| کد مطلب: ۲۹۵۸۳

ایران برای همه است

باید تعریفی از حکومت و کشور بدهیم که رنگین‌کمانی باشد و همه رنگ‌ها و سلایق موجود کشور در این رنگین‌کمان جایی برای خود بیابند و قرار نیست که مردم را شعبه‌شعبه کنیم و هر کس را با انگ و اتهامی خارج از دایره ملت ایران تعریف کنیم که پایان این راه کسی جز تعداد معدودی نخواهند ماند.

هرچه زمان می‌گذرد ابعاد بیشتری از منطق پشت‌پرده مصوبه حجاب آشکار می‌شود؛ از جمله حالا چون دیده‌اند هیچ راه دیگری برای توجیه ماجرا نمانده است، آخرین تیر ترکش را بیرون کشیده‌اند و زبان به احتمال خطر امنیتی باز کرده و می‌گویند: «جوانانی مذهبی هستند حکومت را از خودشان می‌دانند، داوطلب می‌شوند برای جنگ و جلوی تیر رفتن، و اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟ اگر این ذهنیت ایجاد شود آدم‌هایی که باید از کشور دفاع کنند دفاع نخواهند کرد و ایران به سوریه تبدیل می‌شود، ارتشش نمی‌جنگد. این بحث حجاب بُعد سیاست خارجی ایجاد می‌کند.»

یعنی اگر قانون حجاب اجرا نشود؛ دیگر کسی برای جنگیدن و تیر خوردن نخواهد رفت! و ایران سوریه می‌شود و ارتشش نمی‌جنگد. این نهایت استدلال طرفداران مصوبه حجاب است که با درایت شورای‌عالی امنیت‌ملی فعلاً و تا اطلاع ثانوی نادیده گرفته شده است. این رویکرد از سوی نظریه‌پرداز سیاست خارجی اصولگرایان تندرو اظهار شده است.

هنگامی که قافیه به مشکل بخورد، هر حرفی زده می‌شود. بیایید این فرض نادرست را موقتاً بپذیریم که فقط جوانان مذهبی و به عشق تصورشان از اسلامی بودن حکومت حاضرند برای دفاع از خودشان بجنگند و درغیراین‌صورت آنان خود را جلوی تیر نخواهند برد و در نتیجه این رفتار، مشکل امنیتی و سیاست خارجی ایجاد می‌کند.

اولین ایراد این است که این رویکرد سرباز را نه سرباز مردم و کشور بلکه سرباز خود و حکومت می‌داند و این بزرگترین ضربه به امنیت‌ملی است. گویی، چنین سربازی فقط می‌خواهد از خودش و حکومت دفاع کند و نه از سرزمین و مردم خود. در این صورت، دفاع از سرزمین کلاً منتفی می‌شود و هرکس که می‌جنگد، مدافع حکومت است و نه مردم و میهن.

دومین ایراد و عجیب‌تر اینکه، اسلامی بودن را تقلیل داده‌اند به حجاب؛ درحالی‌که در سراسر قرآن و سیره پیامبر و امامان، ویژگی‌های مطلوب ذکرشده برای یک جامعه اسلامی چیزهای دیگری است. اخلاق و راستگویی، قسط و عدالت و قضاوت علی‌وار، نبود فقر، رواج معنویت، آزادی و کرامت انسان و نیکوکاری، عبادات خالصانه و نبودن فساد و ریا و تزویر و تبعیض، نفی ربا که فعلاً از سر و کول اقتصاد کشور بالا می‌رود.

اگر آنان معتقدند که اینها در جامعه هست، پس جای بحثی نمی‌ماند و اگر به هر نسبتی نیست، پس اول اینها را باید حل کرد؛ زیرا به نسبت وجود این موارد حکومت از اسلامی دور است. معلوم است که چنین درکی از حجاب به‌عنوان مهمترین ویژگی از اسلامیت جامعه، حتی واپسگراتر از ارتجاعی‌ترین نیروهای سلفی است.

سومین ایراد و مهمتر اینکه، تمامی شاخص‌های موجود و شواهد نشان می‌دهد که گرایش دینی به دلیل همین رفتارها در حال افول است و نسبت به دو دهه پیش افت زیادی کرده است.

نماز خواندن و روزه گرفتن نشانه التزام عبادی در یک جامعه اسلامی است یا انداختن یک شال روی سر بدون هیچ التزامی یا عقیده‌ای به این فرایض؟ داشتن روسری مهمتر است یا اجرای عدالت و برابری و رفع فقر و نبودن ریاکاری و تزویر و فسادهای میلیارد دلاری؟

به‌علاوه، ایران ملک مشاع ۸۵میلیون نفر است. قرار نیست سرنوشت آن را به یک برداشت محدود و نادرست گره زد. اگر چنین است، پس چرا سربازی اجباری را حذف نمی‌کنید؟ چرا همچنان همه جوانان باید به خدمت سربازی بروند؟ آیا غیرمعتقدین به این برداشت را از رزم و سربازی معاف می‌کنید؟ آیا این حرف به‌معنای توصیه به جوانان و سربازان و شهروندان نیست که از جنگ فرار کنید، جنگ برای دفاع از میهن نیست، بلکه جنگ اعتقادی برای حیات گروهی اندک است؟

نکته بعدی اینکه اگر چنین است؛ چرا باید حضور در جنگ را بر سر دیگران منت گذاشت؟ بگذریم از اینکه جنگ بعدی (اگر خدای‌ناکرده رخ دهد) بیش از اینکه در سنگرهای خط مقدم باشد، پشت کیبوردهای کامپیوتر است که از هزاران کیلومتر آن سوی کشور شلیک می‌کنند. بنابراین، ماجرا قدری متفاوت شده است؛ ولی هنوز عده‌ای در حال‌وهوای جنگ‌های قرن هفدهمی هستند و جالب اینکه با چنین سطح فهمی از مقولات جنگ و سیاست، مدام به‌عنوان استراتژیست و نظریه‌پرداز سیاست‌خارجی و روابط بین‌الملل در تلویزیون و رسانه‌های رسمی دعوت می‌شوند و اظهار فَضل می‌کنند.

ما باید تعریفی از حکومت و کشور بدهیم که رنگین‌کمانی باشد و همه رنگ‌ها و سلایق موجود کشور در این رنگین‌کمان جایی برای خود بیابند و قرار نیست که مردم را شعبه‌شعبه کنیم و هر کس را با انگ و اتهامی خارج از دایره ملت ایران تعریف کنیم که پایان این راه کسی جز تعداد معدودی نخواهند ماند.

سوریه به همین دلیل به چنین سرنوشتی دچار شد که اتکای ارتش آن به جمعی و عده‌ای معدود منحصر شد و دریای بیکران مردم به حاشیه رانده شدند که اگر چنین نبود، از ابتدا هم با بحران مواجه نمی‌شد که کار به چنین مرحله‌ای برسد.

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار