علی بیگدلی استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی درباره نحوه برخورد با اعتراضات دانشجویی:
قیاس بین ایران و غرب معالفارق است
علی بیگدلی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی که خودش جنبشهای دانشجویی را در اروپا در سالهای تحصیل تجربه کرده، در گفتوگویی که با خبرنگار هممیهن داشت معتقد است که مقایسه برخورد با جنبش دانشجویی بین ایران و غرب قیاس معالفارق است.
در روزهایی که جنبش دانشجویی در آمریکا گسترده شده و دانشگاههای این کشور شاهد تظاهرات گسترده در محکومیت حملات و نسلکشی اسرائیل به غزه هستند، در فضای داخلی ایران اظهارنظرهایی از سوی برخی مقامات صورت میگیرد که در این اظهارنظرها برخوردهای صورتگرفته با دانشجوها در آمریکا محکوم شده و دولت آمریکا را به رفتار درست با دانشجوها نصیحت میکنند؛ تا اینجای بحث صحبتها منطقی است اما موضوع از آنجایی اقناعکننده نیست که در ادامه بهنوعی خواهان الگوبرداری سایر کشورها از ایران در این زمینه هستند.
علی بیگدلی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی که خودش جنبشهای دانشجویی را در اروپا در سالهای تحصیل تجربه کرده، در گفتوگویی که با خبرنگار هممیهن داشت معتقد است که مقایسه برخورد با جنبش دانشجویی بین ایران و غرب قیاس معالفارق است.
*با توجه به برخوردی که با معترضان دانشجویی در آمریکا شده است، بحثهایی در داخل ایران مطرح شده مبنی بر اینکه مدعیان حقوق بشر خودشان اینگونه برخورد میکنند. تفاوت برخورد با معترضان در فضای آکادمیک میان ایران و کشورهای توسعهیافته و آمریکا چیست؟
جنبش دانشجویی در اروپا را میتوان یکی از نخستین جنبشهای اجتماعی دانست که بهوقوع پیوسته و همچنان ادامه دارد. از سال 1818 که نخستین جنبش دانشجویی در پروس شکل گرفت، ما شاهد موفقیتهای این جنبش در ادوار مختلف در اروپا و آمریکا بودهایم و این جنبشهای دانشجویی توانستهاند تا حدود زیادی خواستههای خود را عملی کنند.
بهعبارتی میتوان موفقترین جنبش در اروپا را از قرن نوزدهم به بعد، همین جنبشهای دانشجویی دانست. ممکن است اعتصابات کارگری، فعالیت یک بخش جامعه را مختل کند اما جنبش دانشجویی ظرافت و تاثیرگذاری بالایی دارد و به همین علت است که ما همواره شاهد این جنبشها در غرب هستیم. از طرف دیگر براساس موازین سیاست، جنبشهایی که سرکوب شوند، تبدیل به جنبشهای زیرزمینی خواهند شد و میتوانند با جنبشهای دیگر از جمله جنبشهای کارگری وحدتی ایجاد کرده و یا صاحب شاخههای نظامی شوند.
میتوان اینطور گفت که اروپاییان از دل تجربههای خود دیگر به این نتیجه رسیدهاند که جلوی جنبش دانشجویی را نمیتوان گرفت. از سوی دیگر، چون قشر دانشجو، حساسترین قشر اجتماعی است و هیچ تعهد و ضمانتی نسبت به تضمینهای اجتماعی ندارد، بنابراین خیلی نسبت به ناگواریهای سرزمینی و همچنین خارج از سرزمین خودش حساسیت دارد.
طی چند ماه اخیر و پس از هفت اکتبر هم که جنگ غزه شروع شده، زخم عمیقی بر دل طبقه دانشجو گذاشته است که این زخم را به شکل گسترده و عمیق در سراسر اروپا و آمریکا منتشر کرده و شاهد جنبشهای دانشجویی در این راستا بودهایم. به همین علت میبینیم که کشورهای اروپایی و آمریکا، با توجه به نزدیکی روابطی که با اسرائیل دارند، ناچار شدهاند تا اسرائیل را تحت فشار قرار دهند تا این رفتارهای غیرانسانی را نسبت به افراد غیرنظامی در سرزمین غزه از خود نشان ندهد.
همچنین آمریکا با همهی نزدیکیای که به اسرائیل دارد، نتانیاهو را تحت فشار قرار داده و شاهد هستیم که بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، ششمین سفر خود را به اسرائیل انجام میدهد. منتهی نتانیاهو در شرایطی قرار گرفته که نمیتواند خیلی به این فشار کشورهای غربی تن دهد زیرا در داخل با مشکلات زیادی روبهرو است؛ هم خودش و هم همسرش پرونده فساد اقتصادی دارند.
تغییرات قضایی که بهوجود آمد او را تحت فشار قرار داده است و بعد از آن هم که ماجرای هفت اکتبر پیش آمد. اگر این فشارهای بینالمللی و افکار عمومی نبود، شاید اسرائیل با فشار بیشتری عمل میکرد. من در سال 1986 که در فرانسه دانشجو بودم نمونه این جنبشها را دیدم که آن جنبش بسیار گسترده توسط دانشجوها رخ داد و بعد از آن جنبش کارگری و سندیکاهای دانشآموزی هم اضافه شد و توانست تمام دنیا را تحت تاثیر قرار دهد و در نهایت جنبش دانشجویی باعث شد که کابینه دولت در فرانسه سقوط کند اما در جامعه شرقی و بهخصوص در جامعه ایران، دولتها هنوز تن به پذیرش جنبش دانشجویی ندادهاند و متاسفانه همه جنبشهای دانشجویی با شکست و سرکوب مواجه شدهاند و این فرهنگ هنوز در بین دولتمردان ما از گذشته و از زمان شاه با شکست مواجه شده است.
*طی چند روز اخیر با بحثی در ایران روبهرو هستیم که برخی جریانهای سیاسی در ایران از باب نصیحت به دولت آمریکا درباره رفتار با دانشجوها موضع گرفتهاند اما وقتی تاریخ معاصر ایران و همین سه دهه اخیر را مرور میکنیم، سابقه برخورد با جنبشهای دانشجویی در فضای ایران مشخص است. جایگاه این نصیحتکردنها را چگونه باید تحلیل کرد؟
ما بههیچوجه، چه در زمان شاه و چه پس از آن برخورد مصلحانه و دموکراتیک با دانشجوها و جنبش دانشجویی نداشتهایم. نمیتوان اصلاً برخوردی که دولتهای اروپایی با جنبشهای دانشجویی انجام میدهند را با برخورد در ایران مقایسه کرد. در اروپا بههیچعنوان پلیس حق ورود به دانشگاه را ندارد اما دانشجوها وقتی در فضای عمومی دست به تظاهرات بزنند، اوضاع کمی فرق میکند اما باز هم دولت تحمل بسیار بالایی دارد و به حرف اینها گوش میدهد.
در ایران هم در گذشته همینطور بود اما این حریم مقدس شکسته شد و این شکستگی منجر به این شد که تقریباً همه جنبشهای دانشجویی در ایران شکست بخورد. من که در فرانسه دانشجو بودم، در جنبش 1986، سه نماینده از سوی دانشجوها در تلویزیون با وزیر علوم فرانسه حرف زدند و وزیر نتوانست آنان را قانع کند. بعد از جلسه، وزیر علوم از طریق همان تلویزیون اعلام کرد که من نتوانستهام دانشجوها را قانع کنم و به همین علت استعفا میدهم.
برخورد در اروپا اینگونه است و اصلاً نمیتوان با ایران مقایسه کرد. به قول علما قیاس برخوردها با جنبشهای دانشجویی بین غرب و ایران قیاس معالفارق است. کشور ما اصلاً تربیت سازگاری با جنبش دانشجویی را ندارد و کاملاً با این موضوع بیگانه هستیم. به همین علت ما همین الان در فضای داخلی دانشگاه هم اگر یک تجمع ایجاد شود، بلافاصله نیروهای حراست ورود پیدا کرده و برخورد میکنند؛ به همین دلیل است که این همه اخراجی و تعلیقی در بین دانشجوها در ایران داریم.
بههیچعنوان، الگوی برخورد با جنبشهای دانشجویی الگوی پسندیدهای نیست که ما بخواهیم این الگو را برای کشورهای غربی تجویز کنیم و آنها را نصیحت کنیم که رفتارشان را با دانشجو و جنبشهای دانشجویی براساس رفتار ما درست کنند. البته که رسانهها برخوردهایی را در دانشگاههای آمریکا با دانشجویان بازتاب دادهاند که نباید اتفاق میافتاد یا رفتار دموکراتیک این بود که سعهصدر به خرج میدادند و بیشتر همراهی میکردند اما چنین اظهارنظرهایی از سوی مسئولان ما بهعنوان کشوری که برخوردش با دانشجو و دانشگاهیان به نابودی جنبشهای دانشجویی منجر شده و ریسک حضور دانشجویان در اعتراضات دانشجویی بسیار بالاست و برخورد سنگین با آنها انجام میشود، عجیب و قابلقبول نیست حتی احتمالاً موجب تمسخر ما میشود.
*بهعنوان آخرین سوال، حد انتظار درباره این جنبشهای دانشجویی باید چگونه باشد؟
این اعتراضات نمیتواند در جامعه غربی تاثیرگذار نباشد. قطعاً و بهطور مسلم جنبشهای دانشجویی در اروپا تاثیرگذار هستند و خواهند بود. دولتها برای اینکه میخواهند رای بگیرند ناچارند رفتار خوبی با این جنبشها داشته باشند و به خواستههای آنها توجه کرده و احترام بگذارند.
این جنبش دانشجویی درباره غزه هم قطعاً تاثیر خواهد داشت و قطعاً میتواند جلوی حرکات وحشیانه نتانیاهو را بگیرد و اینکه تا الان هم تاثیر بالایی نگذاشته، یک مقدار به علت سختسریهایی است که شخص نتانیاهو دارد.