنجارهای اجتماعی و حل مسائل عمومی، مقوله حفظ حقوق شهروندی، نظارت بر عملکرد اجتماعی و عمرانی شهرداریها، تامین امنیت مردم، مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی و بسیاری از تکالیف فرابخشی در اختیار وزارت کشور است. از این جهت وزیر کشور موقعیتی در تراز پس از رئیسجمهور و بالاتر از دیگر اعضای کابینه را بر عهده دارد. به معنای دیگر جانشین واقعی رئیسجمهور که بار مسئولیت حقوقی تعریفشدهای در کابینه دارد، بر عهده وزیر کشور است. با این نگاه اگر به کابینه توجه شود، وزیر کشور موقعیت مهم و کلیدی دارد و دولت باید فردی را در این موقعیت بگمارد که به تمام مفاهیم و موضوعات اشارهشده اشراف داشته باشد. ضمن آنکه وزیر کشور باید برنامه جامعی برای ارتقاء منزلت شهروندی، تامین شایسته منافع مردم، گسترش سطح امنیت ملی و پاسخ درست به نیازهای اجتماعی را در درون خود داشته باشد.
با توجه به اینکه بیشترین نقد مبنی بر آن است که با انتخاب مومنی برای وزارت کشور امکان تحقق وعدههای پزشکیان در خصوص تغییرات مطرحشده در دوران تبلیغات انتخابات نیست، وزیر کشور چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا امید به موفقیت و ایجاد تغییر در کشور بالا رود؟
به باور من اصل موضوع اراده حاکمیت برای پاسخ دادن به مطالبات سیاسی – اجتماعی مردم بر صلاحیتهای فردی وزیر منتخب، واجد اولویت است و رجحان دارد. در واقع چنانچه وزیر کشوری که دارای وجاهت کافی، توانمندیهای فردی معتبر، موفقیت پیشینی در کارنامه و برنامه دقیقی داشته باشد، اما اراده حاکمیت به این تعلق نگرفته باشد که به خواستههای مردم پاسخ دهد، حتی با وجود اینکه وزیر توانمندی صلاحیتهای فردی مورد نیاز را احراز کرده باشد، باز هم دولت در تحقق اهدافش ناکارآمد میشود و رئیسجمهور توفیقی پیدا نمیکند. بر این نکته تاکید میکنم که اراده حاکمیت بهویژه هسته سخت قدرت سیاسی در کشور باید به این باور رسیده باشد که در شرایط موجود رئیسجمهور را در تحقق آرمانها، منویات، شعارها، برنامهها و وعدههای تبلیغاتیاش، پشتیبانی و همراهی کند. اگر همراهی هم نمیکند حداقل برای او بنبست و مانعی ایجاد نکند.
به نظر من این مهمتر از آن است که دنبال فردی باشیم که به صفت شخصی صلاحیت کافی داشته باشد. اگر ذهنها فقط و فقط در معرفی یک وزیر برگزیده به توانمندی او معطوف شود اما به این جنبه اولیه توجه نشود، رویکردی کاملاً انحرافی در پیش گرفتهایم. فارغ از اینکه وزیر برگزیده چه کسی خواهد بود، باید روی این نقطه متمرکز شویم که رئیسجمهور را در پاسخگویی به برنامهها و شعارهایش که امیدی در جامعه به وجود آورده تقویت کنیم و از حاکمیت، حمایت از رئیسجمهور برای تحقق برنامههایش را مطالبه کنیم. با عبور از این نقطه سپس باید روی انتخاب فردی با صلاحیتهای لازم متمرکز شویم. در بحث شاخصهای فردی نیز باید کسی وزیر کشور شود که فهم کاملاً اجتماعی حتی در امر انتظام جامعه و البته سیاست داشته باشد.
وزیر کشور باید با فهم فراگیر از امر سیاستورزی در اداره کشور و ضرورت تامین امنیت روانی - نسلی و اقتصادی برای مردم، با نگاه جامعهگرا به مناسبات جاری برنامههایی در پیش بگیرد که سطح اعتماد جامعه و شهروندان را نسبت به حاکمیت افزایش دهد. در واقع بتواند سیطره اعتماد ملی را قدرتمندتر و توانمندتر کند. وزیر کشور در کشورهای جهان سوم بهویژه جهان عرب در منطقه، بیشتر مجری و کارگزار بخش قهرآمیز قدرت انتظامی کشور است نه بیشتر. باید به مقامات ذیربط یادآوری و استدلال کنیم که وظایف وزیر کشور در ایران بسیار فراگیرتر از وظایف وزیر در کشورهای عربی منطقه است. باید تلاش کنیم به نهاد حاکمیت یادآور شویم حیطه ماموریت و اقدام وزارت کشور فرابخشی است و عملاً بازوی توانای دولت در تمام امور جاری کشور است و همه ماموریتهای دولت در ظرفیت منطقهای با محوریت وزارت کشور تعقیب میشود. اگر این نگاه وجود داشته باشد، باید فردی برای وزارت کشور انتخاب شود که شخصیتی فراجناحی و فراتر از بخشهای تخصصی کشور داشته باشد. در چنین شرایطی میتوان به ظرفیت وزیر کشور اعتماد کرد که دست قدرت مسلط دولت در اعمال تدابیر در تمام بخشهای میانی اداره کشور، شهرها، روستاها و بخشهای غیرمرکزی است.
