| کد مطلب: ۱۲۲۰۳
روحانی هم ردصلاحیت شد

روحانی هم ردصلاحیت شد

روز چهارشنبه خبر ردصلاحیت حسن روحانی، رئیس‌جمهور دوره یازدهم و دوازدهم هم منتشر شد. آن هم پس از اینکه هادی طحان‌نظیف، سخنگوی شورای نگهبان با رد شایعه ردصلاحیت حسن روحانی از رسانه‎ها خواست پیش از اعلام رسمی نتایج از چنین گمانه‌زنی‎هایی بپرهیزند. اینکه شخصی از چهره‌های سرشناس سیاسی ردصلاحیت شود، برای مردم ما که سال 92 ردصلاحیت اکبر هاشمی‌رفسنجانی، که در همان زمان هم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود را دیده‎اند، نه جدید است و نه باورش سخت. همانطور که عملاً دیگر رئیس‌جمهور و رئیس دولت صلاحیت‌داری از نگاه مسئولان نظارتی (به جز شخص رهبری) باقی نمانده است؛ احتمالاً اگر محمدعلی رجایی هم زنده بودند، با توجه به اینکه نزدیک‌ترین دوستانش افرادی مانند بهزاد نبوی بوده است؛ او هم حکمش متفاوت از سایر رؤسای‌جمهور نبود.

با همه این اوصاف اما این ردصلاحیت بار دیگر شوک‌آوری خود را دارد؛ شوک آن هم نه برای این است که ما تجربه نظارت استصوابی را از مجلس چهارم به بعد داریم و نه حتی صرفاً به خاطر اینکه روز به روز دایره انتخاب مردم تنگ‌تر می‎شود؛ بلکه از آن جهت است که  کشور تجربه یکدست‌سازی و مشکلات عدیده معیشتی و اجتماعی را داشته است و بودند تحلیلگرانی که با پیش‌بینی آینده بر این موضوع تاکید داشتند که ادامه روند فعلی احتمال فروپاشی‎های درونی در جامعه و اقتصاد را بالا می‎برد و حالا که این یکدست‌سازی‎ها به بدتر شدن اوضاع منجر شده، حتماً دست‌اندرکاران امر هم اوضاع را درک می‎کنند و هم برای اینکه همدلی مردم را به دست آورند و هم از آن جهت که در چرخه عمل فرصت ایجاد تغییرات را از دست ندهند، از تاییدصلاحیت گسترده‌تری بهره می‎برند و بالاخره در این بین دلسوزانی هستند که بخواهند از نهادینه شدن و درونی شدن بیشتر ناامیدی اجتناب کنند.

این گمانه‌‎ها و تحلیل‎ها آن زمان بیشتر شد که رهبری هم در سخنانش از ابتدای سال بر 4 اصل «رقابت»، «مشارکت»، «امنیت» و «سلامت» تاکید چندباره کرده بودند. البته در این بین هر بار در محافل سیاسی به‌ویژه اصلاح‎طلبی این بحث مطرح می‎شد که «آیا حاکمیت واقعاً به این نتیجه رسیده که باید اصلاح‎طلبان و میانه‌رو‌ها را هم در چرخه قدرت و مدیریت در کنار خود داشته باشد؟» طبیعتاً کسانی که پیش از نتایج بررسی صلاحیت‌ها در این بحث‎ها حضور داشتند، بدبینانه‌ترین نظر را این می‎دانستند که «برخلاف قشر قابل توجهی از جامعه که به این باور رسیدند یکدست‌سازی‎ها راه برون‌رفت از مشکلات نیست و باید همه سلایق و افکار در تصمیم‌گیری‎ها حضور پیدا کنند، مسئولان به این نتیجه نرسیده‌اند و هنوز ضرورتی بر این تغییر رویه نمی‎بینند». در این بین چهره‌هایی که حداقل امیدهایی داشتند و البته می‎خواستند تا آخرین توان همراهی داشته باشند، با همین امید و تحلیل‎های مذکور برای انتخابات، چه مجلس شورای اسلامی و چه مجلس خبرگان ثبت‌نام کردند. از جمله مشهورترین این چهره‌ها، حسن روحانی از چهره‌های شاخص اصولگرایان سنتی و میانه‌روها بود. اگرچه فرضیه ردصلاحیتش با توجه به اینکه طی همین چهار سال، او مقصر شماره یک وضعیت کشور از سوی جریان رقیبش در سنگر خودی‎ها یعنی اصولگرایان بود و تاثیر آنها بر نهادهای تصمیم‌گیری غیرقابل انکار است، اصلاً بعید نبود که او پس از ثبت‌نام در بیانیه‎ای چنین مطرح کند که «من به‌عنوان کسی که بیشترین دوران عمر خود را به عنوان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و ریاست‌جمهوری خدمت کرده‌ام، همچون همه شما در مقابل این انتخاب دشوار قرار دارم که سکوت و عدم مشارکت را برگزینم یا با علم به همه محدودیت‌ها، با عمل به وظیفه حضور و ضرورت عدم فاصله از نظام، حجت را بر خود و دیگران تمام کنم. در این مهم بسیار اندیشیدم و سرانجام دیدم که نمی‌توانم در این شرایط حساس ملی و منطقه‌ای، کنج عافیت و عزلت را بر میدان انتخاب و رقابت ترجیح دهم». پس به قصد اتمام حجت پای کار آمد به‌عنوان معدود چهره‎های میانه‌رو که در بحث‎های محافل سیاسی بر نگرانی‎ها در میان مسئولان و دست‌اندرکاران بر عواقب «خالص‌سازی» و «یکدست‌سازی» باور داشتند و حالا هم در بیانیه پس از ردصلاحیتش تاکید کرده است:«اینک حجت تمام شده است و شاهدی روشن و غیرقابل انکار بر رویکرد حذف‌گرایانه و ضد قانون اساسی جریان اقلیت تمامیت‌خواه حاکم، پیش چشم ملت ایران آشکار گشته است.» خواسته وجود مشارکت بالا به‌ویژه اگر به معنای رضایتمندی مردم و امید آنها به تعیین سرنوشت‌شان باشد، برای هر آنکه در جامعه زندگی می‎کند ارزشمند است اما خود مسئولانی که به افزایش مشارکت تاکید می‎کنند، کلاه‌شان را قاضی کنند و پاسخ دهند اینکه با ردصلاحیت گسترده و حتی حذف نیروهایی که نزدیکی لازم به جریان حاکم در کشور را از لحاظ سیاسی دارند اما کمی میانه‌رو هستند و ایجاد رقابت‌هایی مانند آنچه در خراسان جنوبی در حال رقم خوردن است که فقط یک شخص، ابراهیم رئیسی، صلاحیت حضورش در انتخابات تایید شده یا سایر حوزه‌های انتخاباتی چه در مجلس شورای اسلامی و چه در مجلس خبرگان که تنوع فکر و سلیقه نادیده گرفته شده، چرا باید مردم پای صندوق رای بیایند و مشارکت را بالا ببرند؟ شاید چهره‌هایی مانند روحانی آخرین‎ها از سیاستمداران کارکشته و استخوان‌دار غیرتندرو باشند که به‌جای قهر و سکوت، هنوز به همین صندوق‎های رای موجود تمسک می‎کنند. ناامیدی و یأس آفت هر حکومتی است و یک روز به نقطه جبران‌ناپذیر می‎رسد؛ اگرچه رای‌آوری حسن روحانی به دلیل فضای فعلی کشور شاید چندان امکان‌پذیر نبود و یا شاید این سوال وجود داشته باشد که اگر او رای بیاورد یک نفر با نگاه متفاوت چه فرقی برای فضای سیاسی کشور دارد؟ اما فراموش نشود همین حداقل‌ها یعنی هنوز حضور سلایق و نظرات مختلف برای مسئولان و تصمیم‌گیران اهمیت دارد و خواهان شنیدن صدای متفاوت هستند؛ و چنین حذف‌ها و گسترش ردصلاحیت‌ها و فرستادن اصولگرایان سنتی و میانه‎روهایی مانند علی لاریجانی و حسن روحانی به خارج از گود بازی، صرفاً مهر تایید برای خالص‌سازی‌ها و بستن گوش‌ها بر صدای متفاوت و البته از بین بردن کورسوی امید تغییر است. هر دوره که در بر همین پاشنه بچرخد، حکم بر تداوم وضع موجود و البته هر چه دایره تنوع تنگ‌تر شود، حرکت به سمت بدتر شدن اوضاع است.

 

 

بیانیه روحانی:  در صحنه بمانیم با رای اعتراضی

 

حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین، پس از اعلام نظر منفی شورای نگهبان درباره نامزدی در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری بیانیه‌ای منتشر کرد. این بیانیه در حالی منتشر شده که روحانی در ماه‌های اخیر بسیار بر موضوع افزایش مشارکت در انتخابات و دعوت و تشویق مردم بر این موضوع تاکید کرده است:

به نام خدای دانا و توانا

ملت بزرگ و شریف ایران

سلام و درود خداوند بر شما باد

با آغاز مرحله ثبت‌نام برای برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، در شرایطی که تحریم‌های ظالمانه بر کلیه شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور سایه افکنده و اکثریت ملت ایران با مشکلات معیشتی و کاهش امید نسبت به آینده دست‌وپنجه نرم می‌کنند، علی‌رغم فضای سرد مشارکت عمومی در انتخابات پیش‌رو، اینجانب با اعتقاد عمیق به نقش انتخابات آزاد، رقابتی و متکی به آراء مردم در ایجاد تحول در جامعه و با توجه به اهمیت مجلس خبرگان در تعیین سرنوشت کشور و تأکید مکرر رهبری معظم انقلاب اسلامی بر برگزاری انتخابات سالم، رقابتی و همراه با سلامت و مشارکت عمومی، پس از مشورت با بزرگان و اهل نظر برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان ثبت‌نام نمودم، به امید آنکه بتوانم در این شرایط حساس تاریخی به وظیفه دینی و ملی خود عمل کنم.

انبوه مشکلات داخلی و شرایط بحرانی منطقه و تهدیدات خارجی، نگرانی از آینده کشور و دغدغه دین‌گریزی در جامعه ناشی از سیاست‌ها و رویکردهای تنش‌زا و فاجعه‌بار کنونی، از جمله دلایل من برای ادامه راهی بود که سالیان دراز در مسئولیت‌های سخت و دشوار پیموده‌ام.

امروز خبر رسید که شورای نگهبان، مانع ورود این خادم کوچک ملت ایران در انتخابات مجلس خبرگان شده است. اینک لازم می‌دانم چند نکته را در این رابطه با شما که صاحبان اصلی کشور و ولی‌نعمتان نظام هستید، در میان بگذارم:

آنان که با انگیزه‌های سیاسی دست به ردصلاحیت اینجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی را نیز به دلایل عمدتاً سیاسی ردصلاحیت کرده و حق مشارکت مردم را از آنان سلب نموده‌اند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند.

گرچه در زمان ثبت‌نام هم، می‌شد حدس زد که وقتی عده‌ای در دو انتخابات قبلی به جرم حمایت از روحانی رد شده‌اند، خود روحانی را هم رد کنند؛ اما من نمی‌توانستم به بهانه عمل نادرست دیگران، به وظیفه‌ای که خود درست تشخیص می‌دادم عمل نکنم. این بار هم به عشق مردم و برای پیشگیری از خطراتی که میهن را تهدید می‌کند، خود را در معرض حملات و تعرضات قرار دادم.

اینک حجت تمام شده است و شاهدی روشن و غیرقابل انکار بر رویکرد حذف‌گرایانه و ضدقانون اساسی جریان اقلیت تمامیت‌خواه حاکم، پیش چشم ملت ایران آشکار گشته است.

شورای نگهبان قانون اساسی به‌جای آن‌که با مصوبه اخیر خلاف قانون اساسی مجلس که حق انتخاب مردم در انتخابات را محدود می‌کرد، مخالفت کند، با تأیید آن مصوبه و صحه گذاشتن بر اقدامات غیرقانونی هیأت‌های اجرایی و نظارت، عملاً جریان مأیوس‌سازی مردم از انتخابات را تقویت کرد و نه‌فقط در گفته صریح سخنگوی این شورا، که در عمل هم، خود را نسبت به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، بی‌مسئولیت نشان داد. این واقعیت تلخ، در تضاد روشن با خواست رهبری است که زمینه‌سازی برای مشارکت حداکثری در انتخابات را وظیفه همه نهادها برشمردند.

