| کد مطلب: ۱۱۶۴۸

وظیفه نیروهای مدنی در انتخابات ١۴٠٢

Jalayi-Pour حمیدرضا جلایی پور

حمیدرضا جلایی‌پور

استاد جامعه‌شناس دانشگاه تهران

هیئت‌های اجرایی و نظارت نظر خود را درباره نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم اعلام کردند. نتایج اعلامی نشان می‌دهد که جریان حاکم دنبال یک انتخابات با مشارکت محدود و نتایج مطمئن است. در واقع، این جریان برخلاف اکثریت دلسوزان کشور مهمترین ضعف‌اش را چیزی به نام «شکاف دولت از ملت» نمی‌داند و معتقد است با همین «حکومت یکدست» و با همین «سیاست‌های داخلی و خارجی» می‌تواند مشکلات کشور را مدیریت کند.

گمانه‌زنی از میزان مشارکت

پیش‌بینی مشارکت مردم در این انتخابات از هم‌اکنون نیز میسر نیست. در دولت احمدی‌نژاد و به دست قاضی مرتضوی مراکز نظرسنجی غیرحکومتی تعطیل شدند و در دولت رئیسی نیز انتشار نظرسنجی‌های حرفه‌ای از سوی مؤسسه ایسپا با اخلال روبه‌رو شده است و پژوهشگران از آگاهی از آمار رسمی و نظرسنجی‌ها محروم‌اند. نگارنده براساس رفتار انتخاباتی مردم در سال ١٣٩٨ و شواهد غیرمستقیم دیگر فعلاً مشارکت مردم در کل کشور را حدود چهل درصد و در شهر تهران بیست درصد حدس می‌زند. اتفاقاً «تندروهای خالص‌گرا» با همین مشارکت پایین مردم آرامش بیشتری دارند، چون نتیجه برای آنها (یعنی مجلسی با اکثریتی خالص‌گرا) مهم است؛ نه ترمیم شکاف دولت-ملت و درمان روند فقر پیش‌رونده در کشور.

آرایش سیاسی

اینک فرض کنیم چهل درصد مردم در انتخابات شرکت می‌کنند، حالا آرایش سیاسی در این انتخابات چگونه خواهد بود؟ چه نیروهای سیاسی و با چه برنامه‌ها و شعاری با هم رقابت خواهند کرد؟ روشن است شرایط سیاسی ما در ایران مثل ترکیه نیست که هواداران بلوک قدرت (یعنی بلوک اردوغان) و مخالفان او (یعنی بلوک سکولار، دگراندیشان و سایر اقلیت‌های محذوف) با هم رقابت کنند و از برنامه‌های خود دفاع کنند (باید بپذیریم که ترکیه از حیث توسعه سیاسی از ایران جلوتر است).

حتی شرایط سیاسی کشور مثل دهه۱۳۷۰ نیست که اصلاح‌طلبان از گشایش سیاسی و توسعه و اصولگرایان از ارزش‌ها و مقاومت در برابر آمریکا دفاع کنند و با هم رقابت کنند.

هم‌اکنون در شرایطی هستیم که اکثریتی از مردم امیدی ندارند که بتوانند با شرکت در رقابت انتخاباتی در اداره کشور و رفع مشکلات ایفای نقش کنند و لذا در انتخابات شرکت نمی‌کنند.  از جریان اصلاح‌طلب و اصولگرای میانه هم دیگر چیزی باقی نمانده است. کسی از نامزدهای اصلاح‌طلب باقی نمانده و حتی نامزدهای اطراف علی‌ لاریجانی اصول‌گرا هم حذف شده‌اند. در نتیجه، رقابت بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیست. لذا در انتخابات ١۴٠٢ رقابت بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیست. اینک سوال این است که آیا آن چهل درصدی که در کل کشور احتمالاً در انتخابات شرکت می‌کنند، در میان نیروهای سیاسی حاضر در صحنه امکان انتخابی ندارند؟ به نظر می‌رسد به جای آرایش سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا یک آرایش سیاسی کم‌رنگ بین دو نیرو شکل بگیرد. یک نیرو همین «اصول‌گرایان تندرو» هستند که در قالب نام‌هایی مثل پایداری وارد رقابت انتخاباتی می‌شوند. این نیرو همان خالص‌گرایان هستند که مسئول تداوم وضع موجودند و از مردم انتظار مقاومت دارند تا این نیرو آنها را به پیشرفت برساند! از سوی دیگر، یک نیروی ژلاتینی هم دارد به‌تدریج شکل می‌گیرد که با تندروها و خالص‌گرایان همراه نیستند. اینها میانه‌رو هستند و می‌خواهند تلاش کنند وضع زندگی مردم یک مقدار به «زندگی معمولی» برگردد؛ نامزدهایی مثل مسعود پزشکیان، علی مطهری، محمدباقر نوبخت و غلامرضا تاج‌گردون از چهره‌های شناخته‌شده این طیف در میان تاییدصلاحیت‌شدگان هستند.

 

وظیفه نیروهای مدنی

اشاره کردم، به‌نظر می‌رسد آرایش سیاسی در میان چهل‌درصدی که در انتخابات شرکت می‌کنند بین دو نیرو و برنامه شکل بگیرد؛ نیرویی که دنبال ادامه وضع موجود است و نیرویی که دنبال بازگرداندن یک «زندگی معمولی» برای مردم است. بااین‌همه و متاسفانه افق سیاست‌ورزی مدنی چنان در تنگناست که منِ نوعی تلاش می‌کنم در میان آن دو نیرو، به نیرویی که به بازگرداندن «زندگی معمولی» وعده می‌دهد، رای دهم و برای رای‌آوری لیست‌ آنها تلاش می‌کنم. درست است که متاسفانه در این انتخابات، جریان حاکم همان انحصارگرایی انتخابات ١٣٩٨ و ١۴٠٠ را تکرار کرد؛ ولی من به خاطر شرایط لغزنده خاورمیانه و شبح جنگ در بالای سر منطقه، در جریان تبلیغاتی این انتخابات با رسانه‌های ماهواره‌ای اسرائیلی که برای مشروعیت‌زدایی از حکومت تلاش می‌کنند، همراه نمی‌شوم. اینکه بلوک قدرت در این انتخابات مسئولانه عمل نکرده است؛ دلیلی نمی‌شود نیروهای جامعه مدنی ایران مسئولانه عمل نکنند.

 

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی