بازخوانی فضای سیاسی و تحرکات کاندیداهای انتخابات ادوار ریاستجمهوری
از انتخابات آزاد ۵۸ تا انتخابات کمرونق ۱۴۰۰
سیر برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران دستخوش حوادث و رویدادهای متعدد و تاثیرگذاری بوده است؛ چه آن زمان که بنیانگذار انقلاب ایران تمایلی به حضور روحانیون در منصب ریاستجمهوری نداشت (کتاب خاطرات اکبر هاشمیرفسنجانی) و چه زمانی که حضور روحانیون به الزامی نانوشته در انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شد؛ چهرههایی که در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام میکردند، شعارهای انتخاباتی، شیوههای تبلیغاتی و گروههایی که به حمایت از افراد میپرداختند خط سیری است که طی ۱۳ دوره برگزاری انتخاباتی ریاستجمهوری در ایران دستخوش تغییر و تحولات بسیار شده است.
سیر برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران دستخوش حوادث و رویدادهای متعدد و تاثیرگذاری بوده است؛ چه آن زمان که بنیانگذار انقلاب ایران تمایلی به حضور روحانیون در منصب ریاستجمهوری نداشت (کتاب خاطرات اکبر هاشمیرفسنجانی) و چه زمانی که حضور روحانیون به الزامی نانوشته در انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شد؛ چهرههایی که در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام میکردند، شعارهای انتخاباتی، شیوههای تبلیغاتی و گروههایی که به حمایت از افراد میپرداختند خط سیری است که طی 13 دوره برگزاری انتخاباتی ریاستجمهوری در ایران دستخوش تغییر و تحولات بسیار شده است. در این گزارش مروری خواهیم داشت بر برخی رویدادهای ادوار انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی ایران که در ادامه میخوانید.
دور نخست: سفرهای استانیِ بنیصدر
بهدنبال استعفای دولت موقت مهدی بازرگان، نخستین انتخابات ریاستجمهوری ایران برگزار شد. ۱۲۴ نفر برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند. مسئولیت تاییدصلاحیتها براساس قانون اساسی با امام خمینی بود اما او در سخنانی اعلام کرد: «امر صلاحیت را اینجانب به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نمایند.»
در نهایت با اعلام وزارت کشور که هاشمیرفسنجانی سرپرستی آن را برعهده داشت، ده کاندیدای نهایی اعلام شدند. چهرههای مطرح در این انتخابات ابوالحسن بنیصدر، سیداحمد مدنی، داریوش فروهر، صادق طباطبایی، صادق قطبزاده، حسن حبیبی، کاظم سامی و محمد مکی بودند. کاندیداها در برنامههای انتخاباتی تلویزیونی حاضر میشدند و از مواضع خود صحبت و دفاع میکردند.
صادق قطبزاده معتقد به حضور فعال زنان بود: «تا زنان ما بهطور فعال در مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وارد نشوند و عمل نکنند، خانوادههای ما شرکت مستقیم در ساختن فرهنگ اجتماعی ندارند. این زنان ما هستند که زمینههای فرهنگی را بهخوبی میتوانند درک کنند.»
بنیصدر که برنامههای انتخاباتی خود را از روزنامه خود «انقلاب اسلامی» آغاز کرده بود در یک برنامه تلویزیونی اینگونه گفت: «مزاج من مساعد قبول تهدید نیست و در زندگی خودم هم جوری زندگی کردم که هیچوقت در برابر تهدید جا نزدم.»
او سخنرانیهای پرهیجانی در بین مردم داشت و میدانست که راه رسیدن به ریاستجمهوری بودن در بین مردم است نه جامعه مطبوعاتی و فرهنگی، از همین روی با عامهی مردم ارتباط میگرفت و از طرفی نیز در روزنامه خود از آرمانگرایی و نقد مسئولان و کاستیها مینوشت. به سفرهای استانی میرفت و در بیش از ۵۰ مسجد تهران سخنرانی کرد؛ حذف بهره بانکی و بردن پول به روستاها، ملی کردن تجارت خارجی و تاسیس کارخانهها و کارگاههای کوچک را از دیگر برنامههای خود اعلام میکرد.
جامعه روحانیت مبارز از بنیصدر پشتیبانی کرد. او حمایت شیخ علی تهرانی، آیتالله پسندیده، برادر بزرگ امام، آیتالله مکارمشیرازی و سید حسین(فرزند مصطفی) خمینی، آیتالله دستغیب و وحیدی را نیز داشت. انجمن اسلامی وکلای تهران، دانشجویان پیرو خط امام و کارمندان ادارهها نیز به حمایت از او پرداختند اما سه گروه؛ نهضت آزادی، جبهه ملی و نیروهای چپ با او همراه نشدند.
حزب جمهوری اسلامی ابتدا از جلالالدین فارسی حمایت کرد اما با طرح موضوع غیرایرانیالاصل بودن او، فارسی از انتخابات کنار کشید و حزب جمهوری اسلامی بهصورت رسمی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد اما برخی اعضای آن در کنار عزتالله سحابی و دختر امام خمینی از چهرههای شاخصی بودند که به حمایت از حسن حبیبی پرداختند. احمد مدنی نیز حمایت جبهه ملی را داشت.
در نهایت بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران شد. اما عمر این ریاست طولی نکشید و بنیصدر در پی اختلافات جدی با امام خمینی نخست از فرماندهی کل قوا عزل شد و سپس با طرح دوفوریتی مجلس کفایت سیاسی او به تصویب نرسید و عزل شد.
دور دوم: قدرتِ رئیسجمهور کم است
در دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری، تمامی نامزدها از حزب جمهوری اسلامی بودند. ۷۱ نفر ثبتنام کردند و هیچیک نیز روحانی نبودند و شورای نگهبان برای نخستین بار مسئولیت تاییدصلاحیتها را برعهده داشت. عباس شیبانی، علیاکبر پرورش، حبیبالله عسگراولادی و محمدعلی رجایی چهار کاندیدای تاییدصلاحیتشده بودند.
در شعارهای رجایی شرکت در انتخابات یک تکلیف الهی و همگانی اعلام شد. رجایی در تبلیغات تلویزیونی اینگونه سخن گفت: «قانون اساسی رئیسجمهور را هماهنگکنندهی سه قوه معرفی کرده است. شاید رئیسجمهور اول هم میخواست این کار را بکند، اما طریقهای را انتخاب کرده بود که از طبیعت قانون اساسی جدا بود.»
او نیز همچون بنیصدر معتقد بود در قانون اساسی قدرت رئیسجمهور کم است. شیبانی در تبلیغات تلویزیونی خود را سرباز این انقلاب معرفی کرد و گفت هرجایی ماموریتی به او داده شود، آماده این خدمت است. عسگراولادی، بازاریِ پرنفوذی که مدافع اقتصاد باز بود، در تبلیغات تلویزیونی خود از نقش مهم ولایت فقیه گفت: «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آهنگ ولایت فقیه را دارد و هماهنگکننده تمام نیروها، ولیفقیه و رهبر عظیمالشأن جمهوری اسلامی است و رئیسجمهور تنظیمکننده روابط قوای سهگانه است، نه هماهنگکننده.»
علیاکبر پرورش نیز در شعارهای خود از عدالتمحوری سخن میگفت و مسئولیت رئیسجمهور را اجرای قانون اساسی اعلام کرد. حزب جمهوری اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشگاهیان، خانه کارگر، سازمان فجر اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، نهضت زنان مسلمان حامی محمدعلی رجایی بودند. در دوران کاندیداتوری ارتباط او با نهضت آزادی قطع شده بود و به صورت فردی با عزتالله سحابی ارتباطاتی داشت.
دور سوم: ورودِ روحانیت
با ترور محمدعلی رجایی در شهریور۶۰، سومین انتخابات ریاستجمهوری ایران در مهرماه همان سال برگزار شد. جنگ تحمیلی آغاز شده بود و ترورهای متعددی نیز رخ میداد. در این دوره شورای نگهبان پنج نامزد؛ آیتالله سیدعلی خامنهای، سیدعلیاکبر پرورش، حسن غفوریفرد، سیدرضا زوارهای و محمدرضا مهدویکنی را تایید صلاحیت کرد. این نخستین بار بود که روحانیون کاندیدا میشدند و این برخلاف نظرات پیشین امام خمینی بود.
آیتالله هاشمیرفسنجانی در خاطرات ۱۸ و ۱۹ شهریور ۶۰ در مورد نحوه موافقت امام با کاندیداتوری روحانیون نوشت: «قرار شد با امام مذاکره کنیم که بپذیرند رئیسجمهور روحانی بتواند باشد. اکثر دوستان با نظر امام موافق نیستند و میگویند رئیسجمهور روحانی باشد بهتر است. با احمد آقا صحبت کردم که با امام صحبت کنند... برای ساعت ۱۱ با آقای خامنهای و احمدآقا در دفتر امام به خاطر بحث در موضوع ریاستجمهوری آینده قرار گذاشته بودیم. احمد آقا اطلاع داد که امام بهطور اصولی با روحانی بودن موافقت کردهاند.»
مهدویکنی به نفع آیتالله خامنهای انصراف داد. حسنغفوریفرد در خاطرات خود میگوید قرار بود همه ثبتنام کنند تا نگویند در انتخابات فقط یک کاندیدا هست. همه نامزدها نیز به آیتالله خامنهای رای دادند.
آیتالله خامنهای در تبلیغات تلویزیونی از دلایل کاندیداتوری و اهداف انتخاباتی خود اینگونه سخن گفت: «وقتی از حادثه ترور دو ماه پیش جان سالم به در بردم، احساس کردم که خدای بزرگ من را برای انجام رسالتهای سنگین خود حفظ کرد. همان وقت آرزو کردم که بتوانم باقیمانده این عمر بازیافته را در میدانهای دشوار و سخت خرج کنم. وقتی مسئله ریاستجمهوری پیش آمد این را هم یکی از همان میدانها یافتم؛ بنابراین انگیزه من یکی احساس وجدانی تعهد و دیگری طلب و خواست و اظهار مردم بود و این هر دو برای من حجت بودند. برنامههایی که برای یک رئیسجمهور شایسته است به این ترتیب میتوانم تقسیمبندی کنم: سیاستهای اقتصادی در کشور باید به سمت حمایت کامل از مستضعفان و محرومان و دورافتادگان از مراکز اداره کشور به حرکت بیفتد. در عرصه غیراقتصادی هم باز باید جانب محرومان گرفته شود. یک طاغوتزدایی کلی از همه شئون زندگی ملت شود. کشف و بهکارگیری کلیه استعدادهای انسانی، چراکه استقلال ما جز از این راه تامین نیست.»
حزب جمهوری اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی بازار و اصناف، انجمن اسلامی معلمان و دفتر تحکیم وحدت از آیتالله خامنهای حمایت کردند و در نهایت وی با کسب 70/5 درصد آرا که بیشترین آرای واجدین شرایط در تمامی ادوار ریاستجمهوری است بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدند.
دور چهارم: پشتوانه مردم
فضای کشور در چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری کاملاً تحت تاثیر جنگ بود. تنها صلاحیت سه نفر؛ آیتالله خامنهای، عسگراولادی و سیدمحمود کاشانی تایید شد. مهمترین اتفاق این دوره ردصلاحیت مهندس مهدی بازرگان بود. نهضت آزادی اعلام کرد که در انتخابات شرکت نخواهد کرد. عسگراولادی اعلام کرد با احساس لطفی که از جانب رهبری دریافت میکنم و احساس بزرگواری و محبت که از جانب مسئولین جمهوری اسلامی دارم و لطف و محبت امت شهیدپرور نسبت به خود میدانم و سلامت و آگاهی در خود برای پرورش مسئولیت مییابم، اعلام آمادگی خدمت در پست اهدایی ملت مسلمان ایران به عنوان رئیسجمهور هستم.
آیتالله خامنهای در تبلیغات تلویزیونی گفت:«وقتی مردم شرکت میکنند، آراء زیادی به منتخب خود میدهند، رئیسجمهور این توان و قدرت را در خود مییابد که دست به اصلاحات بزند و آنچه را که مفید و لازم میداند به دولت توصیه کند. خطوط اصلی سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست فرهنگی و سیاستهای گوناگون کشور را ترسیم کند و از دولت و مدیران اجرایی بخواهد که آنها را انجام دهند.»
جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه انجمنهای اسلامی بازار و اصناف تهران، هیئت انصارالمهدی و شورای مرکزی خانه کارگر از جمله احزاب و گروههایی بودند که از آیتالله خامنهای حمایت کردند. آیتالله خامنهای بار دیگر رئیسجمهور ایران شد.
دور پنجم: دو رقیبِ تنها
فضای پنجمین دوره انتخابات تحت تاثیر رحلت امام خمینی قرار داشت. در این انتخابات تنها دو نفر؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی از سوی شورای نگهبان تاییدصلاحیت شدند. جامعه روحانیت مبارز، جامعه اسلامی مهندسین، مجمع روحانیون مبارز تهران، حبیبالله عسگراولادی، سیدرضا زوارهای اعضای حزب مؤتلفه، دفتر تحکیم وحدت، ۱۸۶ نماینده مجلس، انجمن اسلامی فارغالتحصیلان دانشگاه علم و صنعت، انجمن اسلامی مؤسسهها و وزارتخانههای دولتی و بیت امام از هاشمیرفسنجانی حمایت کردند.
شیبانی که در دور دوم انتخاباتی به حمایت از رجایی کنار رفته بود این بار اعلام کرد که انصراف نمیدهد و معتقد بود هاشمیرفسنجانی باید همچنان در مسند ریاست مجلس باقی بماند، هرچند که او نتوانست رقیب سرسختی برای هاشمی باشد. هاشمی در زمان تبلیغات انتخاباتی، سفری به شوروی داشت، در برگشت نیز چندان از برنامههای خود برای اداره کشور سخن نگفت.
در نطق رادیویی انتخاباتی خود گفت: «در حرکتمان باید براساس آرمانهای انقلاب و محدوده اهدافی که امام بزرگوار و مردم تعیین کردند درهمان خط باید باشیم و سیاستهای کلی نیز در قانون اساسی و نظام ما برعهده مقام رهبری است که رئیسجمهور و مجلس تابع آن سیاستهای کلی هستند و ما در اینجا از خودمان نمیتوانیم تصمیمگیری داشته باشیم؛ مگر در حد مشاوره.»
شیبانی اما برنامههای خود را مطرح میکرد و شعار تبلیغاتی او بر کشاورزی و توسعه روستاها متمرکز بود در نهایت هاشمی پیروز انتخابات شد.
دور ششم: آغازِ انتقاد به نامزدها
در این دوره از انتخابات صلاحیت چهار نفر؛ علیاکبر هاشمیرفسنجانی، عبدالله جعفرعلی جاسبی، رجبعلی طاهری و احمد توکلی تاییدصلاحیت شدند. دولت هاشمیرفسنجانی به دولت سازندگی مشهور شده بود و اقبال خوبی در بین مردم داشت. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین بار دیگر به حمایت از هاشمی پرداختند؛ هرچند که اینبار اقبال جناح راست به او بیشتر بود. روزنامه رسالت که زمانی احمد توکلی سردبیر و نیز از بینانگذاران آن بود از هاشمی استقبال کرد و حزب مؤتلفه اسلامی به دبیرکلی عسگراولادی نیز به حمایت از هاشمی پرداخت.
هاشمی این بار بیشتر به تشریح برنامههای خود پرداخت و در تبلیغات تلویزیونی خود اینگونه گفت: «اگر اقداماتی که دولت در این چند سال نکرده بود چه اتفاقی میافتاد؟ وضع تورم و تولید و نقدینگی و کسری بودجه چطور بود؟»
توکلی در صحبتهایش بر اداره کمحجم و کمخرج دولت تاکید داشت و دولتی را کارآمد میدانست که همه وزیران با تدبیر و دلسوز محرومان، کفرستیز و معتقد به کارایی همهجانبه اسلام باشند. او در برنامههای انتخاباتی خود تاکید داشت، مردم در جریان مسائل کشور قرار گیرند و در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها شریک باشند. او به انتقاد از سیاستهای دولت هاشمیرفسنجانی پرداخت و از فاصله طبقاتی موجود انتقاد میکرد؛ دولت را بهعدم پاسخگویی متهم میکرد و قانون کار را ضداشتغال میدانست.
این نخستین بار بود که یک نامزد به صراحت از نامزدی دیگر انتقاد میکرد و همین مسئله مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفت و او را به رقیب اصلی هاشمی تبدیل کرد. در این دوره تبلیغات میدانی کاندیداها نیز رشد قابل توجهی کرد.
رجبعلی طاهری در صحبتهای خود به استثمار ثروت اشاره کرد و گفت:«یکی از اجحافها عدم توزیع عادلانه ثروت و وجود معاملات صوری است که باید با آن برخورد شود.»
او نیز منتقد سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی بود، و آنها را متهم کرد که به سیاستمداران باج میدهند و برنامه حذف ربا را پیشنهاد داد. وی در خاطرات خود گفته است در تلویزیون صحبتهایی را در انتقاد به وضع موجود کرد. گویا تلویزیون ده دقیقه از صحبتهای او را سانسور کرد و حامیان او معتقدند همین موجب کاهش آراء او شد. هاشمیرفسنجانی در این دوره نیز رئیسجمهور ایران شد.
دور هفتم: زنان، امنیت اجتماعی، توسعه پایدار
در این دوره محمد محمدیریشهری، سیدمحمد خاتمی، سیدرضا زوارهای و علیاکبر ناطقنوری، از سوی شورای نگهبان تاییدصلاحیت شدند و چهرههای سرشناسی همچون «عزتالله سحابی، علیاکبر معینفر و ابراهیم یزدی» ردصلاحیت شدند که رقابت اصلی بین ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی بود.
ناطقنوری مورد حمایت جناح راست بود و در برنامههای خود اعلام میکرد که میخواهد ادامهدهنده راه هاشمی باشد. این جناح برنامههای انتخاباتی مفصلی برای او تدارک دیده بودند؛ از سفرهای استانی گرفته تا دیدار با مراجع و بزرگان. آیتالله مهدویکنی، جوادی آملی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز از او حمایت کردند.
در این دوره که به نظر میرسید پیروزی قاطعی در انتظار ناطق است، مجمع روحانیت مبارز یک بار دیگر اعلام کرد، دوباره به عرصه سیاسی بازمیگردد. آنها نخست میرحسین موسوی را بهعنوان کاندیدا انتخاب کردند، اما او در اطلاعیهای کنارهگیری کرد و سیدمحمد خاتمی کاندیدای مورد حمایت مجمع شد.
حزب کارگزاران ابتدا زیر بار حمایت از خاتمی نمیرفت اما در نهایت آنها نیز از او حمایت کردند. جریان چپ مذهبی با محوریت خط امام، دفتر تحکیم وحدت، اقلیت ۹۰ نفره مجلس پنجم، انجمن اسلامی معلمان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع نیروهای پیرو خط امام (ره) نیز از خاتمی حمایت کردند.
خاتمی نظر زنان و جوانان را برای نخستین بار جلب کرد و درباره حقوق زنان برنامههای اجرایی داشت و در یک سخنرانی پرشور مورد استقبال بیشمار زنان قرار گرفت. شعار توسعه سیاسی او مورد اقبال عمومی قرار گرفت، استقلال کشور و اقتدار ملت، حاکمیت قانون و امنیت اجتماعی، سازندگی و توسعه پایدار و همهجانبه از جمله شعارهای انتخاباتی او بود.
در مقابل ناطقنوری شعارهایی همچون مقابله با تهاجم فرهنگی، تکیه بر دانش و کارآفرینی، پیگیری بینش امام در مسئله زنان، ایجاد سالانه ۴۵۰ هزار فرصت شغلی برای جلوگیری از بیکاری از جمله شعارهای او بود. فضای پرشور سیاسی در این انتخابات در نهایت منجر به خلق حماسه دوم خرداد شد، که به عقیده بسیاری به مانند آن دوباره در کشور تکرار نشد.
دور هشتم: جمهوریِ دوم
سیدمحمد خاتمی، احمد توکلی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوریفرد، منصور رضوی، شهابالدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمیطبا و محمود کاشانی ده نامزدی بودند که تایید صلاحیت شدند. سیدمحمد خاتمی، نامزد اصلی این دوره بود. او پس از ثبتنام در جمع خبرنگاران گفت که بر عهد پیشین خود با مردم پابرجا است.
خاتمی باز هم بر آزادی تاکید کرد و در شعارهای خود اعلام کرد قصد دارد اصل آزادیخواهی را نهادینه کند. جریان اصلاحات را گفتمان حاکم بر نظام خواند که بقای هر جریان در ارتباط با اصلاحات است، روی کار آمدن دولت قانونگرا و خردورز و اصلاحات در ساختار اقتصادی از دیگر شعارهای انتخاباتی او در این دوره بود. در این دوره نیز اصلاحطلبان، کارگزاران، دفتر تحکیم وحدت، مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، مجمع روحانیون مبارز، آیتالله صانعی، موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی از جمله گروهها و افرادی بودند که به حمایت از خاتمی پرداختند.
احمد توکلی با شعار جمهوری دوم به میدان آمده بود. او رقیب اصلی خاتمی بود و از او انتقاد میکرد. بازگشت به عدالتگرایی، دولت پاک برای ملت پاک، تحکیم آزادی، امنیت و عدالت، مبارزه با تبارگرایی و فامیلگرایی و مبارزه با اشرافیگری را در شعارهای خود مطرح میکرد. او واژه «آپارتاید سیاسی» را به فرهنگ سیاسی ایران اضافه کرد. رقابت اصلی در بین این دو کاندیدا بود و در نهایت خاتمی پیروز انتخابات هشتم شد.
دور نهم:فصلِ شعارهایِ رنگارنگ
انتخابات دومرحلهای نهم با تایید صلاحیت شش نفر؛ محمود احمدینژاد، علی اردشیرلاریجانی، محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، مهدی کروبی، اکبر هاشمیرفسنجانی، از بین هزار و ۱۴ داوطلب برگزار شد. مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده دو چهره شاخص اصلاحطلبی بودند که در این انتخابات ردصلاحیت شدند و در نامهای به رهبری خواهان تجدیدنظر در این فرایند شدند و با نامه رهبری صلاحیت آنها نیز تایید شد. ابراهیم یزدی و اعظم طالقانی دو چهره مشهور ردصلاحیتشده این دوره بودند.
هاشمیرفسنجانی با اعلام نامزدیاش گفت به میدان آمده چراکه کسی را شایسته حضور در انتخابات ندیده است؛ این حرف او چندان خوشایند کروبی نبود. محمود احمدینژاد چهرهای بود که به پدیده این دوره تبدیل شد. ابتدا کسی او را جدی نگرفت اما با شعارهای خود بازی سیاسی را برد. «حکم رهبری نماد تامین منافع و مصالحه است، عدالت پایهایترین شعار است، باید نیازهای فرهنگیان تامین شود، مدیریت کشور باید کمهزینه شود، شرکتها باید از تهران خارج شوند، انرژی هستهای حق مسلم ماست.»
از جمله شعارهای معروف احمدینژاد بود. در مقابل هاشمیرفسنجانی از بخش خصوصی در اقتصاد حمایت کرد و برنامه توسعه خود را نظام داناییمحور و توسعهی انسانی خواند و از خدمات بهداشتی رایگان برای اقشارکمدرآمد سخن گفت و برنامهای دهماهه ارائه کرد که از جمله آن اجتناب دولت از دخالت در حریم خصوصی مردم، حمایت از توسعه نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی، حمایت از بخش خصوصی برای یافتن شریک خارجی، مهار تورم و... بود. او زنان را نیز شایسته رئیسجمهوری دانست.
مهدی کروبی چهره دیگر این دوره نیز با شعارهایی همچون توسعه انسانمحور در حوزه اقتصاد، گسترش تامین اجتماعی، تکمیل نیروگاه بوشهر، سیاست تنشزدایی خارجی، دفع تبعیض بین فرهنگیان و دیگر کارکنان از جمله شعارهای او بود. قالیباف دیگر رقیب انتخاباتی معتقد بود شیرازه کار اجرایی کشور از دست رفته و فاصله طبقاتی بسیار شده است. او در شعارهای خود مبارزه با مفاسد اجتماعی، اصلاح قانون سربازی، کمک به نخبگان و تاسیس انجیاوها را مطرح کرد. او نیز اصول دهگانهای را مطرح کرد که از جمله آنها توسعه و آبادانی همهجانبه، افزایش رفاه مردم و تولید ثروت ملی و مبارزه با اشرافیت دولتی بود.
مصطفی معین با شعار «شهروند توانمند» آمد و دموکراتیک کردن ساختار دولت، تامین حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همه ایرانیان، اصلاح ساختار بوروکراتیک و همچنین ساختار اقتصادی را مطرح کرد. رقابت بین این چند نفر بسیار جدی بود و هاشمیرفسنجانی و احمدینژاد به دور دوم رفتند و در نهایت احمدینژاد پیروز رقابت شد.
دور دهم: انتخابات پرالتهاب
محمود احمدینژاد، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی در این دوره تاییدصلاحیت شدند و اعظم طالقانی از جمله افرادی بود که صلاحیتش تایید نشد. برای نخستین بار مناظرههای انتخاباتی بهصورت مستقیم از تلویزیون ایران پخش میشد. احمدینژاد سیاست انتقاد و تخریب را در پیش گرفته بود و میرحسین موسوی پرقدرت ظاهر شده بود.
مهدی کروبی نیز با شعار «تغییر» پا به عرصه رقابتها گذاشت. احمدینژاد کاهش وابستگی بودجه عمومی به درآمدهای نفت، جلوگیری از سوءاستفاده از بیتالمال و کاهش مخارج جاری دولت را در شعارهای خود مطرح کرد. حزب مؤتلفه اسلامی، انصار حزبالله، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان، اکثریت اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، فراکسیون اصولگرایان مجلس، جنبش عدالتخواه دانشجویی و جبهه متحد اصولگرایان از او حمایت کردند.
میرحسین موسوی علت حضور خود را در عرصه انتخابات وضعیت بحرانی کشور مطرح کرد. اصلاح قوه مجریه و بازتعریف نقش دولت، کاهش مشکل مسکن و مهار تورم، ارتقای حضور بخش خصوصی و تشکلهای مدنی در تصمیمگیری، کاهش هزینههای فعالیت در اقتصاد ایران و... از جمله برنامههای موسوی بود.
حزب مشارکت اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، بخش قابل توجهی از مجمع روحانیت مبارز، حزب کارگزاران، بیشتر اعضای تحکیم وحدت، نیروهای ملی-مذهبی و... از میرحسین حمایت کردند. رقابت اصلی بین این دو چهره بود، احمدینژاد در مناظرههای تلویزیونی اتهاماتی را متوجه بسیاری کرد که در یکی از آنها علیاکبر ناطقنوری، رئیس دفتر بازرسی رهبری در پاسخ به اتهام احمدینژاد اعلام کرد که احمدینژاد سوگند ریاستجمهوری را نقض کرده است.
انتخابات پرالتهاب دوره دهم، با اعلام پیروزی احمدینژاد فضای جامعه را ملتهبتر کرد. ادعای تقلب در انتخابات و درخواست بازشماری آرا از سوی بسیاری از معترضین به نتایج مطرح و اعتراضات خیابانی شکل گرفت.
دور یازدهم: شعارِ حقوق شهروندی
در این انتخابات صلاحیت محمدباقر قالیباف، حسن روحانی، سعید جلیلی، علیاکبر ولایتی، محسن رضایی و سیدمحمد غرضی تایید شد. اکبر هاشمیرفسنجانی، روحالله احمدزادهکرمانی، ابراهیم اصغرزاده، اکبر اعلمی، مسعود پزشکیان، سیدمحمدباقر خرازی، اسفندیار رحیممشایی، علیرضا زاکانی، حسن سبحانی، محمد سعیدیکیا، محمد شریعتمداری، علی فلاحیان، مصطفی کواکبیان، منوچهر متکی از جمله چهرههای ردصلاحیتشده در این دوره بودند. با توجه به اعتراضات سال ۸۸ انتظار مشارکت پایینی از این انتخابات میرفت، اما شرایط بهگونهی دیگری رقم خورد.
حسن روحانی تدوین «منشور حقوق شهروندی» را از جمله اولویتهای خود در صورت انتخاب برای ریاستجمهوری عنوان کرد و گفت: دولت من، دولت تدبیر و امید است و گفتمان آن، «نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان» است. احزاب اصلاحطلب و حزب اعتدال و توسعه از روحانی حمایت کردند. همچنین اکبر هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی و علیاکبر ناطقنوری با صدور اطلاعیهای حمایت رسمی خود را از کاندیداتوری حسن روحانی اعلام کردند و روحانی را بهعنوان نامزد اصلاحطلبان و اعتدالگرایان معرفی کردند.
قالیباف با شعار ایران سربلند رقیب انتخاباتی روحانی در این دوره بود. او معتقد بود که در نیروی انتظامی وظیفه خود را انجام داده اما شأن مردم بیش از اینهاست. او وعده داد که در صورت روی کار آمدن ظرف ۲ سال آرامش و ثبات را در عرصههای مختلف مخصوصاً در عرصههای اقتصادی که امروز کمر مردم را شکسته و به خانوادهها فشار آورده، باز گرداند.
دور دوازدهم: به عقب بازنمیگردیم؟
حسن روحانی، محمدباقر قالیباف، سیدابراهیم رئیسی، اسحاق جهانگیری، سیدمصطفی میرسلیم و سیدمصطفی هاشمیطبا تاییدصلاحیتشدگان دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری بودند. قالیباف و جهانگیری پیش از رأیگیری از نامزدی انصراف دادند. محمود احمدینژاد، حمید بقایی، علیرضا زاکانی، حمیدرضا حاجیبابایی، مسعود زریبافان، صادق خلیلیان، محمدمهدی زاهدی، سیداحمد موسوی، اعظم طالقانی، سیداحمد کاشانی، مصطفی کواکبیان، عبدالحسین مقتدایی، علیرضا منادی، حسن نوروزی، علی یوسفپور و... از افرادی بودند که صلاحیت آنها تایید نشد.
حسن روحانی در این دوره با شعار «دوباره ایران» و «به عقب بازنمیگردیم» وارد عرصه انتخاباتی شد و «آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت» گفتمان انتخاباتی او اعلام شد. وی مورد حمایت اصلاحطلبان ایران، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتدال و توسعه، حزب مردمسالاری، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، حزب اراده ملت ایران، نهضت آزادی ایران، شورای هماهنگی اصلاحات، حزب اسلامی کار، خانه کارگر و... قرار گرفت.
سیدابراهیم رئیسی دیگر چهره این دوره بود و رقابت اصلی بین او و حسن روحانی شکل گرفت. رئیسی در کارزار انتخاباتی خود بر بیکاری جوانان و معضل فقر و مسکن تأکید کرد. ساخت مسکن ارزان، سه برابر کردن یارانههای نقدی برای سه دهک پایین جامعه، تحویل مسکن مهر در سال اول دولت به مردم، ریشهکن کردن فساد و ایجاد یک میلیون شغل از جمله وعدههای او بود.
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، انصار حزبالله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز، حزب مؤتلفه اسلامی، جبهه پیروان خط امام و رهبری، جامعه اسلامی مهندسین، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان، حزب زنان جمهوری اسلامی از جمله گروهها و احزابی بودند که از رئیسی حمایت کردند. روحانی با حمایت دوباره خاتمی و اصلاحطلبان پیروز انتخابات دوازدهم شد.
دور سیزدهم: چینش انتخابات
سعیدجلیلی، محسن رضایی، سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزادههاشمی، محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی هفت نامزد تاییدصلاحیتشده این دوره بودند؛ چهرههای شاخصی چون لاریجانی، احمدینژاد و اسحاق جهانگیری ردصلاحیت شدند. برخی این انتخابات را یک انتخابات چینششده برای روی کار آمدن ابراهیم رئیسی اعلام کردند.
نارضایتیهای عمیق شکلگرفته در جامعه باعث قهر بخش قابلتوجهی از مردم با انتخابات شد، فضای انتخاباتی سردی حاکم شد و مناظرههای تلویزیونی چندان مورد توجه مردم قرار نگرفت. رئیسی وعدههای بسیاری میداد؛ از جمله ریشهکن کردن فقر تا پایان سال ۱۴۰۰، تکرقمی کردن نرخ تورم و ساخت سالانه یک میلیون مسکن. او در این انتخابات رقیب خاصی نداشت و جلیلی و زاکانی نیز به حمایت از او کنار رفتند.
عکس: Reuters