با این شواهد روشن، دیگر تردیدی نمی‌ماند که اقلیت حاکم، رسماً و علناً کاهش حضور مردم در انتخابات را می‌خواهند. آن‌ها می‌خواهند انتخابات و صندوق را از تعیین‌کنندگی در سرنوشت مردم بیاندازند تا خود بتوانند با تصمیمات محفلی، سرنوشت مردم را تعیین کنند. به این سبب، هم‌اکنون نیز، بیش از پیش باید بر اهمیت رأی مردم و تعیین‌کنندگی صندوق رأی پای فشرد و به نقشه حذف صندوق و حذف جمهوریت از نظام اعتراض کرد. راه اعتراض هم جز صندوق نیست. باید راهی یافت که «رأی اعتراضی» صدای رسای مردم ایران شود. باز هم معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد اگرچه مرا هم رد کرده باشند. باید با رأی، اعتراض کرد. رأی ندادن، عمل به خواست آن‌هاست که می‌خواهند ما رأی ندهیم و به تدریج مردم را از حق مسلم «انتخاب» محروم نمایند. لذا وظیفه نمایندگان مقبول سیاسی مردم است که شیوه رأی اعتراضی را به آنان نشان دهند.

از این آقایان باید پرسید آیا در این تصمیم، شما بی‌طرفی سیاسی را رعایت کرده‌اید؟ شما اگر نیت سیاسی جانبدارانه نداشتید، به کدام دلیل قانونی، صلاحیت کسی که بیشترین سابقه نمایندگی مردم در نظام را داشته و تا امروز، پنج دوره نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بوده است، سه دوره نماینده مجلس خبرگان بوده است، دو دوره رئیس‌جمهور منتخب مردم بوده است، عضو و رئیس اصلی‌ترین شوراهای تصمیم‌گیری نظام بوده است را زیر سوال برده‌اید؟ اگر نیت جانبدارانه سیاسی ندارید و از ترس رأی‌آوری او خود دست به کار حذف پیشاپیش نشده‌اید، چرا این دلایل را با مردم در میان نمی‌گذارید؟ و اگر نیت سیاسی جانبدارانه داشتید، آیا این عملکرد، صلاحیت شما در نظارت منصفانه بر انتخابات را از شما سلب نمی‌کند؟

 باید پرسید آیا این رویکرد، به نفع نظام و کشوری است که پس از عنایت الهی، جز مردم قدرت دیگری به عنوان حامی و یاور ندارد و در مقابله با تهدیدات گوناگون، تنها انسجام و مشارکت مردم است که امنیت و پیشرفت کشور را تضمین می‌کند؟ آیا شما مصلحت نظام را بهتر از مردم و رهبری تشخیص می‌دهید که مشارکت و رقابت را برای یک انتخابات حداکثری لازم می‌دانند؟

باید پرسید آیا این رویه حذف و طرد خادمان مردم و افراد شاخصی که مورد اعتماد مردمند، اعتماد مردم به نظام را بالا می‌برد یا به اعتماد عمومی ضربه می‌زند؟ آیا سرمایه اجتماعی کشور و نظام با این محدودیت‌ها و ردصلاحیت‌ها افزایش می‌یابد و جوانان را به آینده کشور و نقش‌آفرینی در سرنوشت خود، امیدوارتر می‌کند یا آنان را از اصلاح امور کشور مأیوس می‌کند؟ بدیهی است اینگونه اقدامات خودسرانه که با استناد به نظارت استصوابی و تفسیر ناصحیح و سلیقه‌ای از قانون اساسی صورت می‌گیرد، نه‌تنها اراده اینجانب را در ادامه راه دفاع از حقوق ملت و ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی سست نخواهد کرد بلکه با افتخار اعلام می‌دارم همچنان‌که در دوران سخت دفاع مقدس و بحران‌های مختلف داخلی و خارجی که دامنگیر کشور بوده است، همواره در راه اعتلاء و سربلندی کشور و ملت ایران به‌طور خستگی‌ناپذیر تلاش کرده‌ام به پیمان خود با ملت وفادار بوده و تا پایان عمر همچنان به‌عنوان خادم ملت در کنار مردم صبور و شریف ایران خواهم بود و عمیقاً اعتقاد دارم که تنها راه رهایی کشور از تنگناهای کنونی و تحقق آرمان‌های انقلاب در دستیابی به توسعه و تحکیم ارزش‌های اخلاقی، تکیه بر آراء مردم، حفظ وحدت ملی، تعامل سازنده با جهان و همسایگان و تغییر رویکرد حکمرانی در جهت تأمین منافع ملی کشور است.

پروردگارا، ما از این‌که دسترنج این انقلاب عظیم اسلامی، که خون و آبروی عزیزترین سرمایه‌های این ملت برای آن ریخته شده است، این چنین بر باد می‌رود، رنجیده‌خاطریم. قرار بود در این نظام، خود این مردم، سرنوشت خود را تعیین کنند نه آن‌که اقلیتی چندنفره انتخاب آنان را به آنان دیکته کنند. این اسلامی نبود که به مردم معرفی شده بود و این آن امانتی نیست که مردم به پایش جان و جوانی دادند.

خدایا تو بارها در لحظه‌های خطر تأییداتت را به این مردم ارزانی داشته‌ای. اکنون نیز دادرس این مردم نجیب و صبور و قهرمان باش. خدایا این ملت را از آسیب انحصارطلبان و حاسدان و متملقان و تفرقه‌افکنان مصون بدار. خدایا صلح و عدل و آزادی و آبادی را به کشور ارزانی دار. پروردگارا میهن‌مان را از دشمن و خشکسالی و دروغ در امان نگهدار.

حسن روحانی   04/11/1402

 

 

 

اظهارنظرها درباره ردصلاحیت حسن روحانی

 

پس از انتشار خبر ردصلاحیت حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان، بسیاری از چهره‌های سیاسی به این تصمیم شورای نگهبان واکنش نشان دادند. البته برخی از واکنش‌ها به نقد عملکرد شورای نگهبان و برخی از واکنش‌ها به تایید این عملکرد و حتی برخورد سنگین‌تر با روحانی پرداخته است. برخی از این نظرات در ادامه می‎آید:

 

علی جنتی: افزایش سرمایه اجتماعی روحانی

اقلیت تمامیت‌خواه حاکم حضور رئیس‌جمهور سابق را نیز در مجلس خبرگان برنتافت تا این نهاد هم به‌طور کامل در قبضه آنان قرار گیرد. ردصلاحیت دکتر روحانی برگ دیگری از رسوایی کسانی است که قانون اساسی را به سخره گرفته‌اند. منتظر مشارکت اقلیت در انتخابات باشید. با ردصلاحیت دکتر روحانی سرمایه اجتماعی او را افزایش دادید. کارنامه او در طول نیم قرن گذشته در صحنه‌های دشوار دفاع مقدس، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، ریاست‌جمهوری و ده‌ها مسئولیت دیگر روشن است. او هرگز از صحنه سیاسی کشور حذف نخواهد شد و همواره در کنار ملت باقی خواهد ماند./ توئیتر

 

حسام‌الدین آشنا: محفل یا مجلس؟

مصلحت نبود یا صلاحیت؟ سقیفه امروز یا دیروز یا فردا؟ محفل یا مجلس؟/ توئیتر

 

محمدجواد آذری‌جهرمی: نسخه حذف شفابخش نیست

نقل است که روزی فردی به پزشکی مراجعه کرد و چنین شرح حال گفت: «جناب دکتر، شرایط بدی بر جسم من حاکم شده که دست بر هر جای تنم می‌گذارم، درد می‌گیرد.» دکتر او را معاینه کرد و گفت: «بزرگوار، آنچه آسیب دیده است؛ دست شماست!»  اینکه به جز رهبر انقلاب - حفظه‌الله - و شهید بزرگوار رجایی، هیچ رئیس‌جمهوری دیگری در پایان ماموریت خود، مطلوب پنداشته نشده و به نوعی طرد شده است؛ شاید مصداق داستان بالا باشد…  تعادل در ریزش و رویش‌ها، طبیعت یک سیستم زنده است. اما اگر ریزش‌ها شدت یافت و طرد کردن و محدود کردن دایره نیز به صورت ارادی و با شدت بر آن اضافه شد؛ سیستم به سمت پیری و ناکارآمدی خواهد رفت. ایراد در سیستم را باید یافت و درمان کرد، نسخه حذف افراد یا پیاده‌سازی آن‌ها از قطار انقلاب از ابتدا هم روشن بود که شفابخش نیست؛ روال درمان را تدبیری دیگر باید…/ کانال تلگرامی

 

عبدالناصر همتی: مسئله قهر مردم است

مهم‌تر از مسئله تأیید یا ردصلاحیت افراد برای انتخابات در نزد افکار عمومی، مسئله قهر بخش مهمی از مردم با صندوق رأی است که در انتخابات ۱۴۰۰ نیز خود را نشان داد. رمز تحقق حضور گسترده مردم در انتخابات، اطمینان یافتن آن‌ها از مؤثر بودن نتیجه نظر و رأی‌شان در اداره امور کشور است./ توئیتر

 

سیدعباس صالحی: انقلاب را به تاراج نسپاریم

وقتی از قطار انقلاب افراد و گروه‌ها را پیاده و بلکه پرتاب و بی‌حیثیت می‌کنیم، ساده‌ترین برداشت این است که چرا سوار شویم که چنین سرنوشتی پیدا کنیم؟! و وقتی بر نامداران انقلاب چنین روا می‌داریم، تکلیف این قطار را از آغاز تا پایان تعیین کرده‌ایم! انقلاب و ایران را به تاراج نسپریم!/ توئیتر

 

احمد زیدآبادی: ساختمان منحرف‌ساز

پس از فوت آیت‌الله خمینی، شورای نگهبان ویژگی‌هایی مانند «مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور» را برای مرحوم شیخ اکبر هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و شیخ حسن روحانی در دو دور متوالی احراز کرده است، اما پس از سپری شدن دورۀ هشت‌سالۀ ریاست‌جمهوری آنها، هر چهار نفر را نه‌فقط فاقد هر نوع صلاحیت برای ریاست‌جمهوری بلکه حتی «منحرف» تلقی کرده است! با این وضع، اوضاع از دو حال خارج نیست. یا هر فرد «صاحب صلاحیتِ مورد احراز شورای نگهبان» پس از ورود به ساختمان پاستور، با هر سابقه و گرایش و طرزفکری خواه ناخواه «تو زرد» از کار در می‌آید  و منحرف می‌شود که در این صورت، درِ ساختمان پاستور را باید گِل گرفت چون این ساختمان حکم «منحرف‌ساز» پیدا کرده است! یا اینکه، شورای نگهبان اصولاً  فاقد توانایی تشخیص و شناخت ویژگی‌های مورد نظر خود در افراد است که در آن صورت نیز، وجودش بالکل نقض غرض است و فقط وقت و منابع کشور را به باد می‌دهد! این یادداشت از باب محاجه است!/ کانال تلگرامی

محمود واعظی:عزم روحانی کاهش نمی‌یابد

این رویه که تمام رؤسای‌جمهور قبلی را با نظام دارای زاویه نشان دهند، به سود چه کسی است؟ آیا گمان نمی‌کنند این حذف و طرد حتی به خود آن‌ها هم می‌رسد؟ کسی که ۱۶ سال نماینده رهبر معظم انقلاب در شورایعالی امنیت ملی، دو دوره رئیس‌جمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی و سه دوره عضو مجلس خبرگان رهبری و پنج دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بوده، به کدام ادله صلاحیتش برای انتخابات خبرگان تائید نمی‌شود؟ چه اتفاقی افتاده که نماینده سه دوره مجلس خبرگان برای ادامه حضور در این مجلس یکباره فاقد صلاحیت تشخیص داده می‌شود؟ آیا مردم می‌پذیرند که دلیل آن غیرسیاسی است؟ آن‌ها می‌دانند ردصلاحیت دکتر روحانی، عزم او را برای تقویت نهاد انتخابات کاهش نخواهد داد. مشروعیت، مقبولیت و قدرت جمهوری اسلامی وابسته به مردم است و طرفداران حقیقی انقلاب و نظام اجازه انحراف از این اصل بنیادین را نخواهند داد./ مصاحبه با جماران

 