برخی از گزینههای معرفیشده در کابینه دور از انتخاب بودند. چرا بیشترین انتقاد به پزشکیان بر سر معرفی وزیر کشور بود؟
تصور میکنم کابینهای که به مجلس معرفی شده، اگر نه کابینه مطلوب که در حد شرایط محدودکننده موجود، آنهم پس از شکست جریان مهاجم افراطی، کابینهای در حد مقدور است. در دستگاه فکری نیروهای سیاسی و احزاب اصلاحطلب حامی آقای پزشکیان این کابینه نسبتاً نمره قابل قبولی میگیرد. البته تایید میکنم نسبت به معرفی جناب آقای مومنی بهعنوان وزیر کشور که شخصاً چهره نظامی معتدل و واجد رویکرد فرهنگی است، خواسته یا ناخواسته انتخاب و پیشنهاد برخلاف پیشداوریهای اولیه سیاسی بود. علت اصلی دغدغهها هم آن است که این شخصیت محترم عمدتاً پیشینه فعالیت اجرایی انتظامی کشور را داشته و از این جهت تصور بر این است که شاید فرد دیگری باید این ماموریت را عهدهدار شود. من در این زمینه پیشداوری نمیکنم چراکه پیشینه افراد دلالت بر تمامیت رفتار آینده آنها ندارد. اگر فرد برگزیده برای وزارت کشور نگاه ملی، فرابخشی و فراعملیاتی را در عرصه ملی پیش ببرد، حتی اگر شخصیت نظامی و انتظامی باشد، نیاز جامعه با آن تامین و مرتفع خواهد شد. از این جهت پیش و بیش از آنکه ذهنمان را به دوست محترم شخص جناب آقای مومنی معطوف کنیم باید مجلس و دولت و شخص رئیسجمهور نسبت به وزیر برگزیده برنامهها و تحقق برنامههای مورد انتظار را مبنای داوری و قضاوت قرار دهند.
با وجود محدودیتهایی که همیشه در مورد آن صحبت میشود، فکر میکنید برنامههای وزیر کشور به صورت مطلوب قابل اجراست؟
به نظر میآید چند عامل را باید ببینیم تا موفقیت حاصل شود. اول اینکه برنامه بر منویات و مطالبات جامعه منطبق باشد که رئیسجمهور منادی، سخنگو و نماینده آن بود و شعارهای مردم را در انتخابات مطرح کرد. دوم اینکه اراده حاکمیت برای پاسخگویی به مطالبات جامعه برقرار باشد. سوم اینکه، پشتیبانی همهجانبه دولت را همراه داشته باشد. با وجود این سه رکن میتوان امیدوار بود که دولت و مشخصاً وزارت کشور در ماموریتها و وظایف خود موفق خواهند بود. اگر هر کدام از این بخشها دچار آسیب شود و ناکارآمد باشد، امید چندانی به تحقق برنامههای مورد نظر نخواهیم داشت.
کلام آخر اینکه؛ به نظر من وزارت کشور و حیطه تکالیف و ماموریتهای آن، بازتابدهنده و نماد تعامل و همگرایی حاکمیت با هسته سخت قدرت در تحقق برنامههای رئیسجمهور است. اگر حکومت قصد همکاری و مساعدت با رئیسجمهور را داشته باشد هر کس در مقام انتصاب قرار گیرد ولو از همه ویژگیهای مد نظر برخوردار نباشد، اما بالمآل تلاشهای او منشأ توفیق و عملکردش قرین موفقیت است. اما اگر قرار حاکمیت همراهی با رئیسجمهور نباشد، هرکس با هر ظرفیت و به هر میزان از توانمندی هم که در رأس وزارت کشور قرار گیرد، لاجرم نمیتواند انتظارات رئیسجمهور و جامعه پشتیبان و سازمان رای او را آنطور که مطلوب نظر است به ثمر نشاند.