ایران و موضع احتمالی روسیه
شاید و بر اساس قرائن و شواهد چنین به نظر میرسد که در حال ورود به ترتیبات امنیتی جدیدی هستیم؛ ترتیباتی که پیشفرضهای امنیتی گذشته در تقابل دو کشور کارایی ندارد. بنابراین، در چنین قالبی میتوان ظرفیت ایفای نقش روسها در مواجهه کنونی ایران و آمریکا را بازتعریف کرد. بهویژه اینکه روسها قدرت و ابزار لازم برای ایفای نقش در این میانجیگری را دارند.
شاید آیندگان هنگامی که به مرور این سالها میرسند، آن را بهعنوان دوره زمانی گذر به دنیای جدید تصویر و معرفی کنند و به نظرشان مردمی که در این دوره میزیستهاند، رویدادها و تحولات مهمی را تجربه کردهاند. درحالیکه ما بهعنوان کسانی که در متن این تحولات هستیم، به دلیل همراهی آرام با آنها چندان به اهمیت ماجرا پی نبریم و برایمان امری عادی بنماید.
این تحولات در اصل ریشه فنآورانه و اقتصادی دارد و در مرحله بعد در سیاست داخلی و بینالملل کشورها بازتاب دارد. اقتصاد دیجیتال و رمزارزها، شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی، فنآوریهای نظامی، سلاحهای هایپرسونیک، جنگ سایبری، حضور بازیگران جدید و قدرتمند جهانی، رشد انرژیهای سبز، تغییرات اجتماعی، پیشرفتهای ژنتیک و سلولهای بنیادی، سلاحهای زیستی، و حتی آغاز تحولات مهم در رسانهها و آموزش و نهادهای آن و... نمودهای مهم این تحولات هستند.
متاسفانه جامعه ایران هنوز نتوانسته است نگاهی متوازن و عینی به این تحولات، از جمله به رفتار قدرتهای جهانی پیدا کند. این نگاه اغلب متاثر از آموزههای گذشته و تابع حب و بغضهای تاریخی و بهصورت صفر و یک است. درحالیکه سیاست خارجی واقعی کشورها تابع منافع ملی آنهاست. منافعی که بر اثر تحولات جدید جهانی دچار تغییر و تحول میشود و شده است.
چه کسی فکر میکرد که با آمدن ترامپ، روابط اروپا با آمریکا تا این اندازه دچار تحول شود؟ بعید است که کسی پیش از این چنین تصور و تحلیلی داشته باشد. ولی اکنون شاهد آن هستیم. لذا باید نگاه را به حال و آینده معطوف کرد و موقتاً دور گذشته را خط کشید.
برای این منظور، باید انعطاف فکری داشت و سناریوهای گوناگون را محتمل دانست. همانگونه که مذاکرات روسیه و آمریکا نتایج غیرمنتظرهای داشته است؛ این احتمال را جدی یا حداقل ممکن بدانیم که روسیه برخلاف انتظار بسیاری از تحلیلگران واسطه حل مسائل فیمابین ایران و ایالات متحده شود و سفر لاوروف میتواند مقدمه چنین میانجیگری شود. امری که ظاهراً خلاف گزارههای رایج است؛ گزارههایی که معتقدند روسیه نمیخواهد تنش میان ایران و آمریکا کم شود.
یا این گزاره بدبینانه که روسیه با برگ ایران بازی خواهد کرد و امثال این نوع گزارهها. چرا چنین احتمالی را باید جدی گرفت و از آن استقبال کرد؟ مهمترین شاهد آن مسئله اوکراین است.
اوکراین یک حلقه مهم از زنجیره سیاست راهبردی غرب برای محکمتر کردن کمربند امنیتی ناتو علیه روسیه بود. ادعاهای روسیه در نقش غرب برای ایجاد این تنش بهویژه از ۲۰۱۴ بهاینسو واجد گزارههایی است که قابلانکار نیست.
بنابراین، شاید و بر اساس قرائن و شواهد چنین به نظر میرسد که در حال ورود به ترتیبات امنیتی جدیدی هستیم؛ ترتیباتی که پیشفرضهای امنیتی گذشته در تقابل دو کشور کارایی ندارد. بنابراین، در چنین قالبی میتوان ظرفیت ایفای نقش روسها در مواجهه کنونی ایران و آمریکا را بازتعریف کرد. بهویژه اینکه روسها قدرت و ابزار لازم برای ایفای نقش در این میانجیگری را دارند.
به نظر میرسد که اگر چنین احتمالی داده شود، همه گروههایی که بهصورت پیشفرض له یا علیه روسیه و آمریکا موضع دارند، باید در این رویکرد خود تجدیدنظر کنند و وجود هرگونه واسطهای را برای تقلیل تنش ایران و آمریکا مغتنم بدانند و از آن دفاع کنند و عامل تخریب یا فشار تبلیغاتی علیه چنین فرآیند احتمالی نشوند.