عباس عبدی: رد صلاحیت با احتمالات آینده

در نقد ردصلاحیت روحانی، به گذشته او اشاره می‌شود، ولی چنین فهمیده می‌شود که ردصلاحیت‌ها مربوط به احتمالات آینده است و ربطی به گذشته ندارد. روحانی: معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد، اگرچه خودم را رد کرده باشند. به نظر می‌رسد که این جمله نوعی ناسزا به ردصلاحیت‌کنندگان است./ توئیتر

 

علی باقری: به صف مبارزه خوش آمدید

حسن روحانی با گذر از عافیت‌جویی و تنزه‌طلبی و قدم گذاشتن در مسیر سیاست‌ورزی اصلاح‌جویانه قانونی و تدریجی، پس از ردصلاحیت، جایگاه، نقش و صلاحیتی فراتر از گذشته یافت. آقای روحانی! به صف مبارزه مدنی و قانونی برای احقاق حقوق ملت و توسعه کشور خوش آمدید!/ توئیتر

 

سعید شریعتی: مخزن‌الاسرار نظام

هیچ‌کس نمی‌تواند از ردصلاحیت مخزن‌الاسرار جمهوری اسلامی خرسند باشد جز کسانی که منافع‌شان در پایان جمهوری اسلامی است./ توئیتر

 

حسین شریعتمداری: 96 باید رد می‌شد

صرف نظر از دلایل ردصلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان، باید گفت کارنامه آقای روحانی در جریان دو دوره ریاست‌جمهوری وی پیش روی مردم است و می‌تواند ملاک و معیار خالی از ابهامی درباره میزان صلاحیت ایشان باشد. آقای روحانی بی‌آن‌که بفرمایند منظورشان از مردم چه کسانی هستند، ادعا می‌کند که مردم از ردصلاحیت ایشان نگرانند و حال آن‌که توده‌های عظیم مردم از تائید صلاحیت ایشان برای دور دوم انتخابات متعجب بوده و گلایه داشتند که با توجه به عملکرد و مواضع آقای روحانی در دور اول ریاست‌جمهوری، چرا شورای نگهبان برای بار دوم نیز صلاحیت ایشان را تائید کرده است؟!/ مصاحبه با خبرگزاری فارس

 

منتجب‌نیا: ردصلاحیت 8سال ریاست‌جمهوری

اگر از نظر سیاسی هم بررسی کنیم، ردصلاحیت کسی که در نظام مسئولیت داشته، آن هم در این سطح و ۸ سال رئیس‌جمهور کشور، چند دوره نماینده مجلس، جانشین فرمانده جنگ و... بوده و چنین امتیازهایی داشته، هزینه بسیار سنگینی برای نظام دارد. آقای روحانی بعد از مرحوم هاشمی در جنگ تحمیلی، در مجلس و عرصه‌های مختلف پیش و پس از انقلاب نقش مؤثری داشته است اما برای عضویت مجلس خبرگان او را صالح ندانستند و از نظر من این ردصلاحیت به معنای ردصلاحیت ۸ سال ریاست‌جمهوری اوست که خود آقایان تاییدش کرده بودند، ردصلاحیت او به معنای ردصلاحیت مسئولیت‌های پیشین اوست که هزینه‌های زیادی هم در عرصه بین‌المللی دارد و قضاوت بدی در خارج می‌شویم./ مصاحبه با خبرآنلاین

 

قدیری‌ابیانه: زمینه محاکمه فراهم کنید

اولاً تبریک می‌گویم به شورای نگهبان که آقای روحانی را ردصلاحیت کرد و مردم را از نگرانی درآورد هرچند حتی اگر تأیید صلاحیت می‌شد، او شانسی برای رأی آوردن نداشت. با پایان یافتن دوره حضور روحانی در خبرگان رهبری و تمام شدن مصونیت قضایی او، زمینه برای محاکمه‌اش نیز فراهم می‌شود. مرحله بعد از محاکمه نیز خلع لباس روحانی به خاطر خیانت‌هایی است که به ایران کرده است. دستگاه‌های امنیتی باید اعلام کنند که آیا حسن روحانی تابعیت دوگانه دارد یا نه؟

/ مصاحبه با ساعدنیوز

 

 

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار