حسن رسولی استاندار خراسان در دولت اصلاحات:
تقسیمات جدید استان تهران فاقد استدلالهای مجابکننده است
حسن رسولی، نماینده سابق شورای شهر تهران در واکنش به احتمال تشکیل دو استان تهران شرقی و غربی گفت که تشکیل دو استان جدید پیرامون شهر تهران نیتهای سیاسی و انتخاباتی را به همراه دارد که میتواند در کوتاهمدت رضایت ساکنان دو استان را جلب کند اما در بلندمدت مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
یکی از افرادی که تجربه تقسیم یک استان و تشکیل استانهای جدید را در دوره استانداری خود دارد، حسن رسولی است. این نماینده سابق شورای شهر تهران که در دولت اصلاحات، استاندار استان خراسان بزرگ بود و در دوره استانداری او این استان به سه استان تقسیم شد، در گفتوگو با خبرنگار هممیهن در واکنش به احتمال تشکیل دو استان تهران شرقی و غربی گفت که تشکیل دو استان جدید پیرامون شهر تهران نیتهای سیاسی و انتخاباتی را به همراه دارد که میتواند در کوتاهمدت رضایت ساکنان دو استان را جلب کند اما در بلندمدت مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
* افزایش استانها و بهعبارت دیگر ایجاد تقسیمات جدید کشوری چه تاثیری بر برنامهریزیهای دولت و همچنین مردم یک منطقه دارد؟
مهمترین هدف قانونگذار از تصویب قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، تحقق دو هدف بوده است که همین دو هدف همچنان فلسفه بهکارگیری این قانون و ایجاد سطوح جدید تقسیمات کشوری است. اولین هدف از قانون تقسیمات کشوری بهمعنای تقسیم کشور به موزائیکها و مجموعههای تقسیماتی از قبیل مزرعه، مکان، روستا، شهر، بخش، شهرستان و استان؛ عبارت است از اینکه با این نوع تقسیمبندی سرزمینی، امکان بیشتری برای دسترسی این واحدهای تقسیماتی به خدمات عمومی، اداری و کشوری فراهم شود. هدف و مقصد دوم عبارت است از ایجاد سهولت در اداره عمومی کشور و پیگیری و اعمال سیاستهای کلان نظام؛ بهگونهای که از چالشهای فراروی وحدت ملی و سرزمینی کاسته شده و امکان برقراری انسجام عمومی، همگرایی و همبستگی ملی را فراهم کند.
*طی چند وقت اخیر بحث تشکیل دو استان تهران شرقی و غربی مطرح شده است. شما تجربه این موضوع را درباره خراسان بزرگ بهعنوان استاندار دارید. به نظر شما بسترسازی لازم برای تشکیل این دو استان صورت گرفته و این موضوع درباره تقسیم خراسان بزرگ به سه استان جدید چگونه بود؟
در ابتدا باید بگویم که براساس قانون، تبدیل مکان به مزرعه، مزرعه به روستا، روستا به بخش و بخش به شهرستان، در اختیار قوه مجریه است. پیشنهاداتی در استانداریها طرح میشود. این پیشنهادات در حوزه معاونت سیاسی وزارت کشور (دفتر تقسیمات کشوری) مورد بررسی و انطباق اولیه با ضوابط قانونی قرار میگیرد و با امضای وزیر کشور جهت تصویب به دبیرخانه هیئت دولت تقدیم میگردد.
براساس عرف رایج، اینگونه پیشنهادات در جلسه عمومی هیئتدولت نوبتِ طرح پیدا نمیکند، بلکه مستقیماً توسط دبیر دولت به کمیسیون سیاسی و دفاع ارجاع داده میشود و مصوبات کمیسیون سیاسی و دفاعی، در صورت جلسات هیئت وزیران درج میشود. اما آخرین رده ایجاد واحد جدید تقسیمات کشوری یعنی ایجاد استان جدید از طریق تقسیم و یا ادغام استانهای مصوب، خارج از اختیارات قوه مجریه و هیئت وزیران است و مثل همه لوایح و طرحها نیاز به تصویب مجلس دارد.
بنابراین قطعی بودن تشکیل استان جدید در حیطه اختیارات حتی شخص رئیسجمهور هم نیست و باید در مجلس به تصویب برسد. درباره تقسیم خراسان بزرگ، من از آن تقسیم دفاع میکنم زیرا خراسان آن زمان قبل از تقسیم 20درصد مساحت ایران را در اختیار داشت، طول استان هزار و 512 کیلومتر بود. تنوع قومی، نژادی، مذهبی و بهخصوص مسائل مرزی، موضوعات مهمی بود.
علاوه بر اینکه به علت غنی بودن وضعیت فرهنگی و مذهبی خراسان و شهر مقدس مشهد، ایجاد استانهای جدید در شمال و جنوب، خدشهای به انسجام و وحدت اقوام و اقشار خراسانی وارد نمیکرد. امروز بیرجندیها و بجنوردیها خودشان را خراسانی میدانند و به لحاظ فرهنگی انسجام این استان حفظ شده است اما در مورد تهران من فکر میکنم که این اقدام فاقد استدلالهای مجابکننده کارشناسی است.
تشکیل استانهای تهران شرقی و غربی حتماً در کوتاهمدت بهصورت اجتماعی و احساسی یک کسب رضایت اولیهای از مردم به دست خواهد آورد اما بلافاصله، افزایش قیمتها و تورم ناشی از توسعه جغرافیای سیاسی و ایجاد دو استان جدید در کنار سه استان دیگر مشکلاتی را برای ساکنان آن استانهای جدید ایجاد خواهد کرد.
در مصوبه دولت اصلاحات موضوع استان تهران بزرگ قرار داشت (که از گرمسار در شرق شروع میشود، در غرب به زنجان منتهی میشود، در شمال شهرهای دامنه جنوبی البرز را در بر میگیرد و از جنوب به شهر ری میرسد و حتی به استان قم نیز منتهی میشود). در آن مصوبه حتی قرار نبود استان البرز تشکیل شود؛ زیرا هر چه سطوح تصمیمگیری در قالب استانداری تنوع و تکثر پیدا کند، امکان هماهنگی و حفظ وحدت مدیریتی در مواجهه با مسائل پایتخت بهخصوص در بحث مدیریت کاربلدی منسجم و واحد سرزمینی دشوارتر میشود.
در دوره آقای رحمانیفضلی، در ضلع شرقی شهر تهران، خاورشهر تشکیل شد. بد نیست که ملاحظه شود چه میزان از اراضی اطراف در اثر این اقدام سیاسی از کاربریهای تولیدی و کشاورزی خارج شد و زیر آجر رفت و توسعه ساختمانهایی را داشت که در نهایت تاثیر منفی روی بنیه تولید ملی گذاشت. نکته بعد مربوط به اداره امور پایتخت است.
شهر تهران حسب قانون پایتخت کشور است و شهر و شهرستان تهران در استان تهران واقع شدهاند. بنابراین در مقایسه با سایر استانهای کشور که فاقد ویژگی پایتختبودن هستند، در ساماندهی و مدیریت تقسیمات کشوری پایتخت، ملاحظاتی فراتر از سایر استانها باید در سطوح کارشناسی و تصمیمگیری و تصویب مدنظر قرار گیرد. مؤلفههایی مثل نقش ایجاد یا عدم ایجاد دو استان دیگر در محدوده استان تهران از جهات امنیتی، سیاسی، اداری، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و دفاعی؛ مؤلفههای مؤثر در ساماندهی مدیریت سرزمین داخلی کشور است.
البته علاوه بر این متغیرها، مسئله مهاجرپذیربودن استان و شهر تهران از یکسو و از سوی دیگر تجاوز و تعرض به اراضی ملی، منابع طبیعی، اراضی دولتی و نیز همه آن مصالحی که در قالب طرح جامع شهری تهران و طرح نحوه اداره تهران بزرگ از منظر شهرسازی و معماری مصوب شورایعالی شهرسازی و معماری هست نیز باید به صورت منطقی در فرآیند این تصمیمسازی و تصمیمگیری منتهی به تصویب یا عدم تصویب مدنظر باشد.
به عبارت دیگر در این بخش، این مهم است که آیا تن دادن دولت و مجلس به ایجاد استانهای متعدد دارای مرزهای جغرافیایی تعریفشده، بیشتر و بهتر میتواند منویات قانونگذار را تامین کند؟ و از سوی دیگر باعث تقویت مدیریت منسجم برای جلوگیری از تخریب محیط زیست، گسترش بیرویه شهرها و جلوگیری از زمینخواری و مافیای زمین و مسکن خواهد شد؟
همین الان روزانه بیش از 8میلیون نفر به صورت متحرک در این شعاع 360 درجهای تهران بزرگ به علت ارزان بودن مسکن سکونت دارند و محل کار آنان در شهر تهران است. ما که در شورای شهر بودیم، وقتی میگفتند تهران چند میلیون نفر جمعیت دارد، میگفتیم روزها 15 تا 16 میلیون نفر جمعیت دارد و شبها بین 7 تا 8 میلیون نفر.
*دادن چنین وعدههایی اصولاً چه جایگاهی دارد و چرا این نوع وعدهها و برنامهها از سوی دولتمردان ارائه میشود؟
برداشت من این است که این نوع نگاه به نظام حکمرانی و کشورداری مطرود است، این رویکرد غلط و اینکه دولت در شرایط فعلی و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1404 به این نوع پروژهها متوسل میشود ناشی از خالی بودن دست دولت به لحاظ ردیف کردن دستاوردهای عملکردی چهارساله است.
این دولت و مجلس که همراستا هستند قرار بود تورم را تکرقمی کنند. آقای قالیباف در ابتدای امر گفت ما یک خیزش برای حل مسائل معیشتی مردم هستیم اما شاهد هستیم که دلار دو برابر شد. به جای اینکه در سال آخر دولت و در آستانه انتخابات، دستاوردها را در حل مسائل اقتصادی و معیشتی ردیف کنند، پرداختن به این سوژههای کمبهره کوتاهمدت، به نظر من با نیتهای سیاسی و انتخاباتی همراه است و عملاً به نفع منافع ملی نخواهد بود و همچنین در میانمدت و درازمدت مصالح و منافع ساکنان این دو استان در شرف تاسیس را تامین نخواهد کرد.